گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۹

پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
مگر آنست که با دوست به پایان آرند
دامن دولت جاوید و گریبان امید
حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند
نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند
بوالعجب واقعه‌ای باشد و مشکل دردی
که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند
یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالیست که می‌پندارند
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند
تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت
بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
صورت بر دیوار: نقش و تصویری که بر دیوار کشند. / صورت و معنی: ظاهر و آشکار، حقیقت و باطن / ایهام ترادف: بین «صورت»، در معنای غیر منظورش با «روی» / تضاد: صورت، معنی / جناس اشتقاق: داری، دارند / معنی: دیگران در مقایسه با تو مثل نقش دیوارند؛ زیرا آنان فاقد زیبایی ظاهر و معنویتی  هستند که در تو گرد آمده است. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
تا گل روی تو دیدم همه گل‌ها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
اغیار: جمع غیر، نامحرمان و بیگانگان / تشبیه: روی به گل (اضافه تشبیهی) و گل به خار مانند شده است. / جناس لاحق: خار، یار ٫ تضاد: گل، خار ٫ جناس زاید: یار، اغیار / معنی: از لحظه‌ای که چشمم به گل رخسار تو افتاد، تمام گل‌ها در نظرم مثل خار شدند و از زمانی که تو را به عنوان یار برگزیدم، تمام مردم برایم بیگانه‌اند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
مگر آنست که با دوست به پایان آرند
شب قدر: از شب‌های مبارک و مقدس است که محل آن در میان شب‌های سال درست روشن نیست و محتملاً در دهه سوم ماه رمضان است. در قرآن کریم آیه ۳ سوره قدر (۹۷) از آن چنین یاد شده است؛ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِن الفِ شَهْرٍ ٫ مگر: قید تأکید است، همانا، به‌درستی / معنی: اینکه می‌گویند در تمام طول عمر آدمی فقط یک لیلة القدر وجود دارد، بی‌تردید آن شب که با دوست سپری گردد، شب قدر است. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
دامن دولت جاوید و گریبان امید
حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند
دولت: سعادت و اقبال ٫ حیف: -> ۱۱٫۶ / دگر: قید است کوتاه شدهٔ دیگر، هم، نیز، بار دیگر (لغت‌نامه) / گذاشتن: رها کردن / استعاره مکنیه: دامن دولت، گریبان امید / تضاد: بگیرند، بگذارند / معنی: حیف است که وقتی دامن بخت و اقبال و گریبان پیراهن امید به دست کسی افتاد، آن را به آسانی رها کند! - منبع: شرح غزل‌های سعدی
نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس
که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند
دست نگارین: دست زیبا و آراسته، دست حنابسته و خضاب‌شده / معنى: تنها من نیستم که از دستان حنابسته و زیبایت خسته و مجروح گشته‌ام؛ بلکه بسیارند کسانی که با غم تو که به شمشیر تیز و برّان می‌ماند، از پای درآمده‌اند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز
خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند
تضاد: خواب و بیدار،  شبان و روز / معنی: از چشمان تو در شگفتم که از شب تا صبح به آرامی می‌خوابند، در حالی که مردم شهری از غم تو بی‌خوابند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بوالعجب واقعه‌ای باشد و مشکل دردی
که نه پوشیده توان داشت نه گفتن یارند
هوش مصنوعی: این یک اتفاق شگفت‌انگیز و دردناک است که نه می‌توان آن را پنهان کرد و نه می‌توان درباره‌اش صحبت کرد.
یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالیست که می‌پندارند
يعلم الله: خدا می‌داند ٫ خیال: وهم و گمان، تصور چیزی در ذهن هنگامی که در پیش چشم نباشد. / ایهام: خیالی است ۱- صورت خیالی که در مصراع اول آمده ۲- تصور مردم. / معنی: خدا می‌داند که از جسم من جز یک صورت خیالی چیزی باقی نمانده است / شاید آن شکل خیالی نیز واقعاً موجود نباشد، بلکه مردم می‌پندارند که هست. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند
کنایه: شیرین‌سخن و شکر‌گفتار (خوش‌بیان، فصیح و سخنور) / تشبیه: طبع به باغ (اضافهٔ تشبیهی) / تناسب: شیرین و شکر / معنی: ای سعدی، شیرین‌گفتاری تو حدی ندارد و در ذوق تو که به باغی می‌ماند، تمام  پرندگان خوش‌نغمه و شیرین‌سخن‌اند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت
بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند
ضمير: دل ٫ بوتیمار: «نام مرغ سفیدی است که او را غم‌خورک نیز گویند و پیوسته در کنار آب نشیند و از غم آنکه مبادا آب کم شود، با وجود تشنگی آب نخورد به همین سبب بوتیمار گویند؛ یعنی صاحب غم‌خواری." (لغت‌نامه) / تشبيه: ضمیر به بستان و معنی و حقیقت به گل (اضافه تشبیهی) و نیز بلبلان به بوتیمار مانند شده است. / تناسب: بستان، گل، شکفت، بلبلان / معنی: از زمانی که معنی به‌سان گل در گلزار ذهنت شکوفا شده است، بلبلان نغمه‌سرا که در اثر زیبایی سخنت درمانده شده‌اند، به مرغ غم‌خورک می‌مانند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی 

