غزل شمارهٔ ۲۳۹
کسی که روی تو بیند، نگه به کس نکند
ز عشق سیر نباشد، ز عیش بس نکند
در این روش که تویی پیش هر که بازآیی
گرش به تیغ زنی، روی بازپس نکند
چنان به پای تو در مردن آرزومندم
که زندگانی خویشم، چنان هوس نکند
به مدتی نفسی یاد دوستی نکنی
که یاد تو نتواند، که یک نفس نکند
ندانمت که اجازت نوشت و فتوی داد
که خون خلق بریزی، مکن که کس نکند
اگر نصیب نبخشی، نظر دریغ مدار
شکرفروش چنین ظلم بر مگس نکند
بنال سعدی اگر عشق دوستان داری
که هیچ بلبل از این ناله در قفس نکند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کسی که روی تو بیند، نگه به کس نکند
ز عشق سیر نباشد، ز عیش بس نکند
عیش: سرور و خوشی و نشاط / معنی: آن کس که چهره تو
را ببیند از آن پس به دیگری توجه نخواهد کرد و دیگر از مهرورزی نسبت به تو سیر
نمیشود و دست از نشاط و شادمانی این دیدار و عشق برنمیدارد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
در این روش که تویی پیش هر که بازآیی
گرش به تیغ زنی، روی بازپس نکند
روش: رفتار، خرامیدن، رسم و آیین / کنایه: روی بازپس
کردن (روی گردانیدن و اعراض کردن) / جناس مطرف: روش، روی / معنی: با این شیوهای
که تو برگزیدهای پیش هر کس بیایی اگر او را با شمشیر هم بزنی روی برنمیگرداند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
چنان به پای تو در مردن آرزومندم
که زندگانی خویشم، چنان هوس نکند
آرزومند: مشتاق و شیفته / هوس: میل و آرزو / تضاد:
مردن، زندگانی / معنی: نثار کردن جان در پای تو برایم آنچنان خوشایند است که زندگی
برایم آن قدر لذتبخش نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
به مدتی نفسی یاد دوستی نکنی
که یاد تو نتواند، که یک نفس نکند
مدت زمان زیادی را از یاد کسی غافل شدهای، که حتی نمیتواند یک لحظه به تو فکر نکند
ندانمت که اجازت نوشت و فتوی داد
که خون خلق بریزی، مکن که کس نکند
اجازت: فرمان و دستور، رخصت گواهیای باشد که عالمی
به کسی دهد که او صلاحیت فتوا دارد. /
فتوا: «فرمان فقیه و مفتی، آنچه فقیه نویسد برای مقلدان خود.» (لغتنامه) / معنی:
نمیدانم چه کسی برای ریختن خون مردم به تو اجازه داد و فرمان شرعی این کار را صادر کرد؛ اما خون مردم را مریز؛ زیرا هیچ
کس این کار را که تو بدآن میپردازی نمیکند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
اگر نصیب نبخشی، نظر دریغ مدار
شکرفروش چنین ظلم بر مگس نکند
نصیب: حظ و بهره / نظر: نگاه، عنایت و التفات،
توجه. / معنی: اگر بهرهای به کس نمیرسانی، او را از حظ دیدار محروم مساز؛ زیرا حتى
شیرینیفروش هم تا این حد بر مگسی که گرد متاع او میگردد، سخت نمیگیرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
بنال سعدی اگر عشق دوستان داری
که هیچ بلبل از این ناله در قفس نکند
جناس اشتقاق: بنال، ناله. / معنی: ای سعدی، اگر
عشق روی دوستان در دل میپروری ناله سر کن؛ زیرا هیچ بلبلی در کنج قفس اینگونه نمینالد. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
خوانش ها
غزل ۲۳۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۳۹ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۲۳۹ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل شمارهٔ ۲۳۹ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل ۲۳۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۳۹ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۳۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۳۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۳۹ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1399/01/14 10:04
حامد
درود به روان سعدی
اگر نصیب نبخشی نظر دریغ مدار
شکر فروش چنین ظلم بر مگس نکند
1403/10/27 23:12
جلال ارغوانی
بلند گشت نظر وگفت سعدی چون
نظر به روی تو دارد سخن به کس نکند

سعدی