گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۴

آفتاب از کوه سر بر می‌زند
ماهروی انگشت بر در می‌زند
آن کمان‌ابرو که تیر غمزه‌اش
هر زمانی صید دیگر می‌زند
دست و ساعد می‌کُشد درویش را
تا نپنداری که خنجر می‌زند
یاسمین‌بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر می‌زند
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر می‌ریزد آن زر می‌زند
عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر می‌زند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می‌گیرند و نشتر می‌زند
در به روی دوست بستن شرط نیست
ور ببندی سر به در بر می‌زند
سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در می‌زند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتاب از کوه سر بر می‌زند
ماهروی انگشت بر در می‌زند
انگشت بر در زدن: در را به صدا در آوردن و اجازه ورود خواستن. / تناسب: آفتاب، ماه در «ماه‌روی» / جناس لاحق: سر، بر / تشبيه (صفت تشبیهی): ماهروی / معنی: خورشید از فراز کوه بر می‌آید و صبح میشود و یار ماهروی حضور خویش را با انگشت بر در زدن اعلام می‌دارد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
آن کمان‌ابرو که تیر غمزه‌اش
هر زمانی صید دیگر می‌زند
غمزه: ناز و کرشمه، اشاره به چشم و ابرو / تشبیه: ابرو به کمان و غمزه به تیر (اضافه تشبیهی) / تناسب: کمان، تیر، صید، می‌زند / تشبيه (صفت تشبیهی): کمان‌ابرو (ابروی مثل کمان). و نیز غمزه به تیر (اضافه تشبیهی). / معنی: آن یار ابروکمان که غمزه‌های تیر‌مانندش در هر لحظه صیدی دیگر می‌زند و به خاک می‌افکند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
دست و ساعد می‌کُشد درویش را
تا نپنداری که خنجر می‌زند
ساعد: بازو، در استعمال فارسیان مابین کف دست و آرنج را گویند (لغت‌نامه) / درویش: عاشق تهی‌دست و بی‌چیز / تا: در معنی تحذیر است، زنهار. / معنی: دست و بازوی او از شدت لطافت و زیبایی عاشق را از پای در‌می‌آورد، هرگز تصور مکن که قتل عاشق به واسطه خنجر اوست! - منبع: شرح غزل‌های سعدی
یاسمین‌بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر می‌زند
ياسمين: یاسمن -> سمن در ۶۹٫۲ / بالا: قد و قامت / عرعر: درختی است زیبا و تنومند که دارای برگ‌های مرکب و برگچه‌های بسیار است در تحفه حکیم مؤمن آمده است که عرعر سرو کوهی است و او از سرو کوتاه‌تر و کوچک‌تر و ثمرش به قدر فندقی و با اندک‌شیرینی است. (گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی) / کنایه: طعنه زدن (خرده گرفتن سرزنش کردن) / تشبیه: قامت به سرو (اضافه تشبیهی). / معنی: آن یار یاسمن بویی که قامت سروگون او بر قامت درخت عرعر طعنه می‌زند و آن را به تمسخر می‌گیرد، - منبع: شرح غزل‌های سعدی
روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر می‌ریزد آن زر می‌زند
استعاره مصرحه: گهر (اشک) / زر (زردی رخسار) / بیت دارای آرایه تقسیم است. / معنی: در عشق آن یار چهرهٔ زرد و چشم اشک‌باری دارم که زر و گوهر نثار می‌کنند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر می‌زند
عشق: «عاشقی که عشق او به درجه کمال رسیده باشد.» (لغت‌نامه) / پیشانی: وسعت و فراخی / پیشانی میخ: گردی سر میخ / حبیب: معشوق. / کنایه: سنگ بر سر زدن (اذیت و آزار کردن، رنج و بلا دادن). / معنی: عاشق عشق معشوق باید سری همانند میخ داشته باشد تا محبوبش سنگ سخت بر سر او بزند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می‌گیرند و نشتر می‌زند
انگبین: عسل و شهد، هر چیز شیرین / نوش: عسل و شیرینی / نشتر: نیشتر، تیغ / کنایه: انگبین‌رویان (معشوقان زیباروی شیرین) / استعاره مصرحه: مگس (مزاحم دروغین، مدعى عشق). / معنی: آنان که چهره‌ای به شیرینی عسل دارند از مگس ابایی ندارند؛ زیرا اگر‌چه عاشقان به هوای نوش به معشوقان روی می‌آورند؛ اما به جای شهد نیش نصیبشان می‌گردد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
در به روی دوست بستن شرط نیست
ور ببندی سر به در بر می‌زند
جناس لاحق: در، ور، سر، بر. / معنی: شرط انصاف نیست که در به روی دوست بندند و او را از دیدار محروم سازند؛ زیرا در این صورت ناگزیر می‌شود سر بر در معشوق بکوبد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سعدیا دیگر قلم پولاد دار
کاین سخن آتش به نی در می‌زند
دیگر: از این پس، بعد از این / قلم پولاد داشتن: قلم فولادی برداشتن و به کار بردن. / معنی: ای سعدی، از این پس قلمت را از پولاد انتخاب کن؛ زیرا این سخنان سوزناک قلم نِیین را به آتش می‌کشد و از بین می‌برد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی 

خوانش ها

غزل ۲۳۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۳۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل شمارهٔ ۲۳۴ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل ۲۳۴ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۳۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۳۴ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۳۴ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۳۴ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1394/07/02 01:10
ناشناس

یاسمین بویی که سرو قامتش
طعنه بر بالای عرعر می‌زند
بیش ار پنجاه گونه از درخت عرعر، به طور گسترده ای در سراسر جهان وجود دارد.درختی است بلند با تاج متراکم و مسطح . پوست تنه صاف و قهوه ای روشن که برش های طولی، نمائی راه راه به تنه می دهد
عرعر=سرو کوهی؛ ابهل؛اورس

فرخی:
بزرگ بتکده ای پیش و در میانش بتی
به حسن ماه و لیکن به قامت عرعر.
عنصری:
ز عرعر تراشند منبرش ازیرا
نریزد ز باد خزان برگ عرعر.

