گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۵

اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند
کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند
لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و ناز
پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند
آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر
شیرین لبان نه شیر که شکر مزیده‌اند
پندارم آهوان تتارند مشک ریز
لیکن به زیر سایهٔ طوبی چریده‌اند
رضوان مگر سراچهٔ فردوس برگشاد
کاین حوریان به ساحت دنیا خزیده‌اند
آب حیات در لب اینان به ظن من
کز لوله‌های چشمهٔ کوثر مکیده‌اند
دست گدا به سیب زنخدان این گروه
نادر رسد که میوهٔ اول رسیده‌اند
گل برچنند روز به روز از درخت گل
زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده‌اند
عذر است هندوی بت سنگین پرست را
بیچارگان مگر بت سیمین ندیده‌اند
این لطف بین که با گل آدم سرشته‌اند
وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند
آن نقطه‌های خال چه شاهد نشانده‌اند
وین خط‌های سبز چه موزون کشیده‌اند
بر استوای قامتشان گویی ابروان
بالای سرو راست هلالی خمیده‌اند
با قامت بلند صنوبرخرامشان
سرو بلند و کاج به شوخی چمیده‌اند
سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ
کاین مؤمنان به سحر چنین بگرویده‌اند
ز ایشان توان به خون جگر یافتن مراد
کز کودکی به خون جگر پروریده‌اند
دامن کشان حسن دلاویز را چه غم
کآشفتگان عشق گریبان دریده‌اند
در باغ حسن خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان دل بدین هوس از بر پریده‌اند
با چابکان دلبر و شوخان دلفریب
بسیار درفتاده و اندک رهیده‌اند
هرگز جماعتی که شنیدند سر عشق
نشنیده‌ام که باز نصیحت شنیده‌اند
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریده‌اند
گر شاهدان نه دنیی و دین می‌برند و عقل
پس زاهدان برای چه خلوت گزیده‌اند
نادر گرفت دامن سودای وصلشان
دستی که عاقبت نه به دندان گزیده‌اند
بر خاک ره نشستن سعدی عجب مدار
مردان چه جای خاک که بر خون طپیده‌اند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینان مگر ز رحمت محض آفریده‌اند
کآرام جان و انس دل و نور دیده‌اند
هوش مصنوعی: آیا این افراد فقط به خاطر رحمت بی‌چون و چرای خداوند خلق شده‌اند؟ زیرا آن‌ها آرامش روح، دوستی دل‌ها و روشنی چشمان هستند.
لطف آیتی‌ست در حق اینان و کبر و ناز
پیراهنی که بر قد ایشان بریده‌اند
هوش مصنوعی: محبت و مهربانی نشانه‌ای است از حقیقت برای این افراد، و خودبزرگ بینی و نازش مانند لباسی است که متناسب با قامت آنها دوخته شده است.
آید هنوزشان ز لب لعل بوی شیر
شیرین لبان نه شیر که شکر مزیده‌اند
هوش مصنوعی: به زودی همچنان بوی خوش و شیرین از لبان زیبا و لعل مانند آنان به مشام خواهد رسید، نه از شیر که شیرین‌تر از شکر شده‌اند.
پندارم آهوان تتارند مشک ریز
لیکن به زیر سایهٔ طوبی چریده‌اند
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که غزال‌ها در دل طبیعت زیبا و جالبی در حال دویدن هستند، اما در واقع در سایه درختی بسیار سرسبز و خنک پنهان شده‌اند.
رضوان مگر سراچهٔ فردوس برگشاد
کاین حوریان به ساحت دنیا خزیده‌اند
هوش مصنوعی: گویا در بهشت درختان سرسبز و زیبا به ثمر نشسته و حوری‌ها به دنیا آمده‌اند.
آب حیات در لب اینان به ظن من
کز لوله‌های چشمهٔ کوثر مکیده‌اند
هوش مصنوعی: به نظر من، آب زندگی در دهان این افراد ناشی از این است که از لوله‌های چشمهٔ کوثر نوشیده‌اند.
دست گدا به سیب زنخدان این گروه
نادر رسد که میوهٔ اول رسیده‌اند
هوش مصنوعی: دست وابستگان و نیازمندان به زیبایی و جذابیت افرادی خاص می‌رسد که در مقایسه با دیگران، دارای زیبایی و لطافت بیشتری هستند.
گل برچنند روز به روز از درخت گل
زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده‌اند
