غزل شمارهٔ ۲۶۰
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۲۶۰ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۲۶۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۶۰ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۲۶۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۶۰ به خوانش افسر آریا
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
از شاهکارها ی سعدی که خوشبختانه از تهدید حضرات ترانه خوان مصون مانده...وگر نه که در حاشیه پرمیشد از نظرات بزرگواران که نمیدانم کدام خواننده خوانده ست این غزل را
من چه در پای تو ریزم که سزای تو بود
سر نه چیزی است که شایسته پای تو بود
نیز دیده شده است( سزای به جای خورای)
استاد توس می فرماید:
دلیری زهشیار بودن بود
دلاور، سزای ستودن بود.
در این جا خورا به لحاظ آهنگی به مراتب از سزا سزاوارتر است.
صحیح میفرمایید. ممکنست کاتب "خورای" را نفهمیده و "سزای" را بهجایش نوشته باشد.
واقعا شاهکاره
دریغم آمد ، بیت الغزلی که فروغی در حاشیه آورده است با شما در میان ننهم:
سالها قبله صاحب نظران خواهد بود
بر ( هر) زمینی که نشان کف پای تو بود
احسنت! سپاس فراوان!
در جواب آقای عباس:
استاد عبدالوهاب شهیدی دو بیت از این غزل رو همراه با غزلی از عبید زاکانی، در برنامه گلهای رنگارنگ 345 به آواز خوانده اند:
من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل
گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد
خاصه دردی که به امید دوای تو بود
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من
هیچ کس مینپسندم که به جای تو بود
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد
خاصه دردی که به امید دوای تو بود
ملک دنیا همه با همت سعدی هیچست
پادشاهیش همین بس که گدای تو بود
تو درسا اومدن ما رو اذیت می کنند...
مصرع اول من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود در بعضی نسخ پسند تو بود که البته این دستکاری متاسفانه در همه ی آثار شعرا و نویسندگان مشهوده به امید روزی که هر ویراستاری بنا به سلیقه ی شخصی تغییر در اصل متون ندهند اینکار همانند این می مانند که ما بنا به سلیقه خود بخواهیم یکی از آثار کمال ملک را تغییر بدهیم
این مصرع در یک غزل دیگر تکرار شده است و در آنجا به این صورت آمده است
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست...
کاربرد کلمهی پسند در این غزل قافیه را به هم میریزد
خدای را هزار سپاس که علم نوشتن و خواندن رابه ما هدیه کرد و پس از آن هدیه خرد... دراین هیوهیای دنیا، و هرج و مرج بر این ذهن پریشان و ناامید، با خواندن این غزل زیبا چطور به یکباره رنگ امید و زندگی میدهد این غزل زیبا
درود. در همه ی دیوانهائی که این کوچک تاکنون دیده ام، نیم بیت نخست چنین آمده است:
من، چه در پای تو ریزم که سزای تو بود.
"خورای تو" یکی از نازیبا تر و نادرست تر گزینه هائیست که من تا کنون به جای "سزای تو" دیده ام
هشیار باشید که یکی از خویشان خورا، خوراک است و دم دست بودن واژه ی خوراک موجب آن می شود که معنائی که از خورا در اندیشه در می آید به معنای خوراک نزدیک باشد و از سوی دگر، با بودن واژه ی زیبای "درخور" که معنا و کاربردی روشن و جا افتاده دارد و اقبال بسیاری در ادب پارسی به آن شده است، خورا هرگز نمی تواند، در خور و شایسته بودن را به زیبائی و خوبی نمایندگی کند.چکیده ی سخن اینکه: خورا بسیار زشت و، سزا بسیار زیبا و درست می نماید و در شگفتم که چگونه این مصرع می تواند در نازیباترین گونه ی خویش ، (البته پس از شکل : که خوراک تو بود) در این تاربرگ نهاده شود.
منابعی که در آنها این مصرع با : " سزای تو بود" گزارش شده را به زودی برای علاقه مندان خواهم شناساند. سپاس 🌿🌿🌿
سعدی ار شاه جهان گشت به اقلیم سخن
اوج امید من آن است که گدای تو بود