گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۵

اگر سروی به بالای تو باشد
نه چون بَشْنِ دلارای تو باشد
و گر خورشید در مجلس نشیند
نپندارم که همتای تو باشد
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
که مولودی به سیمای تو باشد
که دارد در همه لشکر کمانی
که چون ابروی زیبای تو باشد
مبادا ور بود غارت در اسلام
همه شیراز یغمای تو باشد
به رای خود نشاید در تو پیوست
همی‌سازیم تا رای تو باشد
دو عالم را به یک بار از دل تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد
یک امروزست ما را نقد ایام
مرا کی صبر فردای تو باشد
خوشست اندر سر دیوانه سودا
به شرط آن که سودای تو باشد
سر سعدی چو خواهد رفتن از دست
همان بهتر که در پای تو باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر سروی به بالای تو باشد
نه چون بَشْنِ دلارای تو باشد
بالا: قد و قامت ٫ بشن به فتح اول و دوم که در بیت به ضرورت به سکون دوم خوانده می‌شود، بر و سینه، تن و بدن / معنی: اگر سروی از لحاظ بلندی قامت مانند تو باشد، قطعاً قد او مثل قد تو به دل نشاط و شادی نمی‌بخشد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
و گر خورشید در مجلس نشیند
نپندارم که همتای تو باشد
هوش مصنوعی: اگر خورشید در کنار تو بنشیند، فکر نکن که او می‌تواند با تو برابر باشد.
و گر دوران ز سر گیرند هیهات
که مولودی به سیمای تو باشد
دوران: روزگار و زمانه که در اینجا آفرینش مقصود است. / هيهات: به ۱۷٫۱۰ / مولود: متولد شده، آفریده شده ٫ سیما: چهره و صورت / معنی: اگر روزگار را از نو آغاز کنند دور است که بار دیگر موجودی به هیأت تو آفریده شود. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
که دارد در همه لشکر کمانی
که چون ابروی زیبای تو باشد
هوش مصنوعی: در بین تمام نیروها، فردی وجود دارد که کمانش شبیه به ابروی زیبا و دلربای توست.
مبادا ور بود غارت در اسلام
همه شیراز یغمای تو باشد
يغما: غارت و چپاول / معنی: خدا کند که در سرزمینهای اسلامی یغماگری روی ندهد! ولی اگر غارتی باشد، آرزو می‌کنم که تمام شیراز را تو غارت کنی. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
به رای خود نشاید در تو پیوست
همی‌سازیم تا رای تو باشد
نشاید: از مصدر شایستن، شایسته و سزاوار نیست ٫ ساختن: مدارا کردن و سازگاری نمودن / رای: میل و اراده / ايهام: تا رای تو باشد ۱ - اندیشه تو بر آن قرار گیرد  ۲- تا زمانی که تو بر آن باشی. / معنی: شایسته نیست که ما با اندیشه خویش با تو سر پیوند داشته باشیم، صبر می‌کنیم تا  رای اندیشه تو بر این امر قرار گیرد و یا تا زمانی که اندیشه تو جدایی است، مخالفتی  نداریم. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
دو عالم را به یک بار از دل تنگ
برون کردیم تا جای تو باشد
دو عالم: عالم غیب و شهادت، این جهان و آن جهان / کنایه: دل تنگ (دل‌آزرده و غمگین) / معنی: هر دو جهان را یکسره از دل تنگ خویش بیرون راندیم، تا تو در آن بگنجی و جز تو در آن نباشد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
یک امروزست ما را نقد ایام
مرا کی صبر فردای تو باشد
یک: تنها، فقط (لغت نامه) ٫ نقد: نقدینه، سرمایه / تشبیه: ایام به نقد (اضافهٔ تشبیهی) / معنی: عمر و روزگار ما فقط امروز در اختیار ماست؛ پس چگونه می‌توانیم برای وعدهٔ فردای تو شکیبا باشیم؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
خوشست اندر سر دیوانه سودا
به شرط آن که سودای تو باشد
خوش: زیبا و دلپسند، شاد و مسرور ٫ دیوانه: مجنون و عاشق / سودا: عشق ۲۰٫۱ / معنی: اگر جنون عاشق دیوانه به خاطر تو باشد سودای خوشی در سر دارد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سر سعدی چو خواهد رفتن از دست
همان بهتر که در پای تو باشد
چو: چون، وقتی که / کنایه: سر از دست رفتن (فنا شدن) / تضاد: سر، پا / ایهام تناسب: بین «دست» در معنی « عضو بدن» که در اینجا مراد نیست، با «سر و پا» / معنی: از آن روی که سر سعدی به هر روی از دست خواهد رفت، پس بهتر است سر او در پای تو از دست برود. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی 

