غزل شمارهٔ ۲۴۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۲۴۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۴۷ به خوانش مهدی سروری
غزل ۲۴۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۲۴۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۲۴۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۴۷ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف
صندوق سر توست نخواهم که بشکنند
سعدی در غزل وقتی رند فروتن است ودیگر فروتن رند و سوار بر آبهای بیکران ادب موج سواری میکند.
ای متقی گر اهل دلی دیدهها بدوز
کاینان به دل ربودن مردم معینند
امر به معروف و نهی از منکر به این گویند.
با دوست باش گر همه آفاق دشمنند
کو مرهمست اگر دگران نیش میزنند
این غزل رو در مایه ی افشاری ، تاج اصفهانی زیبا اجرا کرده.
این بیت رو معنی کنید دوستان
تلخست پیش طایفهای جور خوبروی
از معتقد شنو که شکر میپراکنند
آرش گرامی،
می فرماید ، برخی نا عاشقان ، جور خوبرویان را تلخ می انگارند، تلخ می بینند.
به مهر ورزان راستین گوش بسپار ، که نوش شکر پراکنی آنرا چشیده اند..
........من چشم بر تو و همگان گوش بر من اند !
یاران سعدی شناس بیت 5 را چگونه شرح می دهید؟
ای متقی گر اهل دلی دیده ها بدوز ...
این که «طلسم» در بیت دوم چه نقشی دارد برای من مبهم است. تنها چیزی که به ذهنم میرسد این است که در مقابل «صورت» در مصرع اول آمده باشد و به نوعی به معنای جنس اصل و با اصالت (صورت؟) در مقابل جنس تقلبی و جعلی و محصول یا ابزار جادو (طلسم؟) به کار رفته باشد.
دوستان نظری دارند؟
آنچنانی که هر یک از خوبان روزگار از سر غم و غبطه بسان مجسمه در گوشه ای خشک و بیجان کز گرفته باشد.
پای خجالت به دامنند=زانوی غم بغل داشتن
حمید رضا جان
کمی متفاوت از شما
گویا می گوید:مثل اینست که همه ی زیبا رویان جهان در مقابل صورت زیبای تو طلسم شده اند و شرمنده ،
ماندگار باشی
خانم بهناز ...
ای سالک ، اگر اهل دل هستی ، خوب با چشم دل تماشا کن و دل بسپار ، که کارِ خوبان روزگار ، دلبری ست ...
ای متقی گر اهل دلی دیدهها بدوز
کاینان به دل ربودن مردم معینند
اگر اهل دلی و پرهیز گار ، چشم درویش کن ، که کار خوبرویان دلبری ست
چرا «بشکنند»؟!
با «بشکند» رندانهتر نمیشد؟!
گفتی به سعدی خوش گو برو از خیال من
عشاق چگونه بگو ،دل ز خیال تو برکنند؟
جانم دریغ نیست ولیکن دل ضعیف
صندوق سر توست نخواهم که بشکنند...