غزل شمارهٔ ۳۲۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۳۲۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۲۱ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۳۲۱ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۳۲۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۲۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۲۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۲۱ به خوانش کیوان عاروان
غزل شمارهٔ ۳۲۱ به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
فکر کنم صحیح بیت پایین باشه
باغ تفرجست و بس میوه نمیدهد به کس
---
پاسخ: در صورتی که پیشنهادتان مستند است بفرمایید تا تصحیح شد.
در نسخهٔ مرحوم "محمد علی فروغی" که معتبرترین و رایجترین نسخهٔ است، همچنین در نسخهٔهای دیگر نوشته است: میوه نمیدهد به کس، باغ تفرج است و بس.
اما استاد "محمد رضا شجریان" که همین غزل را سالها پیش بصورت تصنیف خوانده اند، میخوانند: باغ تفرج است و بس، میوه نمیدهد به کس. که بنظر میاید اگر "سعدی" غزل را این چنین سروده بود، درست تر و بهتر مینمود، ولی در دیوان غزلیات همان گونه که گفته شد، به شیوه اول نوشته شده. در ضمن بهتر است که اینگونه غزلهای ریتمیک "سعدی" را که هر مصرع آن از دو بخش هشت سیلابی تشکیل شده است، میان هر دو بخش یک ویرگول (،) گذاشته شود تا خوانندگان بتوانند این غزلهای ریتمیک را درست بخوانند. این شیوه، در دیوانها و کلیاتها نیز رعایت شده است. مانند:
میوه نمیدهد به کس، باغ تفرج است و بس جز به نظر نمیرسد، سیب درخت قامتش
بیت ششم به نظرم در اصل چنین بوده : " کاش که در قیامتش بار دگر به دیدنی آنچه گناه او بود من بکشم غرامتش " یعنی آرزو دارم در قیامت در مقابل فقط یکبار دیدن دوبارۀ او ، بار تمام گناهانش را بدوش کشم .
آواز استاد شجریان به همراه تار دل انگیز استاد بیگجه خانی در آلبوم بیداد پرویز مشکاتیان،با این شعر سعدی تکمیل شده است.
رحمت بر تربت پاک استاد سخن، سعدی شیرین سخن!!!
هر که هوا گرفت و رفت... از پی آرزوی دل
گوش مدار سعدیا ! بر خبر سلامتش...
محسن نامجو هم این شعر را به سبک خودش خوانده است
با سلام
جز به نظر نمیرسد،سیب درخت قامتش .به چه معناست؟کجای قامت معشوق به سیب تشبیه شده است.باتشکر
با سلام، معمولا در ادبیات، زنخدان(چانه ی) معشوق به سیب تشبیه می شود.
حافظ می فرماید:
ببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست
چاه نیز اشاره به گودی میان چانه است.
درود.این نکته ای که در مورد بیت"میوه نمی دهد . . ." به نظر می رسد این گونه که سروده و نگارش شده،تعلیق بیشتری ایجاد می کند تا اینکه جا به جا شود.
در بیت دوم
سرو درخت قامتش درست است
چون در بیت اول باغ تفرج آمده است
چون در مصرع اول باغ تفرج آمده است
به نظرم حضرت سعدی در مورد روز قیامت و لقا الله صخبت میکند و همانطور که در ابیات هست انقدر بزرگواری رب و مقامش بالا هست که فقط جای تفرج است و به آن مقام کسی جز پیامبران نمیرسند و دست کسی به سیب قامتشان نمیرسد.و در آخر آرزوی ظهور قیامت و دیدار حضرت قاءم رو دارند که بتوانند جان رو فدا کنند و اگر کسی در راه او قدمی نهاد جان خود را فدا میکند
والا سعدی تو این حال و هوا های مذهبی شما نبوده ... شما کوتاه بیا
دوست عزیز ، سعدی سنی مذهب بود.... 🌹🙏
یعنی منظورتون اینکه که امام زمان خطاکار بوده و حضرت سعدی قصد داره در ازای دیدن او، بار گناهانش رو به دوش بکشه؟ از نظر شما امام زمان عاری از گناه نیست؟
درست مصرع دوم بیت نخست:
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
چون سرو "میوه نمیدهد به کس" و جای تفرج است و بس" و "درخت قامت" سرو است.
