گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵۳

به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند
هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند
طریق عشق جفا بردن است و جانبازی
دگر چه چاره که با زورمند برنایند
اگر به بام برآید ستاره‌پیشانی
چو ماه عید به انگشت‌هاش بنمایند
در گریز نبسته‌ست لیکن از نظرش
کجا روند اسیران که بند بر پایند
ز خون عزیزترم نیست مایه‌ای در تن
فدای دست عزیزان اگر بیالایند
مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند
مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند
فدای جان تو گر جان من طمع داری
غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند
هزار سرو خرامان به راستی نرسد
به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند
حدیث حسن تو و داستان عشق مرا
هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند
مثال سعدی عود است تا نسوزانی
جماعت از نفسش دم به دم نیاسایند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به بوی آن که شبی در حرم بیاسایند
هزار بادیه سهلست اگر بپیمایند
معنی: در آرزوی آنکه یک شب را در حرم کبریایی خداوند سپری کنند، پیمودن هزار بیابان هم آسان است. / بو: امید و آرزو / حرم: ← ۱۴۶٫۸ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
طریق عشق جفا بردن است و جانبازی
دگر چه چاره که با زورمند برنایند
هوش مصنوعی: عشق گاهی به معنای سختی و رنج بردن است و قربانی شدن؛ چه می‌توان کرد وقتی که با کسانی که قدرت دارند، نمی‌توان به راحتی مقابله کرد.
اگر به بام برآید ستاره‌پیشانی
چو ماه عید به انگشت‌هاش بنمایند
معنی: اگر معشوقی که پیشانی‌اش چون ستاره روشن و تابان است، به بام برآید، او را مثل هلال عید به یکدیگر نشان خواهند داد. / ماه عيد: مراد هلال اوّل ماه شوال که عید فطر است. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
در گریز نبسته‌ست لیکن از نظرش
کجا روند اسیران که بند بر پایند
معنی: راه فرار بسته نیست؛ اما اسیرانی که بند عشق او را بر پای دارند، از پیش چشمان او به کجا گریزند؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
ز خون عزیزترم نیست مایه‌ای در تن
فدای دست عزیزان اگر بیالایند
معنی: در تنم چیزی گرانمایه‌تر از خون ندارم؛ اما خونم فدای عزیزان باد اگر افتخار دهند و دست خویش را به خون ما بیالایند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
مگر به خیل تو با دوستان نپیوندند
مگر به شهر تو بر عاشقان نبخشایند
معنی: آیا در میان جماعتی که تو از آنان هستی رسم نیست که به دوستان بپیوندند؟! و آیا در شهر تو بر عاشقان ترحّم و دلسوزی روا نمی‌دارند؟! - منبع: شرح غزل‌های سعدی
فدای جان تو گر جان من طمع داری
غلام حلقه به گوش آن کند که فرمایند
هوش مصنوعی: اگر به جان من طمع داری، من فدای جان تو می‌شوم و به فرمان آن کسی که می‌گویند، غلام حلقه به گوش او هستم.
هزار سرو خرامان به راستی نرسد
به قامت تو و گر سر بر آسمان سایند
هوش مصنوعی: هیچ درخت سرو زیبا و بلند قامت و دلربا نمی‌تواند به اندازه تو زیبا و خوش قد باشد، حتی اگر به آسمان هم سر بکشند.
حدیث حسن تو و داستان عشق مرا
هزار لیلی و مجنون بر آن نیفزایند
هوش مصنوعی: حکایت زیبایی تو و قصه عشق من، به قدری عمیق و دلنشین است که هیچ تعداد داستان‌های لیلی و مجنون نمی‌تواند بر ارزش و اهمیت آن بیفزاید.
مثال سعدی عود است تا نسوزانی
جماعت از نفسش دم به دم نیاسایند
معنی: سعدی مانند عود است، تا او را بر آتش ننهی و نسوزانی، بوی خوش آن بر نمی‌آید تا اهل محفل از دم بویای او به هر لحظه آسایش برسند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی 

خوانش ها

غزل ۲۵۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۵۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل ۲۵۳ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۵۳ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۲۵۳ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل ۲۵۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۵۳ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۵۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۵۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/04/05 17:07
علی احمدی شیخ شبانی

این شعر را چه زیبا استاد علی اصغر شاهزیدی در اجرای خصوصی خوانده .

1403/10/28 00:12
جلال ارغوانی

سعدی زحسن یار گفت وزیبا گفت

به حسن تو وگفته من دگر نیفزایند