غزل شمارهٔ ۱۸۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۱۸۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۸۷ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۸۷ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۸۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۸۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۸۷ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۸۷ به خوانش نازنین بازیان
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
انتخاب هوشمندانه ومانای استاد شجریان در دستگاه ماهور.
سلام
بله عباس عزیز، آلبوم آهنگ وفا اثری از استاد شجریان
" هر کس" که دلی دارد,...
بیت دوم واقعا زیباست. دلی که سخت گیرمیاد
سلام به همه...ما درحدی نیستیم که بتوانیم در مورد اشعارخدادند سخن اظهارنظر کنیم امابنظرم گذشته از کل غزل که ازشاهکارهای شعر فارسی است بیت عشق لب شیرینت بس شور برانگیزد...زیباترین بیت شعر استاد می باشد...
چرا ترتیب ابیات اینجا با ترتیب ابیات استاد شجریان تفاوت داره و چه جوری میشه متوجه شد کدوم نسخه صحیح تره.
قطعا ترتیب این نسخه و نسخه های کتبی
خواننده ها بر اساس سلیقه و وزن مورد علاقه و دستگاه ترتیب بیت هارو عوض می کنه و البته بعضی ها را هم اصلا نمی خونن بعضی خواننده چون با سبک و طریقه ی خوانش اون آهنگ یا دلایل دیگه کاملا هم خوانی نداره
جابجا شدن ابیات در آواز دلایلی دارد که برخی دوستان اشاره فرمودند
اگر دقت کنید سه بیت زیر حاوی درد و اندوه است و از این بیت به بعد استاد، از ماهور وارد آواز بیات لُر و دشتی (از گوشه های اندوهناک شور) می شوند که درد و رنج این دو بیت را بیشتر نشان بدهند
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت
بیمایه زبون باشد هر چند که بستیزد
تا دل به تو پیوستم راه همه دربستم
جایی که تو بنشینی بس فتنه که برخیزد
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد
و از این بیت دوباره بازگشت به ماهور شروع می شود و کاملا در ماهور فرود می آید
سعدی نظر از رویت کوته نکند هرگز
ور روی بگردانی در دامنت آویزد
آگاهی بر ادبیات از یک طرف و تسلط ویژه بر دستگاه ها و ردیف های آوازی، آواز استاد را از نمونه های مشابه کاملا متمایز می کند و می شود گفت هر آواز استاد، کلاس آموزشی است.
هر بیت در جایگاهی خوانده می شود که حس آن بهتر بیان شود
دوستان در مصرع جایی که تو بنشینی صد فتنه که برخیزد به کلمهی برخیزد توجه کنید که به زیبایی ازصنعت استخدام استفاده کرده با توجه به کلمه ی فتنه دو معنی از آن استنباط می شود
1. صد فتنه برخیزد یعنی فتنه ها تمام می شود
2 صد فتنه برخیزد یعنی ایجاد شود
علاوه بر اون کلمه ی فتنه به معنای آشوب و زیبا روی و فتان هم دارای صنعت ایهام هست
بس فتنه که برخیزد
بی بخت چه فن سازم تا برخورم از وصلت
بیمایه زبون باشد هر چند که بستیزد
زمانی که بخت یار نیست چه ترفندی بکار برم تا از درخت وصل تو برخورم.بی چیز چندانکه بکوشد و ستیزه و پافشاری کند بیچاره و خوار باشد و ره به تو نمیبرد.
هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد
وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد
گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد
در نگاه سعدی عاشق عاقل نیست و هشیار و دیوانه است چون عشق جان کندن و دربدری است.
من عاشق جانبازم از عشق نپرهیزم
من رند سراندازم از عربده نگریزم
گویند رفیقانم از عشق نپرهیزی؟
از عشق بپرهیزم پس با چه درآمیزم؟!
این غزل رو باید با صدای خسرو آواز، دماوند موسیقی ایران، استاد شجریان گوش داد. غیر قابل وصفه...