خوانش ها

غزل ۲۲۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۲۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۲۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۲۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۲۹ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"(سه گاه) (۱۱:۴۹ - ۱۳:۰۰) نوازندگان: عبادی، احمد (‎سه‌تار) خواننده آواز: عبدالوهاب شهیدی سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: پیش رویت دگران صورت بر دیوارند"
(آلبوم گلهای جاویدان » شمارهٔ ۱۵۶)
"(اصفهان) (۰۳:۳۱ - ۱۲:۲۱) نوازندگان: عبادی، احمد (‎سه‌تار) خواننده آواز: جمال وفایی سراینده شعر آواز: سعدی شیرازی (غزل) مطلع شعر آواز: پیش رویت دگران صورت بر دیوارند"
(آلبوم یک شاخه گل » شمارهٔ ۴۶۱)
"درآمد اشاره به اوج: پیش رویت دگران صورت بر دیوارند (آواز دشتی)"
با صدای ادیب خوانساری (آلبوم آوازهای ادیب خوانساری (لوح چهارم))
"درآمد دوم: تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند (آواز دشتی)"
با صدای ادیب خوانساری (آلبوم آوازهای ادیب خوانساری (لوح چهارم))
"عشاق: اینکه گویند به عمری شب قدری باشد (آواز دشتی)"
با صدای ادیب خوانساری (آلبوم آوازهای ادیب خوانساری (لوح چهارم))
"راجه فرود به دشتی: دامن دولت جاوید (آواز دشتی)"
با صدای ادیب خوانساری (آلبوم آوازهای ادیب خوانساری (لوح چهارم))
"سه گاه"
با صدای سپیده رئیس سادت (آلبوم Tale of Friendship)

حاشیه ها

1393/12/20 21:03
کسرا

سعدی دوستت دارم... بی نهایت

1402/10/10 01:01
ادبیات

ماهم عاشق سعدی هستیم. 

نه من از دست نگارین تو مجروحم و بس

که به شمشیر غمت کشته چو من بسیارند🌹🌹

1394/02/05 01:05
امین افشار

درود
بخشی از غزل را به نوش جام استاد یگانه مان گوش جان بسپارید:
پیوند به وبگاه بیرونی

1394/04/16 23:07
کسرا

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی... انصافا که اندازه ندارد... والا ندارد.. بلا ندارد...

1394/08/20 21:11
کسرا

ساز و آواز این شعر زیبا با صدای آقای جمال وفایی در برنامه شماره 461 یک شاخه گل

1394/12/12 02:03
حمیدرضا

ساز و آواز با صدای استاد شجریان توصیه می شود به علاقمندان ... استاد آواز از استاد سخن می خواند !

1396/02/22 23:04
هادی

در پاسخ به کسرا:
در بیت "سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی... "
منظور این است که سعدی نمی تواند شیرین سخنی یار را بسنجد
منظور شیرین سخنی خود سراینده نیست .

1396/02/10 21:05

اصلاح نیم بیت نخست بیت نهم
هادی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی

1396/10/03 10:01
فرزاد

در پاسخ یه جناب هادی عزیز:
من با نظر کسری موافقم. و به نظرم سعدی منظورش تعریف از خودش بوده (که به نظرم برخلاف ماهیت تعریف کردن از خود که هرکسی انجام بده شاید دلچسب نباشه و خوشایند نباشه این کار سعدی در مورد خودش خیلی خیلی هم جالب و دلنشین و زیباست چون حقیقت محضه و نشون میده خودش هم از این شعرهای زیبا به وجد میاد) . البته فقط در اینجا نبوده که همچین کاری کرده. در شعری مثل " هفت اقلیم نمیکنند امروز بی مقالات سعدی انجمنی/از دو بیرون نه یا دلت سنگیست یا به گوشت نمیرسد سخنی" یا شعری مثل عجب است پیش بعضی که تر است شعر سعدی/ ورق درخت طوبی است چگونه تر نباشد؟ هم به زیبایی هرچه تمام تر از خودش تعریف کرده.

1401/11/13 02:02
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

کاملا درست می فرمایید

سعدی دارد از شیرینی سخن خودش تمجید می کند و این مسبوق به سابقه است

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی /باغ طبعت همه مرغان شکرگفتارند

طبق فرموده آقا هادی باید سعدی را نهاد بگیریم (مبتدای عربی)

ولی چنین نیست

سعدی در اینجا مخاطب است : ای سعدی شیرین سخنی تو حد و اندازه ندارد

و سپس آن را کامل می کند:

تا به بستان ضمیرت گل معنی بشکفت / بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند

در جای دیگری تعبیری بس زیباتر در وصف شیرین سخنی خودش دارد:

من دگر شعر نخواهم که نویسم که مگس

زحمتم می‌دهد از بس که سخن شیرین است

 

این که فرموده اند سعدی دارد مدح کسی دیگر می کند، صحیح نیست. چون نمی تواند مدح شیرین سخنی کسی دیگر را بکند و در ادامه  که یک باره به سراغ مدح خودش برود. در همه غزل هایی که مدحی از خودش کرده چنین بوده است

1396/11/04 21:02
رامش

این شعر سعدی بزرگ با صدای استاد آواز محمدرضا شجریان در آلبوم نوای دل شنیدن داره.

