اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به فلک میرسد از روی چو خورشید تو نور
قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
هوش مصنوعی: نور چهرهات همانند خورشید به آسمان میتابد و بر بقیه سایه میاندازد. بگو که خدا از هر بدی و آسیب دورت نگهدارد.
آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد
بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور
هوش مصنوعی: هیچ انسانی مانند تو را نمیتوان در عالم پیدا کرد؛ زیرا در بهشت فردوس هم مانند تو نیست حوری.
حور فردا که چنین روی بهشتی بیند
گرش انصاف بود معترف آید به قصور
هوش مصنوعی: اگر حوری بهشتی با چنین رویی را در فردا ببیند، اگر انصاف داشته باشد، به ناتوانی و کمبود خود اعتراف خواهد کرد.
شب ما روز نباشد مگر آن گاه که تو
از شبستان به درآیی چو صباح از دیجور
هوش مصنوعی: شب ما تنها زمانی روشن و خوشایند میشود که تو از تاریکی به روشنایی بیایی، همانطور که صبح روشنی میآورد و از ظلمت بیرون میآید.
زندگان را نه عجب گر به تو میلی باشد
مردگان بازنشینند به عشقت ز قبور
هوش مصنوعی: عجیبی نیست اگر زندهها به تو تمایل داشته باشند، چرا که مردگان نیز به خاطر عشق تو از قبرهایشان باز میگردند.
آن بهایم نتوان گفت که جانی دارد
که ندارد نظری با چو تو زیبامنظور
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که نمیتوان به حیوانات گفت که روح دارند یا احساساتی مثل انسانها. نگاه و توجهی که تو به زیباییها داری، به هیچ چیز دیگری نمیتوان نسبت داد.
سحر چشمان تو باطل نکند چشم آویز
مست چندان که بکوشند نباشد مستور
هوش مصنوعی: صبح گزینه چشمان تو را از بین نمیبرد، پس هر چقدر هم که تلاش کنند، این زیبایی هرگز پنهان نمیشود.
این حلاوت که تو داری نه عجب کز دستت
عسلی دوزد و زنار ببندد زنبور
هوش مصنوعی: تو آن قدر شیرین و جذاب هستی که جای تعجب ندارد اگر زنبوری عسل تو را بدزدد و دور خود زنجیری از شهد بچیند.
آن چه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الا به حضور
هوش مصنوعی: در غیاب تو، دوست عزیز، آنچه بر من میگذرد را نمیتوانم به زبان بیاورم مگر اینکه خودت حضور داشته باشی.
منم امروز و تو انگشت نمای زن و مرد
من به شیرین سخنی، تو، به نکویی مشهور
هوش مصنوعی: من امروز به عنوان فردی مشهور در نظر مردم هستم و محبوبیت من به خاطر سخنان شیرین و نیکوکاری تو است.
سختم آید که به هر دیده تو را مینگرند
سعدیا غیرتت آمد نه عجب سعد غیور
هوش مصنوعی: برای من دشوار است که ببینم دیگران تو را چگونه مینگرند، ای سعدی. جای تعجب نیست که تو اینقدر غیرت و حساسیت داری.
حاشیه ها
عسلی دوختن رسمی بوده است که اهل ذمه ( خصوصا یهودیان ) داشته اند . پارچه ای زرد رنگ به نام عسلی بر روی شانه ی لباس خود می دوخته اند تا از مسلمانان باز شناخته شوند . به این مفهوم در بیت « اینک عسلی دوخته دارد مگس نحل / پیش لب شیرین تو زنبور میان را » نیز اشاره شده است
شهد لب شیرین تو زنبور میان را.......
اشارهٔ مصرع آخر در جملهٔ «سعد غیور [است]» به حدیث نبوی دربارهٔ سعد بن عباده است (منبع):
پیامبر اکرم(صلی الله و علیه وآله) درباره سعد بن عباده فرمود: «ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی؛ سعد آدم غیوری است و من از او غیورترم و خداوند از من غیورتر است.»
1403/06/12 21:09
علی اشرفی نوشنق
در بیت آخر سعدِغیور
باید با کسره خوانده شود چون ترکیب وصفی هست
اشاره دارد به سعدبن عباده طبق قانون دستور وقتی موصوف قبل از صفت واقع شود حتماً باید بین شان کسره بیاید مگر اینکه ترکیب وصفی مقلوب باشد در آن صورت بدون کسره خوانده میشود
مانند پسرِ شجاع باید باکسره ادا شود
اگر بگوییم شجاع پسر اینجا شد ترکیب وصفی مقلوب بدون کسره اداشود
وقتی اینجا میگوید سعدبن عباده غیور اسم تلخیص شده فقط سعد را آورده شده سعدِغیور
1403/10/30 23:12
جلال ارغوانی
غایب از سعدی خوشگو شده ای زیبا رو
ساعتی ناز مکن باز بکن قصد حظور