1394/07/02 01:10
ناشناس

عشق را پیشانیی باید چو میخ
تا حبیبش سنگ بر سر می‌زند
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می‌گیرند و نشتر می‌زنند

1394/07/02 01:10
ناشناس

انگبین روی است نترسد از مگس
نوش می‌گیرد و نشتر می‌زند

1395/09/28 07:11
۷

روی و چشمی دارم اندر مهر او
کاین گهر می‌ریزد آن زر می‌زند
اندر مهر او چنانم که چهره زردم نشیمن اشک گرمم است.
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می‌گیرند و نشتر می‌زنند
بیرزد عسل جان من زخم نیش
خیال روی تو بگذرانم از درد خویش

1395/10/15 19:01

در بیت سوم «تا» گویا بیشتر حرف ندا به معنی «مبادا» است تا حرف ربط. معنی بیت این می‌شود که این دست و ساعد اوست که درویش را به کشتن می‌دهد (می‌کشد) مبادا فکر کنی که با خنجر درویش را می‌زند.

1399/01/14 09:04
حامد

ادرود به روان پاک سعدی
خدمت جناب 7 عرض شود که نظر به اینکه خودتان استاد هستید بهتر از من واقفید که کلمه "میزند"ردیف این شعر است لذا برای اصلاح ایراد دستوری مصرع قابل تبدیل به "میزنند"نمیباشد،سالها قبل روزی در محضر دوست خوشنویسی راجع به خدمت خوشنویسان در طول تاریخ به اثار مکتوب چیزهایی میگفتم که دوست خوشنویس گفت از خیانتهاشونم بگو ،پرسیدم چه خیانتی؟گفت اینهمه تغییر و اختلاف و اشتباه در نسخ شاعران یک نمونه ریز و کوچکش هستش که دهها ساله تصحیح کننده های ریز و درشت رو در گیر خودش کرده که خدا میدونه سرانجام این تصحیحات به کجا ختم شه و چه زمینه هایی برای جنگ حیدری نعمتی ایجاد کنه .
و در خصوص بیت:
انگبین رویان نترسند از مگس
نوش میگیرند و نشتر میزند
واضح و مبرهن هستش که مصرع دوم ایراد دستوری داره و اظهر من الشمس هم هستش که مقام سعدی از این اشتباهات مبراست و زحمتکشان تهیه و تدارک این فضا و صفحه هم حفظ امانت کردند پس ایراد کار کجاست؟ایراد کار به احتمال زیاد همونجاایه که اون دوست خوشنویسم بهش اشاره کرده.

1399/01/14 15:04
nabavar

انگبین رویان نترسند از مگس
نوش می‌گیرند و نشتر می‌زند
نمی دانم اشتباه از کجاست،
مگس نحل {زنبور عسل} مفرد است و نشتر میزند نیز مفرد.
باید نشتر می زند اشاره به مگس باشد.
با اجازه ی سعدی ، اگر چنین باشد بهتر همخوانی دارد:
نوش گیرد لیک نشتر می زند

1399/01/14 16:04
..

انگبین‌رویان نوش می‌گیرند و می‌دانند که مگس در مقابل نیش می‌زند..

1399/01/14 17:04
..

انگبین روفتن : انگبین‌رو
مشابه راه جستن: راه‌جو

1399/01/14 22:04
nabavar

مگس ( زنبور عسل ) نوش می گیرد یعنی شیره ی گلها را می مکد، نشتر می زند یعنی نیش می زند.
اما آنانکه انگبین می پرورند و متصدی در این کارند از زنبور هراسی ندارند.

1399/01/15 05:04
..

نوش: عسل

1399/01/15 06:04
۸

انگبین رویان زیبارویانند و نه آنان که مگس انگبین می پرورانند. باردیگر بخوانید و اندکی بیندیشید.

1399/01/15 07:04
..

شما نیز دوست من
زیبارویان از مگس نترسند!!
این بیت هیچ مشکل دستوری یا ابهام ندارد آنگونه که دوستان بیان نموده‌اند.
سعدی در غزل دیگری از عبارت عسل رُفتن بهره برده‌است..

1399/01/15 20:04
۸

سپاس .....گرامی
خوانده و اندیشیده ام و مانای انگبین روی را در فرهنگ دهخدا یافته ام و گواه همین بیت است!!!

1399/01/15 20:04
۸

و ریشه فعل روفتن روب است و هم شیخ در گلستان می فرماید:
خانه دوستان بروب و در دشمنان مکوب

1399/01/15 21:04
..

آری دوست من
اما در اینحا رو مخفف شده‌ی روب است
مانند کاربرد آن در: دارو، پارو

1399/01/15 21:04
..

اصلاح می‌کنم:
رو مخفف روب است
بی‌سوادی مرا ببخشائید..

1403/08/22 00:10
جلال ارغوانی

گفته سعدی به جان عاشقان

هرزمان صد پاره اخگر می زند

عقل حیران گشته ازشیرینیش

طعنه بر شهد وبه شکر می زند