گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۰

ای به خلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی خوب تو باز
لازم است آن که دارد این همه لطف
که تحمل کنندش این همه ناز
ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
آن نه صاحب نظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز
بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز
گر بگریم چو شمع معذورم
کس نگوید در آتشم مگداز
می‌نگفتم سخن در آتش عشق
تا نگفت آب دیده غماز
آب و آتش خلاف یک دگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز
هر که دیدار دوست می‌طلبد
دوستی را حقیقت است و مجاز
آرزومند کعبه را شرط است
که تحمل کند نشیب و فراز
سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای به خلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی خوب تو باز
هوش مصنوعی: ای کسی که در میان مردم، به خاطر حسن و زیبایی‌ات برجسته‌ای، چشمان تمام افراد به سمت زیبایی تو خیره شده است.
لازم است آن که دارد این همه لطف
که تحمل کنندش این همه ناز
هوش مصنوعی: کسی که این همه لطف و مهربانی دارد، باید بتواند ناز و لوندی دیگری را نیز تحمل کند.
ای به عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
هوش مصنوعی: ای درختی که به عشق بارور شده‌ای، جان من مانند پرنده‌ای رمیده و در حال پرواز است که به تو پناه آورده.
آن نه صاحب نظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز
هوش مصنوعی: آن فرد نباید صاحب نظر و درکی باشد که از چنین چهره‌ای در برابر فراز، فاصله بگیرد یا دلسرد شود.
بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز
هوش مصنوعی: اگر نوشیدنی از دست تو باشد، می‌نوشم، اما اگر بر خلاف نظر تو باشد، نماز نمی‌خوانم.
گر بگریم چو شمع معذورم
کس نگوید در آتشم مگداز
هوش مصنوعی: اگر مانند شمع بگریم، معذورم، زیرا کسی نمی‌گوید که چرا در آتش می‌سوزم.
می‌نگفتم سخن در آتش عشق
تا نگفت آب دیده غماز
هوش مصنوعی: هرگز نمی‌گفتم درباره‌ی عشق، تا آنکه اشک‌هایم خود به تنهایی داستان مرا بازگو کردند.
آب و آتش خلاف یک دگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز
هوش مصنوعی: آب و آتش با هم تضاد دارند و هیچ‌گاه در کنار یکدیگر نمی‌توانند قرار گیرند. اما درباره عشق و صبر، این دو ویژگی همیشه به طور طبیعی در کنار هم حضور دارند و یکی مکمل دیگری است.
هر که دیدار دوست می‌طلبد
دوستی را حقیقت است و مجاز
هوش مصنوعی: هر کسی که خواهان ملاقات با دوست باشد، باید بداند که دوستی هم واقعیت دارد و هم نوعی نماد یا نمایش.
آرزومند کعبه را شرط است
که تحمل کند نشیب و فراز
هوش مصنوعی: کسی که به زیارت کعبه علاقه دارد، باید سختی‌ها و راحتی‌ها را با صبوری بپذیرد.
سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز
هوش مصنوعی: ای سعدی، کسی که در عشق زنده است، باید برای محبت و نیازمندی دیگران جان خود را فدای درگاه آن‌ها کند.

خوانش ها

غزل ۳۱۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۱۰ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۳۱۰ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۳۱۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۱۰ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۱۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۱۰ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/11/05 17:02
نادر..

هر که دیدار دوست می‌طلبد
دوستی را حقیقت است و مجاز..

1398/12/14 05:03
۸

آب و آتش خلاف یکدگرند
نشنیدیم عشق و صبر انباز
و
نکنم گر خلاف توست نماز
و ....

1403/09/21 01:11
جلال ارغوانی

سعدی اندر سخنوری گردید

سرور وبی شریک وبی انباز