گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۲

آن که نقشی دیگرش جایی مصور می‌شود
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر می‌شود
عشق دانی چیست سلطانی که هر جا خیمه زد
بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر می‌شود
دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق
ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود
دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان
گر بدین مقدارت آن دولت میسر می‌شود
هرگزم در سر نبود اندیشه سودا ولیک
پیل اگر دربند می‌افتد مسخر می‌شود
عیش‌ها دارم در این آتش که بینی دم به دم
کاندرونم گرچه می‌سوزد منور می‌شود
تا نپنداری که با دیگر کسم خاطر خوشست
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر می‌شود
غیرتم گوید نگویم با حریفان راز خویش
باز می‌بینم که در آفاق دفتر می‌شود
آب شوق از چشم سعدی می‌رود بر دست و خط
لاجرم چون شعر می‌آید سخن تر می‌شود
قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همی‌سوزد جهان از وی معطر می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن که نقشی دیگرش جایی مصور می‌شود
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر می‌شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در دنیای ما تصویر و چهره‌ای جدید پیدا کند، به تدریج در چشم ما زیباتر و دل‌نوازتر می‌نماید.
عشق دانی چیست سلطانی که هر جا خیمه زد
بی خلاف آن مملکت بر وی مقرر می‌شود
هوش مصنوعی: عشق همچون سلطانی است که هر کجا که وارد شود، بدون در نظر گرفتن مشکلات و مخالفت‌ها، حکومت و نفوذ خود را برقرار می‌کند.
دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق
ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود
هوش مصنوعی: کسانی دیگر از عشق ما احساس تلخی می‌کنند، اما ما از دوستی که داریم شراب آن را می‌نوشیم و این عشق برای ما شیرین می‌شود.
دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان
گر بدین مقدارت آن دولت میسر می‌شود
هوش مصنوعی: دل را از خود دور کن و یار مهربانت را در آغوش بگیر. اگر این اندازه رابطه و عاشقی برایت فراهم باشد، آن سعادت نصیبت خواهد شد.
هرگزم در سر نبود اندیشه سودا ولیک
پیل اگر دربند می‌افتد مسخر می‌شود
هوش مصنوعی: هرگز در ذهنم فکر سودا و تجمل وجود نداشت، اما اگر فیل در بند بیفتد، مسخر و دچار مشکل می‌شود.
عیش‌ها دارم در این آتش که بینی دم به دم
کاندرونم گرچه می‌سوزد منور می‌شود
هوش مصنوعی: من در دل این آتش شادی‌هایی دارم که هر لحظه در آن دیده می‌شود. هرچند که به ظاهر در حال سوختن هستم، اما این تجربه برای من روشنایی و نور به ارمغان می‌آورد.
تا نپنداری که با دیگر کسم خاطر خوشست
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر می‌شود
هوش مصنوعی: برای اینکه فکر نکنی که من با دیگران خوشحالم، باید بگویم که ظاهراً در جمع هستم، اما ذهنم در جای دیگری درگیر است.
غیرتم گوید نگویم با حریفان راز خویش
باز می‌بینم که در آفاق دفتر می‌شود
هوش مصنوعی: غیرت من می‌گوید که نباید اسرارم را با رقبای خود در میان بگذارم، اما می‌بینم که در دنیا، نوشته‌هایی از این رازها وجود دارد.
آب شوق از چشم سعدی می‌رود بر دست و خط
لاجرم چون شعر می‌آید سخن تر می‌شود
هوش مصنوعی: سعدی از شوق و احساساتش اشک می‌ریزد و وقتی که شعر می‌سرد، کلماتش زیباتر و دلنشین‌تر می‌شود.
قول مطبوع از درون سوزناک آید که عود
چون همی‌سوزد جهان از وی معطر می‌شود
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که سخنان زیبا و دلنشین از درون احساسات عمیق و سوزناک انسان ناشی می‌شود. مانند عودی که با سوختن عطر خوشی را در فضا پخش می‌کند، چنین سخنانی نیز می‌توانند جهان را پر از زیبایی و عطر معنوی کنند.