اگر به فرض سیب باشد مصرع نخست هرز میرود و سیب درخت قامت میشود گودی کمر و سعدی در حسرت دیدن گودی کمر بوده.
این دوستی که نوشته: با سلام، معمولا در ادبیات، زنخدان(چانه ی) معشوق به سیب تشبیه می شود.
و دقت نکرده که خود حافظ: سیب زنخدان
ویرایش:
درست مصرع دوم بیت نخست:
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمیرسد سرو درخت قامتش
چون سرو “میوه نمیدهد به کس” و جای تفرج است و بس” و “درخت قامت” سرو است.
اگر به فرض سیب باشد مصرع نخست هرز میرود و سیب درخت قامت میشود گودی کمر و سعدی در حسرت دیدن گودی کمر بوده.
این دوستی که نوشته: با سلام، معمولا در ادبیات، زنخدان(چانه ی) معشوق به سیب تشبیه می شود.
و دقت نکرده که خود حافظ: سیب زنخدان
آن هم دیگر سیب نیست و شاید هندوانه آرژانتینی
منظور از سیب، همان چانه یا غبغب است.
و از اینکه گفته میوه نمیدهد نباید تعبیر به سرو شود. زیرا اگر سرو بود گفته میشد که میوه ندارد.
اما اینجا گفته "میوه نمیدهد" یعنی میوه دارد ولی نمیدهد. و سهم ما از میوه فقط تماشا کردن و حسرت خوردن است.
مانند باغی که در آن گردش می کنیم و میوه های آبدار را می بینیم ولی حق خوردن میوه نداریم.
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
به زعم من درین ماناست:
قامت نگار من به باغی می ماند که به تماشایش باید نشست . جای کام گرفتن نیست، نظاره کنیدش
میوه نمی دهد به کس = کسی را به آرزو نمی رساند
میوه نمیدهد به کس باغ تفرجست و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
بنظرم منظور شاعر، کوتاهی زندگیست که همچون باغیست که از میان آن میگذریم و تفرج کنان، جز نظری کوتاه بر سیب زنخدان یار، فرصتی برای چیدن محصول نداریم.
استاد رضوی سروستانی و جمال الدین منبری اجراهای زیبایی از این شعر دارند
با درود بر همه دوستان
در باره این بند :
باغ تفرج است و بس میوه نمی دهد به کس
جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش
به گمانم سعدی قامت زیبای معشوق را به باغ و تفرج گاهی تشبیه می کند که تنها می توان آن را از دور دید و اجازه اینکه بتوان از میوه درخت این باغ و تفرج گاه میوه ای چید، به کسی داده نشده است.
واژه بس در اینجا یعنی تنها ، فقط . یعنی این باغ و تفرج گاه فقط برای دیدن زیبایی های آن ساخته شده است . واژه نظر یعنی چشم و دید . یعنی میوه درخت این باغ را فقط با چشم می توان دید بدون اینکه بتوان آن را چید.
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
این کاملا درست است: هم میوه نمی دهد آغاز است و هم سیب درست است نه سرو.
مرید از اول دنبال چیدن میوه هستش یا از اول توقع داره میوه بچینه (میوه نمیدهد به کس) اما تا کاملا تسلیم نشه میوه خبری نیست (باغ تفرج است و بس). مراد از همه چیز حفاظت میشه (جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
) پس دست از حیله برای چیدن سیب بردار (گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود) و در پاکی نیت کوشا باش.
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
در غزلی دیگر با همین مضمون میفرماید
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشا کنان بستانیم
میوه نمی دهد به کس، باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش
صحبت از بی رحمی معشوق است در حالیکه عاشق حتی به چنین
هم رضایت دارد و همچنان دعاگو و خواهان سلامتی معشوق است ادامه توصیف بیت اول است؛ آنکه هلاک من همی خواهد و من سلامتی......
