گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۲

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود
مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست
بسیار سر که در سرِ مهر و وفا رود
ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست
قارون اگر به خیل تو آید گدا رود
مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست
چون می‌رود ز پیش تو چشم از قفا رود
حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی
کاین پای لایقست که بر چشم ما رود
در هیچ موقفم سَرِ گفت و شنید نیست
الا در آن مُقام که ذکر شما رود
ای هوشیار اگر به سَرِ مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
ما چون نشانه پای به گل در بمانده‌ایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود
ای آشنای کوی محبت صبور باش
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود
سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست
در پات لازمست که خار جفا رود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود
مجنون از آستانه لیلی کجا رود؟
هوش مصنوعی: اگر از تو ظلم و بی‌رحمی به ما برسد، اشکالی ندارد. مجنون که عاشق لیلی است، چگونه می‌تواند از درگاه او دور شود؟
گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست
بسیار سر که در سرِ مهر و وفا رود
هوش مصنوعی: اگر برای سلامتی تو جانم را فدای تو کنم، افسوس نخواهم خورد. زیرا سرهای زیادی هستند که در مسیر عشق و وفا قربانی می‌شوند.
ور من گدای کوی تو باشم غریب نیست
قارون اگر به خیل تو آید گدا رود
هوش مصنوعی: اگر من در جمع تو، گدا و بی‌چشم‌داشت باشم، هیچ عجیب نیست اگر قارون، که ثروتمندترین شخص است، هم به جمع گدایان تو بیابد.
مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست
چون می‌رود ز پیش تو چشم از قفا رود
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق زخم خورده باشد و برایش مشکلی پیش بیاید، وقتی که از پیش تو می‌رود، چشمانش به آنچه از پشت سرش می‌گذرد، نمی‌نگرد.
حیف آیدم که پای همی بر زمین نهی
کاین پای لایقست که بر چشم ما رود
هوش مصنوعی: دلم نمی‌آید که پای خود را بر زمین بگذاری، زیرا این پا شایستگی دارد که بر چشمان ما گذاشته شود.
در هیچ موقفم سَرِ گفت و شنید نیست
الا در آن مُقام که ذکر شما رود
هوش مصنوعی: در هیچ حالتی نمی‌توانم صحبت کنم و یا چیزی بشنوم، جز در زمانی که نام شما به میان بیاید.
ای هوشیار اگر به سَرِ مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود
هوش مصنوعی: ای باهوش، اگر از کنار کسی که مست است بگذری، به او عیب نبر؛ چرا که سرنوشت ممکن است بر روی هر کسی بیفتد.
ما چون نشانه پای به گل در بمانده‌ایم
خصم آن حریف نیست که تیرش خطا رود
هوش مصنوعی: ما مانند نشانه‌ای هستیم که روی زمین مانده و هدفی برای خطا کردن نیستیم؛ زیرا حریف ما به قدری توانمند است که تیرش هرگز به خطا نمی‌رود.
ای آشنای کوی محبت صبور باش
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود
هوش مصنوعی: ای دوست، در مواجهه با سختی‌های عشق صبور باش؛ زیرا همه‌ی بدی‌ها تنها بر دوستان نزدیک خداوند نازل می‌شود.
سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست
در پات لازمست که خار جفا رود
هوش مصنوعی: سعدی می‌گوید که برای رسیدن به محبت و دوستی، باید از خودگذشتگی کرد و حتی از سختی‌ها و زخم‌های دردناک نیز عبور کرد. برای حفظ عشق و دوستی واقعی، لازم است که با مشکلات و رنج‌ها مواجه شویم و آن‌ها را تحمل کنیم.

خوانش ها

غزل ۲۶۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۶۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۶۲ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش تناز پیراسته
غزل ۲۶۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۲۶۲ به خوانش حجت الله عباسی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"(دشتی) (۱۱:۲۹ - ۱۲:۲۸) نوازندگان: اسدالله ملک (‎ویولن) خواننده آواز: ‏ایرج سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود"
(آلبوم گلهای تازه » شمارهٔ ۳۹)
"(دشتی) (۲۲:۲۸ - ۲۷:۲۵) نوازندگان: جلیل شهناز (‎تار) خواننده آواز: قوامی (فاخته‌ای)، حسین سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود"
(آلبوم برگ سبز » شمارهٔ ۱۸۲)
"(نامعلوم) (۳۱:۲۶ - ۳۴:۴۲) نوازندگان: جلیل شهناز (‎تار) خواننده آواز: قوامی (فاخته‌ای)، حسین سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: عیبی نباشد از تو كه بر ما جفا رود"
(آلبوم گلهای جاویدان » شمارهٔ ۱۵۶)
"(نوا) (۱۲:۳۵ - ۱۶:۲۰) نوازندگان: فرهنگ شریفخواننده آواز: گلپایگانی، سیّدعلی‌اكبر سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: عیبی نباشد از تو كه بر ما جفا رود"
(آلبوم گلهای رنگارنگ » شمارهٔ ۴۷۵)