خوانش ها

غزل ۲۷۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۷۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۷۲ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۷۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش مصطفی حسینی کومله
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۷۲ به خوانش افسر آریا

حاشیه ها

1391/10/17 19:01
پارسا

عالی بود غالی بود محشر

1393/02/11 09:05
محمد.ک

فوق العادهست ...آخه یعنی چی آدم دیوونه میشه ... خدا رو شکر این شعر رو اتفاقی دیدم و خوندم

1393/08/21 10:11
ابراهیم

یکی از الطاف خداوندی این است که شیخ سعدی را در زبان فارسی داریم.
حس اعتماد به نفس شیخ بیهوده نیست وقتی سخن خویش را قول مطبوع می داند الحق که چنین سخنانی نیاز به چنین جرات و اعتمادی دارد

1395/01/31 22:03
جواد علی آبادی

انواع ناملایمات و تلخی های زندگی مانند بیماری ها و ازدست دادن عزیزان و ... برای من مانند شکر شیرین است چون دست یار به من عطا می کند. "دیگران را تلخ می آید شراب جورعشق..... "این بیت ارزش آن را دارد که تمام مردم دنیا فارسی بدانند.

1396/01/27 13:03
م. اشراق

آن دولت به "این دولت" تصحیح میگردد!
شعر می آید به " شعر میگوید" تصحیح میشود!
---
پاسخ: متن کاملا صحیح و مطابق متن چاپی تصحیح فروغی است .

1396/01/28 03:03
گمنام-۱

جناب اشراق
" دل زجان برگیر" و " دربر گیر یار مهربان"؛
گر ” بدین ، به این " مقدارت " آن دولت '" میسر میشود.
و
" آب شوق " از چشم سعدی میرود بردست و خط
لاجرم ، چون شعر " می آید " سخن تر می شود.
سخن از این و آن است و آب شوق که شعر میشود.

1397/11/10 08:02
پدرام ملکی

دیگران را تلخ می آید شراب جور عشق
ما ز دست دوست می گیریم و شکر می شود
در واژه (جور)ایهام ظریفی به کار رفته
_جور:ستم و جفا
_جور:خط بالای جام
ادیب الممالک فراهانی:
هفت خط داشت جام جمشیدی
هر یکی در صفا چو آیینه
جور و بغداد و بصره
اشک و کاسه گر و فرودینه
آن کس که ساقی تا خط جور برای او شراب می ریخته اصطلاحا بسیار با ظرفیت بوده است!
یادآور می شوم که اصطلاح هفت خط که امروزه به کار می رود برگرفنه از همین هفت خط جام است.

1399/03/10 11:06
هیچکس بی نام

مات و مبهوت اون دوستانی هستم که با اعتماد به نفس کامل و بدون ذکر منبع و با نظر سخصی درخواست تغییر کلمات شعر را دارن، آخه چطور همچین چیزی میتونه ممکن باشه و این جسارت از کجا میاد؟؟!! اونم در مقابل اعجوبه ای مثل استاد سخن سعدی و در افشانی هایی که کرده

1399/05/18 03:08
زهرا

سلام و وقت بخیر
کاش معنی تمام شعر ها در سایت قرار داده بشه

1399/11/10 09:02
محمود

سلام،
معنی بیت اول چیه؟

1399/12/21 20:02
امیر

درود محمود گرامی از نظر بنده سعدی می گوید ای کسی که هر روز و هر جا به مشتاقان و عشاقان تو اضافه می شود و تصورات نکی و خوبی تو در دل ها نقش می بندد که اینها همه باعث شده ما هر روز تو را زیبا تر و خوش تر ببینیم.

1403/09/25 00:11
جلال ارغوانی

باغ دنیا خاری اندر چشم مردم می شود

باغ سعدی را ببین چشمت منور می شود  

1404/01/21 21:03
وهاب صدیقی

نقش او در جان ما هر دم منور می‌شود
چون سپیده در سحر، آرامِ دلبر می‌شود

هر نگاهش روشنی‌بخشِ دلِ تاریک ما
چون مه از پشت سحاب، از دور خوش‌تر می‌شود

با نسیمِ یاد او، هر غنچه‌ی دل وا شود
باغ خشک سینه‌ام، سبز و معطر می‌شود
هوش مصنوعی (چت‌جی‌پی‌تی)