غزل شمارهٔ ۲۳۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۲۳۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۳۶ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۲۳۶ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۲۳۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
با سلام
بیت دوم شعر را استاد کریمی در ردیف اوازی خویش بجای مروت از کلمه ضرورت استفاده کرده است .می خواستم بدانم چرا این دوگانگی بوجود امد.
متشکرم
در نگاه اول به نظر می رسد «ضرورت» درستتر است اما وقتی به مصرع اول دقیق شوید مشخص است که «مروت» درستتر و با معناتر است.
مروت و جوانمردی است که توانگرانی که در کنار خانۀ درویش هستند همیشه در باره او بیندیشند و به فکر او باشند.
ابتدا سعدی این نکتۀ اخلاقی را گوشزد میکند سپس به سراغ پیام عاشقانهاش میرود
ای کسی که از نظر زیبایی توانگر هستی اصلا از حال درویشان که ابراز نیاز نمیکنند و در ظاهر توانگر مینمایند بی خبر هستی؛ چه خسته باشند چه مجروح و زخمی
در ردیف آوازی استاد دوامی نیز این گونه است. ظاهرا در نسخه دیگری از غزلیات به جای مروت، ضرورت آمده است.
درود.در ردیفِ سازیِ سنتورِ صبا،تالیف پایور نیز،واژه ی "ضرورت" در کمانکی،روبروی "مروت" آمده است.
استاد ادیب خوانساری نیز این غزل را در آواز ماهور خوانده اند. ایشان هم کلمه ضرورت را بکار برده اند
در حاشیهٔ تصحیح فروغی «ضرورت» را بدل «مروت» در مصرع دوم بیت اول آورده و این نشان میدهد که در بعضی نسخ ضرورت آمده.
به نظرم این صحیحتره
تو عاشقان مسلح ندیده ای سعدی
که تیغ بر کف و سربنده وار در پیشند
عاشقان مسلح؟
یعنی چون در مصرع دوم «تیغ» آمده؛ باید عاشقان هم مسلح باشند؟
عاشقان حتی سپر را میاندازند و خود را سپر و سیبلِ تیر معشوق میکنند چه رسد که سلاح برگیرند
به خشم رفته ما را که می برد پیغام
بیا که ما سپر انداختیم اگر جنگ است
شرط وفاست آن که چو شمشیر برکشد
یار عزیز جان عزیزش سپر بود
تو را خدا به سعدی بزرگ درس ندهید. حداقل یک دور چند غزل سعدی را بخوانید و سپس به سعدی بگویید چنین کن
به نظرم مروت بهتره از ضرورت
تازه به جای هروقت ازو بیندیشند هم من شنیده ام که میگن یکدم ارو بیندیشند
اما در هر حال به نظرم شعر بسبار عاشقانه ای است که در دستگاه همایون در ردیف اساتید موسیقی سنتی ایران خوانده شده، از این جهت که دستگاه همایون رو دستگاه عشاق می نامند و بسیار رازآلود و محزون است و این شعر عجیب باهاش همخوانی داره
با درود
در بیت دوم
تو ای توانگر حسن از عنای درویشان
خبر نداری اگر نازکند و گر ریشند
صحیح است
عنا به معنی رنج و محنت به جای غنا که با مضمون بیت همخوانی ندارد
با سپاس
درود کاملاً درست است،میخواستم این مورد رو گوشزد کنم که شما مرقوم فرموده بودید
هزار ملک سخن اگر چه شد سعدی
هزار هزار چواوزغمزه ات جگر ریشند