غزل شمارهٔ ۳۲۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۲۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۳۲۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۳۲۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش مصطفی حسینی کومله
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۲۸ به خوانش تناز پیراسته
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
"خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش"
الحق که راست گفته سعدی
دوستان بیت دوم معنی و مفهومش چیه؟؟
بیت دوم به صورت تحت الفظی یعنی همان کمند گیسویش که با آن خاطر خلق را صید می کند و مردم را خاطرخواه خودش می کند را می گیرم و با آن می کشمش به سمت خودم ؛یعنی موهایش را می کشم و به سمت آغوشم می آورمش با همان موهایی که مردم را عاشق خودش کرده است
احسنت
سپاس از توضیحات شما،
درکشم به خویشتنش: میشه اینجور هم بیان کرد که: خودم رو در اون دام بیاندازم- دام کمند یار
در بیت اول مصرع دوم به بوسی از دهنش قشنگ تره
جالبه که فکر میکنید قشنگ تر از سعدی میتونید بگید!
غزلی از دفتر ” هلهله “
شعله ور
تو و آن وسعت بی وصف نگاه و شَرَرَش
من و این آه جگر سوز و تب شعله ورش
مانده ام تا ز خم زلف بنا لم از او
یا از آن غنچه ی عنا بی و بار شکرش
چون نگفتیم خدایا به وصالش شکرت
وای از آن شام فراق تو و آه سحرش
تو نپرسیدی ازین زخم که بر دل زده ای
یا که این عاشق دل خسته چه آمد به سرش
آرزویم همه این بود که در خلوت او
فارغ از گردش ایام و همه شور و شرش
لب جویی و کناری و ز حافظ غزلی
آسمان باشد و آن زهره و نور قمرش
فکرم این بود شب پیش که آید روزی ؟
چشم من تاب خورد بر تب تاب کمرش؟
هاتفی گفت که ا یام جوا نی طی شد
چشم بر گیر از آن غنج و دلا ل و هنرش
گفتمش نیست مگر قصه ی آن کنده و د ود
که چو افتاد شرر، نیز بسوزد جگرش
تیر مژگان چو بیا نداخت نپرسید دگر
ز جوانی و ز پیری و هزاران خطرش
آرزو ها ی ” نیا “ پیر و جوان نشنا سد
در ره یار نپرسند ز نفع و ضر رش
ملک بگفت به حیرت که کیست این سعدی؟!
که نیست معجز دیگر چو گفت وگوی وسخنش
جلال ارغوانی عزیز
من وقت کمی دارم که همین حاشیه ها را می خونم ، شما بزرگوار هم مرتب همون ابیات می نویسی و حاشیه ها را پر می کنید، میشه خواهش کنم برداشتتون به زبون ساده بنویسید که ما هم استفاده کنیم، خیلی هم شلوغ نشه❤️
ادوارد براون، ایرانشناس بزرگ در کتاب معروف خود «یک سال در میان ایرانیان»، بیتی از این غزل را -با ذکر این نکته که شیرازیها بسیار شهر خود را دوست دارند- از قول شیرازیهایی که در تهران آنها را دیدار کرده است میگوید:
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز
که برکند دل مرد مسافر از وطنش