گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۸

کاروان می‌رود و بار سفر می‌بندند
تا دگربار که بیند که به ما پیوندند
خیلتاشان جفاکار و محبان ملول
خیمه را همچو دل از صحبت ما برکندند
آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور
عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند
طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین
مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند
ما همانیم که بودیم و محبت باقیست
ترک صحبت نکند دل که به مهر آکندند
عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
مرض عشق نه دردیست که می‌شاید گفت
با طبیبان که در این باب نه دانشمندند
ساربان رخت منه بر شتر و بار مبند
که در این مرحله بیچاره اسیری چندند
طبع خرسند نمی‌باشد و بس می‌نکند
مهر آنان که به نادیدن ما خرسندند
مجلس یاران بی ناله سعدی خوش نیست
شمع می‌گرید و نظارگیان می‌خندند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاروان می‌رود و بار سفر می‌بندند
تا دگربار که بیند که به ما پیوندند
هوش مصنوعی: کاروان در حال حرکت است و مسافران آماده می‌شوند تا سفرشان را آغاز کنند، تا زمانی دیگر که دوباره به ارتباطی با ما برسند.
خیلتاشان جفاکار و محبان ملول
خیمه را همچو دل از صحبت ما برکندند
هوش مصنوعی: دوستان وفادار و دلسوز از درد و رنجی که به ما وارد می‌شد، خیمه را ترک کردند و مانند دل، از جمع ما جدا شدند.
آن همه عشوه که در پیش نهادند و غرور
عاقبت روز جدایی پس پشت افکندند
هوش مصنوعی: تمامی ناز و اداهایی که در ابتدا به نمایش گذاشتند و آن حالت خودبزرگ‌بینی که داشتند، در نهایت در روز جدایی کنار گذاشته شد.
طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین
مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند
هوش مصنوعی: امید نداشتم که از دوست انتظار چنین چیزی را داشته باشی، ای دوست، زیرا کسی که به دوست ظلم کند، پسندیده نیست.
ما همانیم که بودیم و محبت باقیست
ترک صحبت نکند دل که به مهر آکندند
هوش مصنوعی: ما همان افرادی هستیم که همیشه بودیم و عشق و محبت همچنان در دل‌هامان باقی‌ست. دل هرگز ارتباط را قطع نمی‌کند زیرا عشقی که در دل‌ها نشسته، آن را پر کرده است.
عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که چیزی که باعث مشکل یا دردسر می‌شود، خود افراد شیرین‌زبان نیستند که ممکن است در دل دیگران تأثیر بگذارند و احساسات را به یک سمت ببرند. بلکه تقصیر بر دوش کسانی است که به راحتی به این افراد دل می‌بندند و اعتماد می‌کنند، در حالی که ممکن است آنها خطرناک باشند. در واقع، مسئله به ناتوانی در شناخت و دقت در انتخاب‌ها برمی‌گردد.
مرض عشق نه دردیست که می‌شاید گفت
با طبیبان که در این باب نه دانشمندند
هوش مصنوعی: عشق نوعی بیماری است که نمی‌توان آن را به راحتی به پزشکان توضیح داد، چون آن‌ها در این زمینه آگاهی ندارند.
ساربان رخت منه بر شتر و بار مبند
که در این مرحله بیچاره اسیری چندند
هوش مصنوعی: ای ساربان، بار و زندگی‌ات را بر شتر نگذار و سفر نکن، چون در این مسیر افرادی بی‌پناه و نیازمند وجود دارند.
طبع خرسند نمی‌باشد و بس می‌نکند
مهر آنان که به نادیدن ما خرسندند
هوش مصنوعی: دل شاد و راضی نمی‌شود و به عشق کسانی نمی‌پردازد که از نادیده گرفتن ما خوشحالند.
مجلس یاران بی ناله سعدی خوش نیست
شمع می‌گرید و نظارگیان می‌خندند
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، اگر سعدی ناله‌ای نکند، جایی برای خوشحالی نیست؛ چرا که در حالی که شمع به حال خود می‌گرید، دیگران در دور و بر می‌خندند.

خوانش ها

غزل ۲۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۲۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۲۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۲۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش تناز پیراسته
غزل شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
غزل شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۲۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1396/09/07 11:12
حسین ادهمی

بیت آخر، مصرع اول اشکال وزنی دارد.
(( مجلس یاران بی ناله سعدی خوش نیست))
از آنجا که از شیخ اجل چنین اشتباهی باید است؛
لطفا اگر از بین دوستان کسی صحیح آن را میداند اعلام کند

1396/09/07 11:12

@حسین ادهمی:
اشکال وزنی ندارد. سکته عروضی دارد و در آن جزء دوم وزن (فعلاتن) به (مفعولن) تبدیل شده که مجاز است.

1399/08/30 05:10
محمدهادی

خیلتاشان به چه معناست؟؟

1399/08/07 14:11
Polestar

خیلتاشان یعنی سپاهیان، لشکریان
بیت آخر به نظرم باید اینطور تلفظ بشه: خوش نی است

1399/11/26 17:01
مصیب مهرآشیان مسکنی

با سلام مصراع اول بیت آخر باید چنین باشد
مجلس یار که بی ناله سعدی خوش نیست
و معنی خیلتاشان به معنی بسیار دولت مردان و خداوندان قدرت است

1400/06/13 01:09
وفا

خیلتاشان جفاکار و محبان ملول اشاره به چه کسانی ست؟

1400/09/12 13:12
فاطمه زندی

مجلس یاران بی ناله ی سعدی خوش نیست

شمع می گرید و نظَارگیان می خندند

"نظّارگیان "صفت نسبی ،بینندگان ،معنی بیت : محفل و نشست دوستان بی حضور سعدی خوش نیست ،همان گونه که شمع با گریستن و سوختن خود مجلس حاضران را نور  و روشنایی می بخشد ،سعدی نیز با اشعارش محفل دوستان را شادابی و طراوت می بخشد ..اگر چه خودش مانند شمع می گرید 

درود خداوند بر حکیم سخن سعدی ِ جان 

1403/10/27 01:12
جلال ارغوانی

 

عندلیبان چو گل گفته سعدی بینند

به گل  رسته به گلزار  چرا دل بندند؟