گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۹

آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد
غم هجران به سَویّت‌تر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
سروبالای منا گر به چمن برگذری
سرو بالای تو را سرو به بالا نرسد
چون تویی را چو منی در نظر آید هیهات
که قیامت رسد این رشته به هم یا نرسد
ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
بر سر خوان لبت دست چو من درویشی
به گدایی رسد آخر چو به یغما نرسد
ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت
بوالعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد
هجر بپسندم اگر وصل میسر نشود
خار بردارم اگر دست به خرما نرسد
سعدیا کنگره وصل بلندست و هر آنک
پای بر سر ننهد دست وی آن جا نرسد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه اگر دست دل من به تمنا نرسد
یا دل از چنبر عشق تو به من وانرسد
معنی: آه و حسرت، اگر دلم با دستان خویش دامن تمنای تو را نگیرد و به کام نرسد! و فریاد اگر دلم از عشق تو که چنبروار آن را احاطه کرده، رهایی نیابد و به من بازنگردد! - منبع: شرح غزل‌های سعدی
غم هجران به سَویّت‌تر از این قسمت کن
کاین همه درد به جان من تنها نرسد
معنی: ای محبوب من، غم هجران خویش را به گونه‌ای مساوی‌تر و درست‌تر تقسیم کن تا این همه درد و غم هجران نصیب من تنها نگردد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سروبالای منا گر به چمن برگذری
سرو بالای تو را سرو به بالا نرسد
معنی: ای سرو بالای من اگر از چمنزاران بگذری آشکار خواهد شد که سرو بستانی به قامت بلندت نمی‌رسد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
چون تویی را چو منی در نظر آید هیهات
که قیامت رسد این رشته به هم یا نرسد
معنی: بعید است زیبارویی چون تو به عاشقی چون من نظر افکند! زیرا وقتی قیامت فرا می‌رسد، معلوم نیست که پیوند میان من و تو برقرار بشود یا نشود. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
معنی: اگر به من التفاتی کنی، سر بر آسمان می‌سایم. آری، تا خورشید بر ذره نتابد نمی‌تواند تا خوشه پروین بالا رود. / ايهام: مهر ۱- محبت ۲- خورشید که در این صورت با ذره متناسب است؛ زیرا ذراتی که در هوا سرگردانند، به طرف خورشید صعود کرده جذب آن می‌شوند؛ چون قدما معتقد بودند این ذرات از خورشید جدا شده‌اند و دوباره می‌روند تا به اصل خود بپیوندند. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بر سر خوان لبت دست چو من درویشی
به گدایی رسد آخر چو به یغما نرسد
معنی: اگر دست درویشی چون من نتواند از مایدهٔ لبانت به زور و غارت بهره‌مند گردد ناگزیر به گدایی به سوی آن دراز خواهد شد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
ابر چشمانم اگر قطره چنین خواهد ریخت
بوالعجب دارم اگر سیل به دریا نرسد
معنی: اگر چشمانم به‌سان ابری این چنین قطرات اشک را فرو ریزد، در شگفتم اگر سیل به جانب دریا جاری نگردد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
هجر بپسندم اگر وصل میسر نشود
خار بردارم اگر دست به خرما نرسد
معنی: اگر وصل ممکن نباشد، هجران او را هم دوست دارم و می‌پسندم و اگر نتوانم به خرمای وصال او دست یابم خار هجران او را بر‌می‌گزینم. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سعدیا کنگره وصل بلندست و هر آنک
پای بر سر ننهد دست وی آن جا نرسد
معنی: ای سعدی، برج و باروی وصال بلند است و هر کسی که پای بر سر خویش نگذارد و از سر خویش نردبانی نسازد نمی‌تواند بر بلندای آن برسد. / کنگره: دندانه‌های بالای دیوار قصر و قلعه / ایهام: پای بر سر ننهد ۱- مفهوم حقیقی آن (پا را زیر سر نهادن برای رسیدن) ۲- مفهوم کنایی آن (ترک سر کردن). - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۸۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۸۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۸۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۸۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۸۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۸۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۸۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۸۹ به خوانش محمدرضا مومن نژاد

حاشیه ها

1394/03/02 02:06
سید احمد مجاب

غم هجران به مساوی تر از این قسمت کن . . . .