هوش مصنوعی: هر روز از درختان گل، گل‌ها را می‌چینند، اما هنوز در این سرزمین گل، گلی نچیده‌اند.
عذر است هندوی بت سنگین پرست را
بیچارگان مگر بت سیمین ندیده‌اند
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تماشای یک بت سنگین و محبوب میان هندوان اشاره می‌کند و بیان می‌کند که چرا عده‌ای از بیچارگان به آن بت روی می‌آورند. به نظر می‌رسد که آن‌ها بت‌های نقره‌ای را که زیبایی و لطافت بیشتری دارند، ندیده‌اند و به همین دلیل به بت سنگین و خالی از زیبایی دل خسته‌اند. به نوعی، شاعر نقد می‌کند که انسان‌ها به چیزهایی دل می‌بندند که شاید ارزش و زیبایی واقعی را درک نمی‌کنند.
این لطف بین که با گل آدم سرشته‌اند
وین روح بین که در تن آدم دمیده‌اند
هوش مصنوعی: این زیبایی را ببین که چگونه وجود آدمی با گل و خاک ترکیب شده و این روح را مشاهده کن که در تن آدم دمیده شده است.
آن نقطه‌های خال چه شاهد نشانده‌اند
وین خط‌های سبز چه موزون کشیده‌اند
هوش مصنوعی: آن نقاط سیاه چه نشانه‌هایی را نمایش می‌دهند و این خطوط سبز چه به طرز زیبا و هماهنگی ترسیم شده‌اند.
بر استوای قامتشان گویی ابروان
بالای سرو راست هلالی خمیده‌اند
هوش مصنوعی: قامت آن‌ها به قدری زیباست که انگار ابروهایشان مانند هلالی نرم و خمیده روی درختان سرو قرار گرفته است.
با قامت بلند صنوبرخرامشان
سرو بلند و کاج به شوخی چمیده‌اند
هوش مصنوعی: با قد بلندی که دارند، درختان صنوبر به آرامی حرکت می‌کنند و درختان سرو و کاج هم به شوخی خم شده‌اند.
سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ
کاین مؤمنان به سحر چنین بگرویده‌اند
هوش مصنوعی: صبح و بیداری به زیبایی و جذابیت چشمان و موی آنها می‌ماند، افسوس که این مؤمنان این‌گونه به جاذبه‌های ظاهری مجذوب شده‌اند.
ز ایشان توان به خون جگر یافتن مراد
کز کودکی به خون جگر پروریده‌اند
هوش مصنوعی: از آن‌ها می‌توان به سختی و با تلاش بسیار به هدف مورد نظر رسید، زیرا آن‌ها از دوران کودکی با عذاب و رنج بزرگ شده‌اند.
دامن کشان حسن دلاویز را چه غم
کآشفتگان عشق گریبان دریده‌اند
هوش مصنوعی: دلبر زیبا و دلنشین خود را در آغوش کشیدن چه ارزشی دارد، در حالی که عاشقانی بی‌تاب و آشفته به خاطر عشقشان دچار درد و رنج شده‌اند.
در باغ حسن خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان دل بدین هوس از بر پریده‌اند
هوش مصنوعی: در باغ زیبایی، درختی بهتر از این درخت وجود ندارد و پرندگان دل‌باخته به این آرزو از دور آن را تماشا می‌کنند.
با چابکان دلبر و شوخان دلفریب
بسیار درفتاده و اندک رهیده‌اند
هوش مصنوعی: با دلبرانی چالاک و دلربا، بسیار درگیر شده و کمی از آن‌ها فاصله گرفته‌اند.
هرگز جماعتی که شنیدند سر عشق
نشنیده‌ام که باز نصیحت شنیده‌اند
هوش مصنوعی: هرگز گروهی که به موضوع عشق گوش داده‌اند، نشنیده‌ام که دوباره به نصیحت گوش کرده باشند.
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریده‌اند
هوش مصنوعی: اگر مراقب نباشی و به چیزهای بی‌ارزش نگاه کنی، ممکن است در دام عشق گرفتار شوی، زیرا آن‌جا تله‌های زلف اسان آماده شده است.
گر شاهدان نه دنیی و دین می‌برند و عقل
پس زاهدان برای چه خلوت گزیده‌اند
هوش مصنوعی: اگر زیبایی‌ها و حقیقت‌ها دنیوی و مذهبی را به دست نمی‌آورند و عقل هم در این میان ناپدید شده است، پس زاهدان چرا در تنهایی خود را به زحمت می‌اندازند و از دنیا کناره‌گیری می‌کنند؟
نادر گرفت دامن سودای وصلشان
دستی که عاقبت نه به دندان گزیده‌اند
هوش مصنوعی: نادر در آرزوی وصال آن‌ها دست به کار شد، اما در نهایت نتیجه‌ای که گرفت، گاز گرفتن دندان خودش بود.
بر خاک ره نشستن سعدی عجب مدار
مردان چه جای خاک که بر خون طپیده‌اند
هوش مصنوعی: نمی‌توان به نشستن سعدی بر روی خاک راه اهمیت داد، زیرا مردان بزرگ آنقدر بزرگ هستند که جای آن‌ها فقط بر روی خاک نیست؛ بلکه آن‌ها بر روی خون‌هایی ایستاده‌اند که در راه آرمان‌های ارزشمند ریخته شده است.

