گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۵

یکی را دست حسرت بر بناگوش
یکی با آن که می‌خواهد در آغوش
نداند دوش بر دوش حریفان
که تنها مانده چون خفت از غمش دوش
نکوگویان نصیحت می‌کنندم
ز من فریاد می‌آید که خاموش
ز بانگ رود و آوای سرودم
دگر جای نصیحت نیست در گوش
مرا گویند چشم از وی بپوشان
ورا گو برقعی بر خویشتن پوش
نشانی زان پری تا در خیال است
نیاید هرگز این دیوانه با هوش
نمی‌شاید گرفتن چشمه چشم
که دریای درون می‌آورد جوش
بیا تا هر چه هست از دست محبوب
بیاشامیم اگر زهر است اگر نوش
مرا در خاک راه دوست بگذار
برو گو دشمن اندر خون من کوش
نه یاری سست پیمان است سعدی
که در سختی کند یاری فراموش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی را دست حسرت بر بناگوش
یکی با آن که می‌خواهد در آغوش
هوش مصنوعی: شخصی به شدت آرزو می‌کند که با معشوقش باشد، در حالی که دیگری واقعاً در آغوش اوست.
نداند دوش بر دوش حریفان
که تنها مانده چون خفت از غمش دوش
هوش مصنوعی: او نمی‌داند که شب گذشته در کنار رقبایش تنها مانده و از غمش بی‌خواب شده است.
نکوگویان نصیحت می‌کنندم
ز من فریاد می‌آید که خاموش
هوش مصنوعی: نیکوکاران نصیحت می‌کنند که باید سکوت کرد، اما من از عمق وجودم فریاد می‌زنم که باید حرف بزنم.
ز بانگ رود و آوای سرودم
دگر جای نصیحت نیست در گوش
هوش مصنوعی: ديگر جاي نصيحت و پند در گوشم نيست، تنها صداي رود و آواز سرود را مي‌شنوم.
مرا گویند چشم از وی بپوشان
ورا گو برقعی بر خویشتن پوش
هوش مصنوعی: مرا می‌گویند که از او چشم بپوشم، اما من به او می‌گویم که خود را بپوشاند.
نشانی زان پری تا در خیال است
نیاید هرگز این دیوانه با هوش
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌تواند دیوانه‌ای با هوش به نشانی آن پری فکر کند؛ چون آن نشانه تنها در خیال وجود دارد و واقعیت ندارد.
نمی‌شاید گرفتن چشمه چشم
که دریای درون می‌آورد جوش
هوش مصنوعی: نباید چشمه چشم را ببندیم، زیرا این کار باعث می‌شود احساسات درون ما به شدت فوران کند و آزاد نشود.
بیا تا هر چه هست از دست محبوب
بیاشامیم اگر زهر است اگر نوش
هوش مصنوعی: بیا تا همه چیز را که از طرف محبوب است، بپذیریم و استفاده کنیم، فرقی نمی‌کند که تلخ است یا شیرین.
مرا در خاک راه دوست بگذار
برو گو دشمن اندر خون من کوش
هوش مصنوعی: مرا در خاک روی راه دوست بگذار و به دشمن بگو که در خون من تلاش نکند.
نه یاری سست پیمان است سعدی
که در سختی کند یاری فراموش
هوش مصنوعی: سعدی می‌گوید: کسی که در زمان سختی به یاری ما نمی‌آید، در واقع دوستی قابل اعتماد نیست و پیمان او سست است.

خوانش ها

غزل ۳۳۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۳۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۳۳۵ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۳۳۵ به خوانش عندلیب
غزل ۳۳۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۳۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۳۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۳۵ به خوانش تناز پیراسته

حاشیه ها

1399/09/13 20:12
محمود عبادی

فسوس و صد افسوس تا به حال هیچکس حاشیه ای بر این غزل زیبای شیخ اجل نگذاشته و یا ننگاشته است. توگوئی در این سرزمین رسم بر آنست تا اگر خواننده ای مثل مرحوم شجریان ( که دیروز فوت کرد) ابیاتی ازغزلیات خواجه حافظ ویا شیخ سعدی و یا مولانا را به آواز در نیاود مردم سراغ این بزرگان شعر و ادب پارسی نروند وچون خواننده ای ابیاتی ازغزل های بزرگان را به صورت تصنیف و یا آواز در آورد آنگاه در نهایت بی انصافی فریاد بر میدارند که حتی حافظ مدیون شجریانست و میکویند زیبائی آواز شجریان سبب مقبولیت اشعار حافظ شده است. مراجعه کنید به اظهار لحیه دکتررضائی نام ذیل غزل شماره 412 در سایت گنجور. غزل فوق در نهایت عذوبت وروانی است. لکن من معنی مصرع اول را نمیدانم. ظاهرا دست بربناگوش بردن اصطلاح و نوعی عمل از فرط حسرت در زمان شیخ اجل بوده است . لکن ممنون میشوم اگر دوستان در این زمینه کمک کرده و من را راهنمائی کنند.

1403/10/03 19:01
جلال ارغوانی

اگر سعدی به زیر خاک گردی

نگردد بلبل طبع تو خاموش