حاشیه ها

1393/01/10 05:04
دکتر ترابی

در مصرع دوم از بیت اول گر چه لیلی نوشته اند لیلا بایدش خواند.

1395/12/25 09:02
۷

گلهای تازه برنامه شماره 39
با آواز استاد ایرج و همراهی ویولن استاد اسدلله ملک و سنتور منصور صارمی و تمبک جهانگیر ملک:
پیوند به وبگاه بیرونی

1397/07/06 01:10
امین

ای هوشیار اگر به سر مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود.

1397/07/06 01:10
ایرانی

گر من فدای جان تو گردم دریغ نیست
بسیار سر که در سر مهر و وفا رود
ای آشنای کوی محبت صبور باش
بیداد نیکوان همه بر آشنا رود.

1397/11/30 01:01
mahan

ببخشید در خواندن این شعر سرمست را سر مست به کسره سر خوانده درصورتی که باید سر به سکون تلفظ شود و سر مست یک کلمه باشد
ای هوشیار اگر به سر مست بگذری
عیبش مکن که بر سر مردم قضا رود

1402/05/07 21:08
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

درود

همان تلفظ با کسره صحیح است هم از نظر معنا و هم وزن

ای هوشیار اگر به سَرِ مست بگذری

یعنی اگر بر سر یک شخص مست گذر کردی به او خرده مگیر چون این اتفاق برای همه می افتد - یا قضا و قدر بر سر همه می رود

1398/06/24 21:08
مجید

این شعر خیلی زیباست و آرامش بخش

1399/05/14 14:08
مجید۲۸

خدمتmahanعزیز فکر کنم همان سرِ مست درست باشد چون به سرمست بگذری یعنی هوشیار سرمست بگذرد در حالیکه منظور سعدی این است که ای هوشیار اگر گذرت بر سرِ مست یعنی بالای سرِ مست فتاد عیبش مکن .نظر من چنین استِ

1400/08/27 11:10
امین مهدی جدیدی

با سلام، استاد محمودی خوانساری در دستگاه سه گاه این قطعه را در قالب برنامه نوایی از موسیقی ایرانی (اگر اشتباه نکنم شماره 121) با چنان شور و حرارتی اجرا نموده اند که وصف ناشدنی است.

1403/02/22 02:04
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

در این غزل در چند مورد باید دقت شود تا معنی از بین نرود

مجروح تیر عشق اگرش تیغ بر قفاست

چون می‌رود ز پیش تو چشم از قفا رود

در مصرع دوم «چشم از قفا» باید با هم به صورت یک ترکیب خوانده شود تا قید حالت شود. در این صورت مرجع فعلِ «رود» کلمۀ «مجروح» در مصرع اول است و «چشم‌ازقفا» حالت مجروح را بیان می کند در غیر این صورت، مرجع فعل «رود» کلمۀ «چشم» است که صحیح نمی باشد.

 

در مصرع

ما چون نشانه پای به گل در بمانده‌ایم

باید «به گل در» با هم و نیم فاصله خوانده شود «به‌گل‌در» و معنی چنین است: ما مانند نشانه و سیبل، با پایِ در گل، مانده ایم - و اگر چنین خوانده نشود یعنی بعد از گِل وقف شود، معنا خراب می شود.

 

بیت آخر باید شرطی خوانده شود

سعدی به در نمی‌کنی از سر هوای دوست

در پات لازمست که خار جفا رود

اگر خبری خوانده شود معنا ناقص است یعنی یک کلمه «اگر» در تقدیر داریم و تقدیر ادوات استفهام و شرط چیزی عادی است.

سعدی (اگر) به در نمی‌کنی از سر هوای دوست

1403/09/28 01:11
جلال ارغوانی

شد چشمه حیات کلام توسعدیا

هر کس که گوش داد کجا برفنا رود؟