1396/11/04 22:02
رامش

اصلاح میکنم، آلبوم نای دل استاد شجریان.

1404/07/30 00:09
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

آلبوم نای شکسته

با استاد خرم و نجاحی

 

رفتم همۀ آلبوم‌ها را به هم ریختم نای دل نبود

وحشت کردم که چرا شنیدم ولی ندارم😁

1397/02/14 02:05
مهدی ک

سعدی اندازه ندارد که چه شیرین سخنی ...
با نظر اقا هادی موافقم و متاسفم برای اون شخص که با لوده گی و حالت مسخره مصرع رو به خیال خام خودش برای تحقیر هادی تغیر داد.
کاملا مشهود هست که مخاطب سعدی خودش نیست و معنای شعر رو هم که در نظر بگیریم هیچ سنخیتی نداره که استاد بخواد عکس بیتهای قبلی به یک باره از خود تعریف کنه.

1403/02/21 00:04
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

همیشه چنین است که در باره معشوق صحبت می کند و در آخر به عنوان تخلص سراغ خودش می رود برای مدح یا سرزنش یا هر چیز دیگر

چیز جدید نیست

سعدی از زیبایی معشوق تعریف می‌کند نه از شیرین سخنی او

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس

حد همین است سخندانی و زیبایی را

1397/10/14 23:01
پویا پازوکی

در پاسخ به هادی و مهدی عزیز تر از جانم:
عزیزانم همانطور که در بسیاری از اشعارش، شیخ اجل از خود تعریف کرده (و حقا که به جای تعریف کرده و عین حقیقت) مثلا فرموده«قیامت می‌کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن/مسلم نسیت طوطی را در ایامت شکرخایی»، چندان دور از ذهن و بعید از حقیقت نیست که در اینجا هم ستایش و مدح خود کرده باشد و آنکه در بیت بعدی فرموده«بلبلان از تو فرومانده چو بوتیمارند» هم این برداشت را محتمل تر می‌کند. البته این از خصوصیات شعر سعدیست که ایهام ها در غایت زیبایی بکار برده شدند تا هر کس با دلش برداشت کند.

1399/07/26 15:09
ابوآدم

تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند

1399/09/09 03:12
Vahid Vanbub

این صفحه مشکل داره ظاهرا

1401/02/22 10:04
احسان چراغی

اینکه سعدی عالَم را شیفته‌ی معشوقه‌اش می‌داند هم از نکات جالب توجه اشعار سعدی است.

 

عجب از چشم تو دارم که شبانش تا روز

خواب می‌گیرد و شهری ز غمت بیدارند

 

این مضمون را سعدی بارها و بارها تکرار کرده. از جمله در این ابیات:

 

فریاد من از دست غمت عیب نباشد

کاین درد نپندارم از آن من تنهاست

 

سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببرد

به چنین صورت و معنی که تو می‌آرایی

 

کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست

مگر آن کس که به شهر آید و غافل برود

 

از بهر خدا روی مپوش از زن و از مرد

تا صنع خدا می‌نگرند از چپ و از راست

1402/02/21 02:05
فاطمه یاوری

دامن دولت جاوید و گریبان امید

حیف باشد که بگیرند و دگر بگذارند....!

1403/08/30 00:10
جلال ارغوانی

.

بلبل طبع تو سعدی چو سخن می گوید

عندلیبان جهان بین که همه بی کارند

1404/02/21 09:04
فرید کیومرثیان زند

(( به مهر سعدی )) 

جهان ز یک دل روشن شود، نه از صد چراغ،
اگر صفا نبود، کجا رسد دل به باغ؟

دلِ شکسته چراغِ شبانِ تنهایی‌ست،
که نور می‌چکد از سینه‌اش چو ماهِ بلاغ.

نه رنگ و نام، نه نَسَب، نه زر، نه لباس،
دلی که مهر ندارد، بود تهی ز فراغ.

کسی که چشم محبت گشود بر عالم،
ز جانِ خویش گذشت و رسید بر اوجِ باغ.

زبان اگرچه جدا، ولی دلِ آدمی،
یکی‌ست با همه عالم، به مهر بی‌پرده‌گان

تو را که در دل ما خانه کرده‌ای ای سعدی،
نهفته‌ای و بلند، چو رازِ شعر و چراغ.

فریدران در خویشتنِ خویش، غریبه گشت،
که یافت در تو نشانی ز جان و رسمِ ایاغ.


فریدارن = فرید کیومرثیان ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ روز بزرگداشت سعدی شیراز