خوانش ها

غزل ۲۲۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۲۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۲۵ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۲۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۲۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۲۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۲۵ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1386/12/11 06:03
س. ص.

غلط املائی در بیت 14 مصرع 2 :
"مؤمنان" بجای "ممنان"
با تشکر.
س. ص.
---
پاسخ: با تشکر از شما، تصحیح شد.

1393/09/20 19:12
امین افشار

درود و سپاس شما را و خدا را برای آفرینش سعدی و شما
دوست گرامی! (به این سبب دوست تان می خوانم و می دانم که دوستدار شعر و ادب مان هستید و دل درگرو نگاهبانی و گسترش اش دارید) من متن غزل بالا را با نسخه چاپی "کلیات سعدی/ مصلح الدین سعدی" با تصحیح زنده یاد "محمدعلی فروغی" چاپ 1385 انشارات هرمس کنار هم گذاشتم، جز یک مورد که واژه ی "تپیده اند" را "طپیده اند" نوشته اید، با هم منطبق بودند.
برقرار و سرفراز باشید

1395/02/29 21:04
هیوا

سلام میشه خواهش کنم اگر امکانش هست این شعر رو کلا برام معنی کنید...... خیلی به معنیش نیاز دارم. ممنون

1395/04/01 20:07
۷

در باغ حسن خوشتر از اینان درخت نیست
مرغان دل بدین هوس از بر پریده‌اند
از بس این باغ زیبا درختان خوشخرام دارد که پرنده(دل آدمی) هوس نشستن بر این درختان میکند و از جای خود کنده میشود و پرواز میکند

1395/04/01 20:07
۷

دست گدا به سیب زنخدان این گروه
نادر رسد که میوهٔ اول رسیده‌اند
از بس نوبر و تازه اند دست گدای بیچاره به چانه این دلبرکان نمیرسد

1395/04/01 20:07
۷

گل برچنند روز به روز از درخت گل
زین گلبنان هنوز مگر گل نچیده‌اند
برچنند=برچینند=بچینند
همه روز گلها را میچینند ولی گویی از این گلهای خوشبو هنوز گلی نچیده اند.
زنهار اگر به دانه خالی نظر کنی
ساکن که دام زلف بر آن گستریده‌اند
هشیار باش که اگر درنگ نکنی در نگاه به خال سیاه(طعمه) این دلبرکان دلت فریفته شود و در دام زلفشان گرفتار شوی

1397/10/13 19:01
ترمه

سحر است چشم و زلف و بناگوششان دریغ
کاین مومنان به سحر چنین بگرویده‌اند
منظور از این مومنان چه کسانی هستند؟ خود دلبران یا کسانی که متمایل و شیفته‌ی آنها هستند؟

1403/10/27 22:12
جلال ارغوانی

در عرش غلغله کروبیان شنیده گشت

گویا کلام سعدی خوشگو شنیده اند 

1403/10/19 08:01
رضا

سعدی نظر باز

این غزل در تعریف از زنان سروده شده و به زیبایی تونسته حق مطلب رو ادا کنه