خوانش ها

غزل ۲۰۵ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۲۰۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۲۰۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۲۰۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۰۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۰۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۲۰۵ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1389/10/23 02:12
ناشناس

ostad Shajarian in ra khili ali khandeh ast

1393/02/23 19:04
ناشناس

ناشناس جان این تصنیف رو افتخاری خونده نه شجریان

1394/03/09 11:06
روح اله

با سلام
کسی میدونه بشن در بیت اول یعنی چی؟
مرسی

1394/03/09 11:06
روح اله

معنای بشن در بیت اول؟

1394/03/09 13:06

سلام
معنی بشن
پیوند به وبگاه بیرونی

1394/08/14 10:11

بشن
یعنی قد وقامت

1394/08/14 10:11
فرجی

قد وقامت

1396/06/06 19:09
سینا

صدای بی نظیر استاد افتخاری و ساز استاد ذوالفنون شاهکاری شده

1400/06/20 19:09
آقا محمد

سلام ببخشید تقطیع این چجوریه؟میشه یه کوچولو راهنمایی کنید؟

1402/05/10 15:08
فاطمه زندی

#غزل شمارهٔ _۲۰۵

 

        وزن :مفاعیلن مفاعیلن فعولن

 

(بحر هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

 

             ۱_اگر سروی به بالای تو باشد

نه چون بَشْن ِ دلارای تو باشد

 

به بالای تو: به بلندی قد تو،به قد و قامت تو.

 

بشن قد و بالا ،قد و قامت. دلارا: آنکه مایه آرامش دل است کنایه از معشوق محبوب

 

۲_و گر خورشید در مجلس نشیند

نپندارم که همتای تو باشد

 

خورشید استعاره از چهره درخشان و تابناک معشوق هم هست

 

۳_و گر دوران زِ سَر گیرند هَیهات

که مولودی به سیمای ِتو باشد

 

هیهات: چه دور است ،محال است .مولود: نوزاد. سیما:۱_ چهره، روی ۲_نشان علامت معنای بیت: اگر روزگار حیات آدمی بر کره زمین از نو آغاز شود، محال است که در میان همه نسل‌ها نوزادی به زیبارویی تو یافت شود تو در زیبایی نظیر نداری.

 

۴_که دارد در همه لشکر کمانی 

که چون ابروی ِ زیبای تو باشد 

 

چه کس چنین کمانی دارد در میان همهٔ لشکرها

که مثل کمان ابروی تو زیبا و دیدنی باشد 

 

 

۵_مبادا وَر بود غارت در اسلام 

همه شیراز یغمای تو باشد 

 

اسلام: سرزمین اسلام یا امت اسلام .

یغما: در اینجا یعنی غنیمت یا مالی که در جنگ به دست آید. معنای بیت: خدا نکند که غارت در اسلام یا در میان امت اسلام روا دانسته شود، اگر روا باشد همه شیراز غنیمت تو خواهد بود. تو دل‌های همه مردم شیراز را ربودیی.

 

۶_بِرای ِ خود نَشاید در تو پیوست

همی‌سازیم تا رایِ تو باشد

 

به رای خود :برای دل خود نشاید (از مصدر شایستن )سزاوار نیست.نباید ،نمی‌توان. در تو پیوست: به تو دل بست. همی‌سازیم :ما سازگاری در پیش می‌گیریم. تا رای تو باشد: تا نظر و مراد تو حاصل شود.

 

۷_دو عالم را به یک بار از دلِ تنگ

بُرون کردیم تا جایِ تو باشد

 

دو عالم: دنیا و آخرت .به یک بار: به یک باره، یک سره.

 

۸_یک امروزست ما را نقدِ ایّام

مرا کی صبرِ فردای ِتو باشد

 

نقد ایام تشبیه صریح سرمایه عمر کی چگونه چطور

خوشست اندر سَر ِ دیوانه سودا

به شرطِ آن که سودای تو باشد 

 

دیوانه :مجنون ، عاشق.سودا:جنون ،عشق.

 

سَر ِ سعدی چو خواهد رفتن از دست

 

همان بهتر که در پای تو باشد 

 

 اگر سعدی می خواهد سرش را از دست بدهد چه بهتر که در راه تو و بخاطر تو باشد.

به شرح : محمد علی فروغی 

حبیب یغمایی

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید ..

1403/09/23 01:11
جلال ارغوانی

دل سعدی ودل تنگی مبادا

درونش شعر زیبای تو باشد