میوه نمیدهد به کس باغ تفرج است و بس
جز به نظر نمیرسد سیب درخت قامتش
دست ما کوتاه و سیبت بر درخت
چشم ما بیمار و قلبت هم که سخت
به نظرم اروتیک هست این بیت.
اولا شعر به همین شکل درست هست. یادآوری اینکه نمیتونی ازش بچشی و فقط باید نظاره کنی.
اما در مصرع دوم گویی سعدی معشوقی رو نگاه میکنه که زیبایی های خودشو پوشونده باشه (که با مصرع اول هم سازگار هست) ولی یک نظرباز و اینکاره ،مثل خود سعدی ، میوه این باغ رو میبینه. سیبی که بر درخت قامت خانوم ها هست چیه؟ چانه خیلی از این تشبیه زیبا پرته. این شعر به نظر من تخیلی ارتویک رو تشبیه کرده.
سیب درخت قامت اشاره به قامت دارد نه صورت و چانه مناسب نیست بلکه سینه معشوق میباشد
دکتر سروش بیت دوم این غزل رو به این صورت خوانده اند:
باغ تفرج است و بس میوه نمیدهد به کس
جز به نظر نمیرسد نخل بلند قامتش
منبع خوانش دکتر سروش:
پیوند به وبگاه بیرونی
آقای سپهری وآقای پویا...خواهش میکنم این مکان ادبی رانیالوده ودرسایت های زیادی که مختص ومتناسب باافکارو منویات شماست اظهارفضل فرمائید
منظور از سیب میوه ای است که حضرت آدم در بعضی روایات در بهشت خورد نه گندم وباغ را که به تفرجگاه تعبیر کرده یعنی مثل بوستان مخصوص نظاره کردن است تا میوه چیدن وبیشتر از نظر کردن بخواهی طمع کنی سراب است
عجب در زنخدان آن دل فریب
که هرگز نبودهست بر سرو سیب
......
به است آن یا زنخ یا سیب سیمین
لب است آن یا شکر یا جان شیرین
درودبر روان سعدی علیه رحمه ، استاد شجریان بی نظیر اجرا کرده این غزل را محسن نامجو هم کم نگذاشته
بیت ششم، کاش که درست نیست کاشکه (کاشکی) به معنی ای کاش درست است.
دوستان لذت ببرید از این همه زیبایی هر کس هر برداشتی داشته باشه برای خودش و ارضای روحی خودش کافیه
کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی
کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش
هر بیت این شعر شاه ییت، چه جانی میده سعدی به کلمات
.استاد سخن بشر چه قصری درست کردی، روحت شاد سعدی🌹🌹🌻
همونطور که در یکی از نسخه های ابتدای صفحه اومده، استاد شجریان هم مصرع دوم رو اینطور خونده:
هر چه کند به شاهدی کس نکند ملامتش.
که در معنی هم بنظر بهتر میاد، یعنی اون معشوق با عاشقان و نظربازان خودش هرچه کند کسی ملامتش نمیکند
باغ تفرج است وبس میوه نمی دهد به کس
جز به نظر نمی رسد سیب درخت قامتش
اما آنچه که دربیت پنهان است وکسی متوجه آن نشده است، رسیدن میوه است یعنی پختن وسرخ شدن
یعنی فقط با یک نگاه عاشق صورتش سرخ میشود مثل سیب
سیب درخت قامت معشوق یعنی صورتش. می گوید ازبس محجوب است که تا حال فقط محصول نگاه بوده است وکسی حتی دست به او نرسانده وضمنا با یک نگاه سرخ میشود ومی رسد.این همان معنی پنهانی است که درشعر نهفته است
باسلام و تشکر از مدیران پایگاه گنجور بهدلیل استفاده از ظرفیتهای مختلف همچون هوش مصنوعی برای شرح ابیات؛ با این حال بهنظر میرسد توضیحی لازم داشته باشد تا مخاطبان، این متون را مقدمه بدانند و صحتِ آنها را مطلق نپندارند.
نمونه، شرح بیت زیر:
هر که فدا نمیکند دنیی و دین و مال و سر
گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش
سعدی خوش سخن اگر در پی نیکوان رود
جان بدهد دراین سخن کس نکند ملامتش