گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۴

قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
غلام کیست آن لعبت که ما را
غلام خویش کرد و حلقه در گوش
پری پیکر بتی کز سحر چشمش
نیامد خواب در چشمان من دوش
نه هر وقتم به یاد خاطر آید
که خود هرگز نمی‌گردد فراموش
حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
نصیحتگوی ما عقلی ندارد
برو گو در صلاح خویشتن کوش
دهل زیر گلیم از خلق پنهان
نشاید کرد و آتش زیر سرپوش
بیا ای دوست ور دشمن ببیند
چه خواهد کرد گو می‌بین و می‌جوش
تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فریاد می‌آید تو خاموش
حدیث حسن خویش از دیگری پرس
که سعدی در تو حیران است و مدهوش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زیبایی او همچون آغوشی پر از شراب خوشمزه و گوارا خواهد بود، که از چشمه‌ای خوش‌طعم جاری می‌شود.
غلام کیست آن لعبت که ما را
غلام خویش کرد و حلقه در گوش
هوش مصنوعی: این شعر به تحسین و تمجید از شخص خاصی اشاره دارد که با جذابیت و زیبایی‌اش، دل‌های دیگران را مجذوب خود کرده و آن‌ها را تحت تأثیر قرار داده است. این شخص به نوعی قدرت و نفوذی دارد که باعث می‌شود دیگران خود را در خدمت او بدانند و به او علاقه‌مند شوند. حضور این فرد به آن حد است که به نظر می‌رسد چون حلقه در گوش، وابستگی و پیوند خاصی به او وجود دارد.
پری پیکر بتی کز سحر چشمش
نیامد خواب در چشمان من دوش
هوش مصنوعی: دختری زیبا و enchanting که وقتی صبح شد نتوانست مرا به خواب ببرد، دیشب در چشمانم باقی ماند.
نه هر وقتم به یاد خاطر آید
که خود هرگز نمی‌گردد فراموش
هوش مصنوعی: هر زمان که یادش به ذهنم می‌آید، می‌دانم که هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد.
حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
هوش مصنوعی: اگر قرار باشد که خونم ریخته شود، پس بهتر است که این اتفاق بیفتد تا اینکه سرم بر دوش کسی باشد.
نصیحتگوی ما عقلی ندارد
برو گو در صلاح خویشتن کوش
هوش مصنوعی: نصیحت کننده ما فهم درستی ندارد، برو و تلاش کن تا خود را اصلاح کنی.
دهل زیر گلیم از خلق پنهان
نشاید کرد و آتش زیر سرپوش
هوش مصنوعی: نمی‌توان کارهای پنهانی و ناپسند را به خوبی پنهان کرد، همان‌طور که نمی‌توان آتش را زیر یک سرپوش مخفی کرد.
بیا ای دوست ور دشمن ببیند
چه خواهد کرد گو می‌بین و می‌جوش
هوش مصنوعی: بیار ای دوست، اگر دشمن ما را ببیند، باید ببیند چه اقداماتی خواهد کرد. پس تو هم تماشا کن و در کنار آن، آماده باش.
تو از ما فارغ و ما با تو همراه
ز ما فریاد می‌آید تو خاموش
هوش مصنوعی: تو از ما بی‌خبر و ما به یاد تو هستیم، در حالی که صدای ما به گوش تو نمی‌رسد و تو ساکتی.
حدیث حسن خویش از دیگری پرس
که سعدی در تو حیران است و مدهوش
هوش مصنوعی: با دیگران از زیبایی‌های خود سخن بگو، زیرا سعدی از تو شگفت‌زده و مجذوب شده است.

خوانش ها

غزل ۳۳۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۳۴ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۳۳۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۳۳۴ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۳۳۴ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۳۴ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۳۴ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1393/06/04 22:09
ناز بانو

درود بی پایان بر سعدی شیرین سخن شکر شکن

1394/01/13 01:04
امین

سعدی بدجوری اهل داستان بوده هاااا
که سر در پای او خوش تر که بر دوش

1394/06/16 18:09
بشیری

پری پیکر بتی کز سحر چشمش
نیامد خواب در چشمان من دوش
حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
شیطون بوده ها

1394/06/16 19:09
میلاد

%99 موافقم که خوشتر که بر دوش

1394/06/17 01:09
ناشناس

جهنم و ضرر 1 درصد روش که سر در پای او خوشتر که بر دوش هاهاها
سعدی به این باهالی جوون

1394/06/17 01:09
ناشناس

برادر شایق بفرما تفسیر عرفانی کن فیوض ببریم تا فیوز نپریده و بی برق نشدیم

1395/03/25 13:05
۷

قیامت باشد آن قامت در آغوش
شراب سلسبیل از چشمه نوش
چشمه نوش=دهان شیرین یار
قد و بالای آن فتنه در آغوش مرده را زنده کند و بوسیدن دهان شیرینش چون شرابنوشی از چشمه بهشت است

1395/06/28 22:08
alireza۰fa

چند شعری که در این وزنه بسیار زیباست.

1395/09/28 07:11
۷

حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
در پای تو افتادن شایسته دمی باشد
ترک سر خود گفتن زیبا قدمی باشد
رقص از سر ما بیرون امروز نخواهد شد
کاین مطرب ما یک دم خاموش نمی باشد

1396/02/01 01:05
مهران

نصیحتگوی ما عقلی ندارد
بر او گو در صلاح خویشتن کوش
حافظ هم می گوید:
نصیحتگوی رندان را که با حکم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می بینم مگر ساغر نمی گیرد
امان از دست نصیحتگویانی که چون خودشان حالشان بد است میخواهند حال دنیا را خراب کنند

1397/12/17 01:03
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

حلالش باد اگر خونم بریزد
که سر در پای او خوشتر که بر دوش
دوش در اینجا مشخص است که معنای شانه می دهد اما باز می توان دو مضاف الیه برایش تصور کرد یکی دوش یار و یکی دوش خود سعدی
یعنی اگر محبوب سرم را بزند و خونم را بریزد رواست چون سر اگر در پای یار بیفتد بهتر است که بر دوش یار باشد
معنی دوم: بهتر است که سرم روی دوشم (روی تنه ام) باشد
اگر کسی اهل سعدی باشد هیچ کسی را پاکبازتر از سعدی نمی یابد انگار این موجود (که نه انسانش می توان خواند و نه فرشته و نه هیچ چیز دیگر. فقط می شود او را سعدی گفت) هیچ وجود و اختیاری از خود نداشته است و در کمتر غزلی است که این معنا نیامده باشد

1398/12/10 23:03
Lover

لطفا بیت اول را برای من یه نفر معنی کنه

1403/10/03 19:01
جلال ارغوانی

بود  رسم  ادب  ای بلبل دهر

اگر سعدی سخن گوید تو خاموش