گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۳

پروانه نمی‌شکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به عشق منظور
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
ما مست شراب ناب عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
بیم است شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه می‌کند به عصفور
نزدیک نمی‌شوی به صورت
وز دیده دل نمی‌شوی دور
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پروانه نمی‌شکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هوش مصنوعی: پروانه از دور احساس خطر نمی‌کند، بلکه با شوق نزدیکی به نور می‌آید تا بسوزد.
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به عشق منظور
هوش مصنوعی: هر کسی با وابستگی‌اش درگیر است و صاحب‌نظران عشق را هدف قرار داده‌اند.
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
هوش مصنوعی: روزی که روز قیامت باشد، دفترهای حساب گشوده می‌شود و اعمال انسان‌ها به نمایش درمی‌آید.
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
هوش مصنوعی: ما برای یاد دوست زنده‌ایم و دیگر هیچ چیز برای ما مهم نیست، حتی اگر مرگ بیاید.
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو در بهشت هستی تا هیچ‌کس نتواند به حوریان نگاه کند.
ما مست شراب ناب عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
هوش مصنوعی: ما از عشق واقعی و خالص پر می‌شویم و به دنبال لذت‌های زودگذر و سطحی نیستیم.
بیم است شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
هوش مصنوعی: نگرانی من این است که اشتیاقم مثل شعله‌ای بسوزاند و پرده‌ی پنهانی را بسوزاند.
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
هوش مصنوعی: من می‌دانم و دردی را که دارم، شب طولانی و غم‌انگیز است.
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه می‌کند به عصفور
هوش مصنوعی: در پایان کار ما چه نتیجه‌ای به دست می‌آید، پرنده افسانه‌ای چه کاری با پرنده‌ای معمولی انجام می‌دهد؟
نزدیک نمی‌شوی به صورت
وز دیده دل نمی‌شوی دور
هوش مصنوعی: نزدیک نمی‌گردی تا چهره‌ام را ببینی و دل نخواهی شد و دور از من می‌مانی.
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
هوش مصنوعی: به خاطر تو دیگر نمی‌توانم ادامه دهم، چون گرفتار زنجیره‌های عشق تو هستم و عشق تو مرا از همه چیز دور کرده است.
سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور
هوش مصنوعی: سعدی می‌گوید: وقتی که خواسته‌ات شیرینی و خوبیت دارد، طبیعی است که ممکن است مشکلاتی هم به دنبال داشته باشد، مانند زنبور عسل که برای به دست آوردن عسل باید با آن دست و پنجه نرم کنی.

خوانش ها

غزل ۳۰۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۳۰۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۳۰۳ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۳۰۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۰۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۳۰۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۳۰۳ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۳۰۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1399/03/15 07:06
سام

سلام.
معنی این بیت چی هستش؟
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور

1401/04/18 17:07
احمدکریمی

با سلام. 

همانطور که دوست عزیزمان شرح دادند، سعدی در اینجا بیان میدارد که در روز قیامت «وجه تمایز» من با سایر موجودات در اینست که آنها با دمیدن صور زنده میشوند و من با به یاد آوردنِ دوست. یعنی تعلق من به دوست، محدود به دنیا نیست و در آخرت نیز اولین چیزی که به یاد می آوردم یادِ دوست است.

1399/08/30 07:10
مجید۲۸

سلام
سام عزیز منظور این است که در روز رستاخیز وقتی مردگان با دمیدن نفخه سور دوباره زنده میشوند من با یادآوری یار دوباره زنده میشوم حیَوان اینجا منظور کل موجودات هستند که انسان نیز یگ حیوان ناطق به حساب می آید

1402/02/24 22:04
مجید سروش

این غزل می‌توانست پاره ای از ترجیع بند مشهور " ای سرو بلند قامت دوست" باشد

1403/10/30 23:12
جلال ارغوانی

سعدی سخنت به خاک گفتتند

شد مرده زوجد زنده در گور