گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۸

بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
برقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکند
زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو
پای آن نهد در کوی تو کاول دل از سر برکند
زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو
انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
ما خار غم در پای جان در کویت ای گلرخ روان
وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند
ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری
واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند
سعدی چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو
کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بخرام بالله تا صبا بیخ صنوبر برکند
برقع برافکن تا بهشت از حور زیور برکند
هوش مصنوعی: به خواست خداوند به راه خود ادامه بده و بگذار نسیم صبحگاهی پرده را کنار بزند تا زیبایی بهشت از زیبایی حور به نمایش درآید.
زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
هوش مصنوعی: به خاطر آن چهره و زیبایی‌ات، پرده‌ی نازک را کنار بزن تا آسمان، آن نقطه‌ی درخشان را که به رنگ خال رویت است، به وضوح ببیند.
خلقی چو من بر روی تو آشفته همچون موی تو
پای آن نهد در کوی تو کاول دل از سر برکند
هوش مصنوعی: انسان‌هایی مانند من در برابر زیبایی تو قرار گرفته‌اند و مانند موی پریشان تو، دچار آشفتگی و سردرگمی هستند. این افراد پای در کوی تو می‌گذارند و دلشان را از بی‌تابی و شیدایی به در می‌آورند.
زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو
انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
هوش مصنوعی: از آن چهره خوشبو و دلپذیر، نه رنگی مثل گل دارد و نه بویی. به انگشت غیرت بگو که به چشم خود برگردد و از این زیبایی دست بردارد.
ما خار غم در پای جان در کویت ای گلرخ روان
وان گه که را پروای آن کز پای نشتر برکند
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که من مانند خاری هستم که در پای جانم وجود دارد و در کنار تو، ای زیبای دلربا، این درد را تحمل می‌کنم. در لحظه‌ای که زندگی سخت می‌شود، کسی به حال من توجهی ندارد و هیچ‌کس نگران نیست که من چطور از این درد رها شوم.
ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
هوش مصنوعی: آیا چهره‌ات مانند ماه است یا لب‌هایت مانند قند و لعل؟ خود را نشان بده تا آسمان به خاطر زیباییت از دو نیمه‌اش جدا شود.
باری به ناز و دلبری گر سوی صحرا بگذری
واله شود کبک دری طاووس شهپر برکند
هوش مصنوعی: اگر تو با ناز و دل‌ربایی از کنار صحرا بگذری، کبک دری به خاطر زیبایی‌ات بی‌تاب و شگفت‌زده خواهد شد و طاووس هم بال‌هایش را به خاطر جلوه‌گری‌ات می‌سوزاند.
سعدی چو شد هندوی تو هل تا پرستد روی تو
کاو خیمه زد پهلوی تو فردای محشر برکند
هوش مصنوعی: سعدی می‌گوید که اگر تو، ای هندوی زیبایی، از عشق و زیبایی‌ات سرود می‌خوانی، باید به پرستش و ستایش روی تو بپردازند. در روز قیامت، کسانی که در کنار تو زندگی کرده‌اند، از محبت تو دست بر خواهند داشت.

خوانش ها

غزل ۲۳۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۳۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۳۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1389/04/02 09:07
م.عبدالهی

سلام. از زحمتی که برای فراهم آوردن این مجموعه کشیده اید قدردانی می کنم. امیدوارم روز به روز کامل تر و پربارتر شود. لطفا بیت ششم را تصحیح فرمایید به این ترتیب: "ماست" به ماه است، تبدیل شود.
ممنون
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1393/03/03 21:06
بهار

بیت اول مصرع دوم باید باشه: برقع «برافکن» تا بهشت...

1393/07/28 14:09
حسین بدیعی

لطفاً مصراع دوم بیت اول را هم تصحیح کنید: برقع برافکن بجای برقع افکن.
رجوع کنید به کلیات سعدی به تصحیح فروغی که خود البته در دیوان شیخ تصرف غیرمجاز کرده و خبثیات و هزلیات شیخ را حذف کرده است.

1395/03/25 11:05
۷

زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند
مصرع دوم اینگونه است: تا پیش خالت آسمان آخال اختر برکند
نقاب ابریشم از رخ و خال دلستان بردار تا گردون دیگر به زیبایی رخسار پر از ستاره اش ننازد و آنها را جون آخال{آشغال} از خود دور بریزد

1395/03/25 11:05
۷

زان عارض فرخنده خو نه رنگ دارد گل نه بو
انگشت غیرت را بگو تا چشم عبهر برکند
عبهر=گل نرگس=نرگس شهلا
چهره زیبایت برای گل سرخ رنگ و بویی برای نازیدن نمیگذارد اما چشم بیشرم نرگس هنوز باز است به انگشت حسادت بگو کورش کند.
نرگس در شعر هم نماد بیشرمی است و هم کوری و نابینایی

1395/03/25 12:05
۷

ماه است رویت یا ملک قند است لعلت یا نمک
بنمای پیکر تا فلک مهر از دوپیکر برکند
معنی مصرع دوم:چهره ات را بنمای تا آسمان مهر(خورشید) را از برج جوزا برکند
دوپیکر=جوزا=سومین صورت فلکی در منطقه البروج به صورت دو کودک برهنه که آن را خانه عطارد(تیر) نیز گفته اند.
منطقه البروج(دایره ای که زمین حرکت انتقالی خود را در آن انجام میدهد و به 12 بخش برابر تقسیم میشود.مدت زمانی که زمین یکی از این 12 قسمت را سپری میکند یک ماه خورشیدی باشد و هر ماه به نام برجی که زمین در آن ماه از برابر آن میگذرد نامیده میشود.
حمل-ثور-جوزا-سرطان-اسد-سنبله-میزان-عقرب-قوس-جدی-دلو-حوت
که همنام فارسی دارند.

1402/03/29 20:05
فاطمه یاوری

باری!

به ناز و دلبری؛

                  گر سوی صحرا بگذری؛

        واله شود کبک دری.....!   

طاووس شهپر برکند....

1403/10/27 00:12
جلال ارغوانی

سعدی چو می گوید سخن گویند جمله انجمن

حوری چو بیند این سخن باید که زیور برکند