اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خجل است سرو بستان برِ قامت بلندش
همه صیدِ عقل گیرد، خَمِ زلف چون کمندش
هوش مصنوعی: سرو باغ به خاطر قامت بلندش احساس شرمندگی میکند و همه عقلها را تحت تأثیر قرار میدهد، چون زلفهایش مانند کمند، آنها را گرفتار میکند.
چو درخت قامتش دید صبا؛ به هم برآمد
ز چمن نَرُست سروی که ز بیخ برنکندش
هوش مصنوعی: وقتی نسیم به قامت او نگریست، از زمین به هوا بلند شد و از چمن سرسبز نمیتواند سروی را که از ریشهاش کندهاند، برآورد.
اگر آفتاب با او زند از گزاف، لافی
مه نو چه زَهره دارد؟ که بُوَد سُم سمندش
هوش مصنوعی: اگر آفتاب به او نزدیک شود، به طور تصادفی و بیمقدمه نمیتواند ادعای برتری بر او داشته باشد؛ چرا که هیچ شکوه و جلالی نمیتواند در برابر شجاعت و قدرت او قرار گیرد.
نه چنان ز دست رفتهست وجود ناتوانم
که معالجت توان کرد به پند یا به بندش
هوش مصنوعی: وجود ضعیف و ناتوانم آنقدر از من دور شده که نه نصیحت و پند میتواند به من کمک کند و نه هیچ محدودیتی میتواند مرا درمان کند.
گرم آن قرار بودی که ز دوست برکنم دل
نشنیدمی ز دشمن، سخنان ناپسندش
هوش مصنوعی: اگر قرار بود که من دل خود را از دوست بکنم، سخنان ناپسند دشمن را نمیشنیدم.
تو که پادشاه حُسنی نظری به بندگان کن
حذر از دعای درویش و کف نیازمندش
هوش مصنوعی: ای پادشاه خوبان، بر بندگان خود نگاهی بیفکن و از دعای درویش و درخواست نیازمند حذر کن.
شکرین حدیث سعدی برِ او چه قدر دارد؟
که چون او هزار طوطی مگس است پیش قندش
هوش مصنوعی: بسیاری از صحبتهای شیرین سعدی ارزش دارد و مانند این است که هزار طوطی در برابر شیرینی کلام او مانند مگسی در کنار قند به نظر میرسند.
حاشیه ها
1393/08/26 12:10
حسین بدیعی
بیت سوم باید چنین تصحیح میشد: مگر آفتاب با او.... هرچند که فروغی و همهی نسخههای موجود اگر ... آورده باشند.
سلام..یکی از بزرگواران منظور بیت زیر را بیان کنند
گرم آن قرار بودی که ز دوست برکنم دل
نشنیدمی ز دشمن سخنان ناپسندش
1395/05/06 17:08
بابک چندم
جناب آرش گرامی،
یعنی که :
اگر که قرار بود من از دوست دل بکَنم آنگاه از دشمن بد و بیراه نمی شنیدم... یا به عبارتی دشمن با من دشمن است چون دل به دوست بسته ام...
چو درخت قامتش دید صبا به هم برآمد ز چمن نرست سروی که ز بیخ برنکندش. معنی و مفهوم این بیت زیبا رو میشه بگید
محمد رضا گرامی
می گوید ، باد صبا با دیدن اندام سرو مانند او خشمگین شد و هرچه سرو در چمنزار بود ریشه کن کرد.
منظور زیبایی قامت یار است که هیچ سروی در مقابل آن یارای خودنمایی ندارد .
پایدار باشی
ممنونم از سایـت خوبـتون❤❤
1402/01/29 14:03
بیدل بی نشان
با چه مطلع طوفانی و جادویی یی شروع کرده حضرت ِ عشق...
سعدی جان ِ دلم دورررررررررت بگردم
1403/10/05 16:01
جلال ارغوانی
مدهید پند سعدی که زکوی او گریزد
نرود زیاد قندش نرهد زدست بندش