1395/03/23 11:05
۷

ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
مهر=خورشید و نیز محبت/ایهام
اگر نگاه مهربانی به من کوچک کنی فراتر از آسمان خواهم رفت.ذره زمانی به ثریا میرسد که مهر بر او بتابد(تو خورشید و من ذره ای بیش نیستم بر من گرم بتاب تا به آسمانها برسم

1395/03/23 12:05
روفیا

کمتر از ذره نیی پست مشو مهر بورز
کز فروغ تو به خورشید رسد صد پرتو
بالاخره جریان محبت کدام بری است؟!
از مهر به ذره یا از ذره به مهر؟
او نخست خواستگاری می کند ما میگوییم بله؟
یا ما اشتیاق نشان میدهیم او رخصت خواستگاری می دهد؟؟

1395/03/23 12:05
۷

سعدیا کنگره وصل بلندست و هر آنک
پای بر سر ننهد دست وی آن جا نرسد
پای بر سر ننهد=اگر از خود نگذرد و خود را هیچ مپندارد
کنگره=دندانه و آج کوشک و کاخ
کنگره وصل=کاخ وصال
کاخ وصال بس بلندست تا از خود نگذری بخت رسیدن به بالای آن را از سر برون کن

1395/03/23 12:05
۷

بر سر خوان لبت دست چو من درویشی
به گدایی رسد آخر چو به یغما نرسد
ناداری چون من اگر نتواند خوان لب شیرینت را تاراج کند دست کم میتواند از آن سفره چیزی به گدایی درخواست کند

1395/03/23 12:05
گمنام

کمتر از ذره نیی ،پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
به گمانم از ذره به مهر است
تا یار کرا خواهد ؟
و مستان به یکباره نمی رسند ، که اندک اندک.
و هم جور به ، که طاقت شوقش نیاوریم
و
گر مرا بی تو در بهشت برند
دیده از دیدنش بخواهم دوخت
و بلندای کنگره وصل
و پای بر سر نهادن تا گذر از آسمان
و وهای بسیار دیگر

1395/03/23 12:05
روفیا

این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست
سرها بر آستانه او خاک در شود

1398/03/05 16:06
احمد آذرکمان ۰۴۹۰۳۰۰۶۶۹.a@gmail.com

" خار بردارم اگر دست به خُرما نرسد - سعدی
در راه ِ هر خواسته ای یک بُریدگی ، چُمباتمه زده . یک بُریدگیِ مشکوک ، یک چُمباتمگی معنا دار . میان راه و بُریدگی ، یک نَوَسان مشغول بازیست . یک نوسان که گاهی فلسفه می بافد و گاهی شعر می چَراند ...
راهرو به درازی ِریسمانش ، به اندازه ی کِش آمدن چشم هایش از راه ، ارث می برد .
اگر مقصد ، از سرِ جایش تکان نخورد ، اگر راه با انحنایش بازی اش نگیرد ، آینه ی من خُرما را باردار خواهد شد و اگر نه که آتشم خار را سقط نخواهد کرد ...
هر چند که سکوت ، همیشه پابرهنه با من مسابقه می دهد ولی عرق من همیشه قبل از عرقِ سکوت ، از جالباسی مشترکمان می چکد ...
احمد آذرکمان ـ حسن آباد فشافویه ـ مربوط به تابستان 1394
این مطلب قبلا در یکی از گروه های تلگرامی منتشر شده بود
پیوند به وبگاه بیرونی

1399/10/04 04:01
یحیی

7 عزیز
سعدیا گنگره وصل بلند است و هرآنک
پای بر سر ننهد دست وی آنجا نرسد
اگر میخایی برسی به بالای دیوار بلندی ( گنگره وصل ) باید پای بر سر و شانه
های کس دیگری بگذاری تا به بالای دیوار برسی
شاید مقصود رقابت با عاشقان دیگر است

1400/01/20 12:04
فاطمه

در بیت سعدیا کنگره وصل بلن است و هر آنک/ پای بر سر ننهد دست وی آن جا نرسد
کنگره وصل استعاره مکنیه است؟

1401/05/23 19:07
حسین یوسف زاده

بله،استعاره مکنیه است 

1403/09/27 00:11
جلال ارغوانی

از کران تا به کران شهرت سعدی بگرفت

عجب است قصه من بر تونگارا نرسد