اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلبنان پیرایه بر خود کردهاند
بلبلان را در سماع آوردهاند
هوش مصنوعی: بلبلان زینتهایی بر خود افزودهاند و در حال شادی و سرور در حال پرواز و آواز هستند.
ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس بردهاند
هوش مصنوعی: ساقیان بیخیال در حال دور زدن در جمع مستها هستند و از خوشی و سرخوشی یکدیگر را سرگرم کردهاند.
جرعهای خوردیم و کار از دست رفت
تا چه بی هوشانه در می کردهاند
هوش مصنوعی: ما جرعهای نوشیدیم و همه چیز از کنترل خارج شد، چه بیخبر و ناآگاهانه در مینوشیدهاند.
ما به یک شربت چنین بیخود شدیم
دیگران چندین قدح چون خوردهاند
هوش مصنوعی: ما از یک جرعه شربت مست و سرگشته شدیم، در حالی که دیگران چندین لیوان نوشیدهاند.
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت
خام طبعان همچنان افسردهاند
هوش مصنوعی: آتش در درون پختهها افتاده و آنها را میسوزاند، اما کسانی که هنوز خام هستند، همچنان در ناراحتی و افسردگی به سر میبرند.
خیمه بیرون بر که فراشان باد
فرش دیبا در چمن گستردهاند
هوش مصنوعی: خیمه را بیرون بزنید چون کسانی که در برپایی آن هستند، فرشهای ابریشمی را در باغ پهن کردهاند.
زندگانی چیست مردن پیش دوست
کاین گروه زندگان دل مردهاند
هوش مصنوعی: زندگی چیست جز اینکه انسان در پیش روی دوستش بمیرد، زیرا این گروه از زندگان در واقع دلهای مردهای دارند.
تا جهان بودست جماشان گل
از سلحداران خار آزردهاند
هوش مصنوعی: تا وقتی که دنیا وجود دارد، گلهای زیبا همیشه از تیرگیها و سختیهای جنگجویان آسیب دیدهاند.
عاشقان را کشته میبینند خلق
بشنو از سعدی که جان پروردهاند
هوش مصنوعی: عاشقان را مردم میبینند که کشته شدهاند، حالا به سعدی گوش کن که جان خود را برای آنان پرورش داده است.
حاشیه ها
1392/03/08 13:06
امین کیخا
افسرده از فعل افسردن بوده و ان پیشتر اپسردن بوده است و اپ پسوند است یعنی افسرده می شود ادمی که اخلاق سرد دارد به همین دلیل انجماد می شود افسردن
لاابالی از بال ساخته شده است به عربی یعنی خیال مثلا می گویند لا بل بال یعنی بی خیال باش ، می گویند روزی که همه زشتی در عاشورا در پیش همه زیبایی ایستاده بود و مردم برای کشتن پسر پیامبر گوی سبقت می ربودند تا به خلیفه تقرب و نزدیکی بیابند ، کتاب تاریخ می نویسد علی اکبر 18 ساله پیش امد در حالیکه بند یکی از پوزارهایش ( کفش) باز بود و در راه میدان انرا بست ( در تاریخ تبری) و به پدر بزرگوارش گفت انی لا ابالی بالموت یعنی من از مرگ هراس ندارم ، از اشک خفه خون می گیرم ، و زمزمه میکنم که کاش دینداری ما ، مارا در سوی خوب تاریخ بگذارد .
جماش شوخ و دلربا میباشد و افسونگر و فسون ساز
1397/04/28 22:06
امیر اصغری
بیت سوم؛
جرعه ای خوردیم و کار از دست رفت
«پا» چه بیهوشانه در مِی کرده اند.
چه ماده بیهوش کننده ای مگر در می
ریخته اند
1403/10/27 22:12
جلال ارغوانی
شعرسعدی از فلک امد مگر
کزگل حسنش چنین پرورده اند