فضل است اگرم خوانی_عدل است اگرم رانی_شاهکاره
عشق لب شیرینت صد شور بر انگیزد
لطفاً معنای این بیت
گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد
پدرام جان
گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد
ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد.
اگر عذاب و شکنجه چون سیل بر من عاشق حمله ور شود، هراس ندارم، اگر بلا نیز منِ دیوانه را تیر باران کند جا ، خالی نمی کنم .
زنده باشی
با سلام و صد درود حسین جان از جوابتان
بگمانم عقاب از ریشه عقوبت باشد .
هر چند هنوز با فهم بیت زیر مشکل دارم :
آن کس که دلی دارد آراسته معنی
گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد
برداشت من این است :
انسانی که از معنویت برخوردار است بین دنیا و آخرت یکی را انتخاب میکند .
این مفهوم نازل از استاد سخن بعید مینماید و ای بسا من در اشتباهم .
دوستان راهنمایی کنند .
کسی که دل به معنا داده باشد با وجود هر دو جهان دل در پای آن یک میریزد.
به خاطر او دست از دو جهان میکشد.
آن کس که دلی دارد آراسته معنی: آن کسی که دلش به معنی آراسته و پاک است(دلداده راستین/کسی که به معنی واقعی عاشق است)
دوست گرامی حسین 1
بخاطر تمام حاشیه هایی که نوشتید از شما تشکر می کنم همیشه روشن و در معنی و جای خودش تفسیر نوشتید
آفرین به طبع دل انگیزتون
هوشیار کسی است که از عشق دوری کند، این خلق و خویی که من دارم، با عقل سازگاری ندارد.
هر کس که دلش جایگاه حقیقت است، اگر کل دنیا و آخرت را داشته باشد، همه را نثار یک نفر میکند.
اگر شکنجه و عذاب به صورت سیل نازل شود، انسان شیفته نمیترسد. اگر بلا همچون تیر بر سر ببارد، انسان دیوانه از آن دوری نمیکند.
آخر من دراین بیابان شوریدگی تنها نیستم؛ عشق لب شیرین تو شور بسیاری به پا میکند.
من که بیاقبال هستم چه ترفندی به کار ببرم تا از دیدار تو برخوردار شوم؟ آنکه بنیهای نداشته باشد، هر چقدر هم که تلاش کند، آخرش توسریخور میشود.
اگر مرا صدا بزنی، به من لطف کردهای. اگر من را از خود برانی، عدالت را اجرا کردهای. کسی که از آزار تو فرار میکند، قدرشناس تو نیست.
از زمانی که دلداده تو شدم، جلوی ورود دیگران (به دلم) را گرفتم. آنجایی که تو مینشینی، آشوب زیادی به پا میشود.
سعدی هرگز نظر از چهره تو برنمیدارد. اگر رویت از او برگردانی، به پایت میافتد.
میشه لطفا معنی بیت
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد
بفرمایید ؟
در همخوانی معنی با هم مشکل دارم
« هوشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد »
زنهار، مگو مصلح
این کار ز من ناید
فضل است اگرم خوانی عدل است اگرم رانی
قدر تو نداند آن کز زجر تو بگریزد
فضل به معنی بخشش؛ احسان؛ نیکویی است. در اینجا یعنی اگر مرا بخوانی و به من نظر کنی به من لطف و نیکی کردی و اگر هم من را از خودت برانب یعنی دور کنی شکایتی ندارم این عدالت است. آن کسی که از سختیهایی که در راه رسیدن به تو وجود دارد فرار میکند قدر تو را نمیداند.
نزدیک به سعدی هم شاعری ندیدم
پرونده ی سخنوری و شیرین سخنی و سحر کلام و صنایع ادبی و عاشقانه سرایی و منظوم فاخر سرودن و نثر فاخر گفتن رو همه و همه رو باهم یکجا بسته شیخ اجل
استااااااد سخن
سعدی به دلش افکند، تا شور غم عشقت
از طبع دل انگیزش صد شور وشرر خیزد