گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۸

به حدیث در نیایی که لبت شکر نریزد
نچمی که شاخ طوبی به ستیزه بر نریزد
هوس تو هیچ طبعی نپزد که سر نبازد
ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد
دلم از غمت زمانی نتواند ار ننالد
مژه یک دم آب حسرت نشکیبد ار نریزد
که نه من ز دست خوبان نبرم به عاقبت جان
تو مرا بکش که خونم ز تو خوبتر نریزد
درر است لفظ سعدی ز فراز بحر معنی
چه کند به دامنی در که به دوست بر نریزد

اطلاعات

وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حدیث در نیایی که لبت شکر نریزد
نچمی که شاخ طوبی به ستیزه بر نریزد
معنی: برای این سخن نمی‌گویی که از لبانت شکر فرونریزد و به این دلیل نمی‌خرامی که می‌ترسی شاخ درخت بهشتی طوبی به ستیزه درآید و میوه‌اش بریزد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
هوس تو هیچ طبعی نپزد که سر نبازد
ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد
معنی: هیچ ذوق و طبعی نیست که به تو عشق ورزد و سر به باد ندهد و هیچ پرنده‌ای نیست که در پی تو به پرواز آید و بال و پرش نریزد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
دلم از غمت زمانی نتواند ار ننالد
مژه یک دم آب حسرت نشکیبد ار نریزد
معنی: دلم نمی‌تواند از غمت ناله سر نکند و مژه‌ام اگر اشک حسرت نبارد، آرام و قرار نمی‌یابد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
که نه من ز دست خوبان نبرم به عاقبت جان
تو مرا بکش که خونم ز تو خوبتر نریزد
معنی: مگر نه چنان است که من سرانجام به دست معشوق زیبایی هلاک خواهم شد؟ پس تو مرا به خاک و خون بکش؛ زیرا هیچ زیبایی چون تو نمی‌تواند خون مرا بریزد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
درر است لفظ سعدی ز فراز بحر معنی
چه کند به دامنی در که به دوست بر نریزد
معنی: سخنان سعدی به‌سان مرواریدهایی است که از دریای معنی فراز می‌آید؛ اما اگر آنها را به پای دوست نریزد و نثار وی نکند با دامنی از آن چه می‌تواند کرد؟ / دُرر: جمع دُرّ، مرواریدها / فراز: بلند و والا و در اینجا صفت است برای «معنی» / معنی: حقیقت و باطن / ریختن: نثار کردن / تشبيه: معنی به بحر (اضافهٔ تشبیهی) و لفظ سعدی به دُرر مانند شده است. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۸۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۸۸ به خوانش محسن رحمتیان
غزل ۱۸۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۸۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۸۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۸۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۸۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۸۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۸۸ به خوانش محمدرضا مومن نژاد

حاشیه ها

1392/10/27 03:12
نیما

در بیت اول قافیه آیا « برنخیزد » نیست؟
هم مطابق معنی ست و هم مکرر نخواهد بود چون در بیت آخر « برنریزد » آمده است...

1394/08/13 21:11
صدرا

دوست عزیز، این شعر مردف است و نریزد ردیف آن است...
اگر بر نخیزد را اختیار کنیم، به کل شعر از اصول قافیه و ردیف خارج می گردد.

1395/01/13 15:04
ندا

بیت دوم چقدر دلنشینه واقعا. ز پی تو هیچ مرغی نپرد که پر نریزد

1395/03/23 11:05
۷

به حدیث درنیایی که لبت شکر نریزد
نچمی که شاخ طوبی به ستیزه برنریزد
انگاه که سخن میرانی از لبانت شکر میریزد و آنگاه که با ناز و کرشه میخرامی شاخه و برگ درخت طوبی از رشک زیاد میریزد
بر در مصرع دوم=کوتاه شده برگ و نیز میوه

1397/11/26 00:01
پدرام ملکی

در مصراع نخست ایهام بسیار زیبایی در ترکیب (شکر نریزد)دیده می شود.
._شکر از لبانت نریزد.
_شکر بی قدر و بی ارزش نشود.

1399/03/07 09:06
امیران

کیه که چشمش به جمال تو روشن شه و دست از دنیا نکشه ❤

1403/09/27 00:11
جلال ارغوانی

گهر است شعر سعدی گهر دگر به چشمش

که زشعر وازفراقت به جز از گهر نریزد