گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۹

آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود
وینچه مرا در سرست عمر در این سر شود
تا تو نیایی به فضل رفتن ما باطلست
ور به مثل پای سعی در طلبت سر شود
برق جمالی بجست خرمن خلقی بسوخت
زان همه آتش نگفت دود دلی برشود
ای نظر آفتاب هیچ زیان داردت
گر در و دیوار ما از تو منور شود
گر نگهی دوست وار بر طرف ما کنی
حقه همان کیمیاست وین مس ما زر شود
هوش خردمند را عشق به تاراج برد
من نشنیدم که باز صید کبوتر شود
گر تو چنین خوبروی بار دگر بگذری
سنت پرهیزگار دین قلندر شود
هر که به گل دربماند تا بنگیرند دست
هر چه کند جهد بیش پای فروتر شود
چون متصور شود در دل ما نقش دوست
همچو بتش بشکنیم هر چه مصور شود
پرتو خورشید عشق بر همه افتد ولیک
سنگ به یک نوع نیست تا همه گوهر شود
هر که به گوش قبول دفتر سعدی شنید
دفتر وعظش به گوش همچو دف تر شود

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه مرا آرزوست دیر میسر شود
وینچه مرا در سرست عمر در این سر شود
هوش مصنوعی: کسی که به دنبالش هستم و آرزویش را دارم، به سادگی به دست نمی‌آید و در عوض، آن چیزی که در ذهن و رویاهای من است، تمام عمر در این دنیا برایم تجلی می‌کند.
تا تو نیایی به فضل رفتن ما باطلست
ور به مثل پای سعی در طلبت سر شود
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو نیایی، هر تلاشی برای رفتن ما بی‌فایده است و اگر هم مثل پای در تلاش برای جستجوی تو فرسوده شود، باز هم ارزشی ندارد.
برق جمالی بجست خرمن خلقی بسوخت
زان همه آتش نگفت دود دلی برشود
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ای دلربا به شدت دل را تحت تأثیر قرار می‌دهد و همه چیز را می‌سوزاند، اما در عین حال هیچ نشانه‌ای از این آتش در دل نمی‌ماند.
ای نظر آفتاب هیچ زیان داردت
گر در و دیوار ما از تو منور شود
هوش مصنوعی: آفتاب، آیا نور تو برای ما زیان دارد؟ ما که با تابش تو، دیوار و در و برمان روشن‌تر می‌شود.
گر نگهی دوست وار بر طرف ما کنی
حقه همان کیمیاست وین مس ما زر شود
هوش مصنوعی: اگر نگاهی محبت‌آمیز از سوی تو به سمت ما بیندازی، راز همانی است که در دل کیمیا نهفته است و این مس به طلا تبدیل خواهد شد.
هوش خردمند را عشق به تاراج برد
من نشنیدم که باز صید کبوتر شود
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که عقل و تدبیر افراد فراموش شود. من هرگز نشنیدم که دوباره کسی بتواند مانند یک کبوتر سر گرفتار شود.
گر تو چنین خوبروی بار دگر بگذری
سنت پرهیزگار دین قلندر شود
هوش مصنوعی: اگر تو بار دیگر با این زیبایی عبور کنی، سنت پرهیزگاری مانند مردان دین (قلندر) به وجود خواهد آمد.
هر که به گل دربماند تا بنگیرند دست
هر چه کند جهد بیش پای فروتر شود
هوش مصنوعی: هر کسی که در مشکلات و سختی‌ها بماند و نتواند از آنها خارج شود، هر چه تلاش کند، گرفتارتر و زمین‌گیرتر خواهد شد.
چون متصور شود در دل ما نقش دوست
همچو بتش بشکنیم هر چه مصور شود
هوش مصنوعی: وقتی که در دل ما تصویر دوست نقش می‌بندد، مثل یک بت آن را می‌شکنیم و هر چه به تصویر می‌آید، پاک می‌کنیم.
پرتو خورشید عشق بر همه افتد ولیک
سنگ به یک نوع نیست تا همه گوهر شود
هوش مصنوعی: نور محبت و عشق بر همه‌جا تابیده می‌شود، اما مانند سنگ‌ها، همه چیز به یک شکل نیست و در نتیجه، همه نمی‌توانند به ارزش و زیبایی جواهر تبدیل شوند.
هر که به گوش قبول دفتر سعدی شنید
دفتر وعظش به گوش همچو دف تر شود
هوش مصنوعی: هر کسی که با دقت به سخنان سعدی گوش کند، به مرور زمان اثر آن سخنان در او مانند آثار موسیقی لذت‌بخش خواهد بود.

خوانش ها

غزل ۲۶۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۶۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۶۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۶۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش افسر آریا

حاشیه ها

1391/10/17 19:01
پارسا

واقعا زیبا بود

1391/12/05 01:03
فاطمه

به نام خدا
با عرض سلام وادب
درباره ی بیت پنج این گونه هم نقل شده:
پرتو خورشید عشق بر همه یکسان بتافت/ سنگ به یک نوع نیست تا همه گوهر شود***

1392/07/14 13:10
امین کیخا

فضل را پیشتر دهش و دهشمندی و فضیلت را نیز فزایستگی می گفته اند . که دهش بیشتر فضل پروردگار است و فزایستگی بیشتر فضیلت مردم زادگان

1392/07/14 13:10
امین کیخا

Wall همان دیوار است که یک دی افزون دارد .

1392/07/14 13:10
امین کیخا

باره به معنی دیوار قلعه هم همان واره و وال است ،

1392/07/14 13:10
امین کیخا

باطل به فارسی می شود دروغ یا دروند ولی تباه هم می شود گفت .

1392/07/14 13:10
امین کیخا

دفتر دپتر بوده است و منشی دپتر دار

1395/07/17 11:10
alireza۰fa

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
مانند غزل 141 است وزنش، ولی در قسمت شعرهای مشابه وجود ندارد

1396/01/30 16:03
بیزن آزاد

در بیت آخر دف تر یعنی دفی که صدای خوشی ندارد.پوست دف را باید گرم کرد تا صدای خوشی داشته باشد.

1396/03/31 21:05
فرخ مردان

در برگ سبز شماره 22 با صدای بی نظیر جلال تاج اصفهانی:
پیوند به وبگاه بیرونی

1402/09/14 18:12
سفید

 

چون متصور شود در دل ما نقش دوست

همچو بتش بشکنیم هر چه مصور شود...

 

1403/08/13 17:11
جلال ارغوانی

زیور ملک سخن سعدی شکر شکن

برسر هر زیوری زیور دیگر شود