گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۶

نفسی، وقت بهارم، هوس صحرا بود
با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم
وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
پارس در سایهٔ اقبال اتابک ایمن
لیکن از نالهٔ مرغان چمن غوغا بود
شکرین پسته دهانی به تفرج بگذشت
که چه گویم؟ نتوان گفت که چون زیبا بود
یعلم الله که شقایق، نه بدان لطف و سمن
نه بدان بوی و صنوبر، نه بدان بالا بود
فتنهٔ سامریش در نظرِ شورانگیز
نفس عیسویش در لب، شکرخا بود
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملک‌ست
یارِ بت‌پیکرِ مه‌رویِ ملک‌سیما بود
دل سعدی و جهانی به دمی غارت کرد
همچو نوروز که بر خوان ملک یغما بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نفسی، وقت بهارم، هوس صحرا بود
با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود
هوش مصنوعی: در فصل بهار، آرزوی رفتن به دشت و صحرا به سرم می‌زند و دوست دارم این لحظه را با دوستی شریک شوم، چون نمی‌توان همیشه به‌تنهایی بود.
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم
وان همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
هوش مصنوعی: وقتی به خاک شیراز نگاه کردم، مانند پارچه‌ای زیبا و منقش به نظر آمد و تمام زیبایی‌هایی که در آن بود، شبیه به سیمای معشوقی بود که بر آن پارچه نقش بسته است.
پارس در سایهٔ اقبال اتابک ایمن
لیکن از نالهٔ مرغان چمن غوغا بود
هوش مصنوعی: پارس در سایه حمایت اتابک در امنیت به سر می‌برد، اما صدای ناله پرندگان در باغ، غوغا و شلوغی به وجود آورده است.
شکرین پسته دهانی به تفرج بگذشت
که چه گویم؟ نتوان گفت که چون زیبا بود
هوش مصنوعی: دختر زیبا و خوش‌رویی در حال گذر از کنار من بود که نمی‌دانم چطور بگویم، زیبایی‌اش چقدر خیره‌کننده بود.
یعلم الله که شقایق، نه بدان لطف و سمن
نه بدان بوی و صنوبر، نه بدان بالا بود
هوش مصنوعی: خدا می‌داند که شقایق نه به خاطر زیبایی‌اش و نه به خاطر عطر خوش سمن و نه به خاطر ارتفاع صنوبر اینگونه است.
فتنهٔ سامریش در نظرِ شورانگیز
نفس عیسویش در لب، شکرخا بود
هوش مصنوعی: فتنه سامری به گونه‌ای در نگاهش مجال بروز پیدا کرده بود که نفس عیسوی او همچون لب‌های شیرینش دلربا و جلب توجه می‌کرد.
من در اندیشه که بت یا مه نو یا ملک‌ست
یارِ بت‌پیکرِ مه‌رویِ ملک‌سیما بود
هوش مصنوعی: من در فکر هستم که آیا محبوب من یک بت است، یک ماه تازه یا یک فرشته. او با پیکر زیبای خود همانند ماه و چهره‌اش مانند فرشته‌ها به نظر می‌رسد.
دل سعدی و جهانی به دمی غارت کرد
همچو نوروز که بر خوان ملک یغما بود
هوش مصنوعی: دل سعدی و جهانی را در یک لحظه به آسانی ربود، مانند جشن نوروز که در سفره‌ی شاهانه‌ی یغما دیده می‌شود.

خوانش ها

غزل ۲۵۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۵۶ به خوانش سهیل قاسمی
غزل ۲۵۶ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۵۶ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۲۵۶ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل ۲۵۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۵۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۵۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/09/04 22:12
ما را همه شب نمی برد خواب

داشتم فکر می کردم که اون با زیبایی و قد رعنا , ماه نو بود ? بت بود یا فرشته?
یار بت پیکر مه رو ملک سیما بود
چقدر آسان و محال این سه رو جمع کرده
بیت هفتم شاهکار خالص ساخته ی دست فکر سعدی ست

1398/06/13 17:09
گویان

سعدی جان اینهمه را از زیر برقع دیدی؟

1402/02/30 19:04
متین میرزائی

سلام بر دوستان گرامی، بیت ششم رو ممکنه یه توضیحی بدین؟

1402/02/01 00:05
رضا از کرمان

سلام آقا متین شب بخیر

  قسمت شد باز حقیر پاسخگوی شما باشم  اول نیاز به توضیح واژگان بکار رفته الزامی است گرچه شاید تکرار مکررات باشه ببخشید

قطعا میدونید که سامری طبق روایت قرآن وتورات فردی بود از قوم بنی اسراییل  که در نبود حضرت موسی(ع) با ساختن گوساله طلایی وبا در آوردن صدایی از آن قوم را فریفت  وگمراه نمود که بگذریم از خاک زیر پای جبرییل یا موسی استفاده کرد واین سحر را انجام داد (  آیات۹۴ سوره طه به بعد  در باره این موضوع است وبنده قصد تایید ،تکذیب،یا اینکه خرافه است و داستانه و.... غیره رو ندارم  بحث ادبی است) پس در ادبیات فارسی سامری نماد ساحری وجادوگری است

پیش گاوی سجده کردی از خری

گشت عقلت صید سحر سامری    مولانا

قامتی داری که سحری میکند

کاندر آن عاجز بماند سامری     سعدی

چنان در سحر کاری دست دارد

که سحر سامری بازی شمارد    نظامی

در مصرع دوم هم از نفس یا دم عیسوی گفته وآن هم در قرآن آیه ۴۹ سوره آل عمران اشاره شده از معجزات حضرت عیسی است که از گل پرنده‌ای میساخت ودر آن میدمید وپرنده زنده میشد 

حالا معنی بیت آسان میشه با توجه به ابیات قبلی که داره مشخصات معشوق رو میگه  معنی بیت میشه:

در نگاه کردن شور انگیزش سحر سامری است که آدم را مسحور میکنه و نفس روح بخش عیسی در لبان شکرینش وجود داره  

شاد وسلامت باشی عزیز

1402/02/01 14:05
متین میرزائی

توضیحات کامل بود

دست شما درد نکنه خدا خیرتون بده

1403/08/30 00:10
جلال ارغوانی

این لطافت که به اشعار تو داری سعدی

نتوان گفت که طاووس بسی زیبا بود