گنجور

غزل شمارهٔ ۱۸۵

کسی به عیب من از خویشتن نپردازد
که هر که می‌نگرم با تو عشق می‌بازد
فرشته‌ای تو بدین روشنی نه آدمیی
نه آدمیست که بر تو نظر نیندازد
نه آدمی که اگر آهنین بود شخصی
در آفتاب جمالت چو موم بگدازد
چنین پسر که تویی راحت روان پدر
سزد که مادر گیتی به روی او نازد
کمان چفته ابرو کشیده تا بن گوش
چو لشکری که به دنبال صید می‌تازد
کدام گل که به روی تو ماند اندر باغ
کدام سرو که با قامتت سر افرازد
درخت میوه مقصود از آن بلندترست
که دست قدرت کوتاه ما بر او یازد
مسلمش نبود عشق یار آتشروی
مگر کسی که چو پروانه سوزد و سازد
مده به دست فراقم پس از وصال چو چنگ
که مطربش بزند بعد از آن که بنوازد
خلاف عهد تو هرگز نیاید از سعدی
دلی که از تو بپرداخت با که پردازد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی به عیب من از خویشتن نپردازد
که هر که می‌نگرم با تو عشق می‌بازد
معنی: هیچ کس عشق ورزیدن مرا به تو به دلیل مبتلا بودن خود عیب نمی‌شمارد؛ برای این که هر کس را می‌بینیم عاشق توست. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
فرشته‌ای تو بدین روشنی نه آدمیی
نه آدمیست که بر تو نظر نیندازد
معنی: تو با این درخشش و تابندگی آدم نه، بلکه فرشته‌ای و آن کسی که به تو توجه نکند و بر تو نظری نیندازد، آدمی نیست. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
نه آدمی که اگر آهنین بود شخصی
در آفتاب جمالت چو موم بگدازد
/ معنی: نه تنها آدمیزاد، بلکه اگر تنی هم از آهن داشته باشد، باز در برابر خورشید زیبایی تو چون موم گداخته می‌شود. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
چنین پسر که تویی راحت روان پدر
سزد که مادر گیتی به روی او نازد
معنی: شایسته است که روزگار به‌سان مادری به چهرهٔ زیبای پسری چون تو که موجب راحت روح و روان پدر است، افتخار کند و ببالد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
کمان چفته ابرو کشیده تا بن گوش
چو لشکری که به دنبال صید می‌تازد
معنی: یار ابروان کمانی و پیوستهٔ خود را تا زیر لالهٔ گوش کشیده است، همانند یک دلاور جنگی که به تعقیب صید می‌تازد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
کدام گل که به روی تو ماند اندر باغ
کدام سرو که با قامتت سر افرازد
معنی: کدام گل در باغ وجود دارد که بتوان روی تو را بدان تشبیه کرد؟ یا کدام سرو هست که بتواند پیش قامت بلندت سر برافرازد و ادعای بلندی و راستی نماید؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
درخت میوه مقصود از آن بلندترست
که دست قدرت کوتاه ما بر او یازد
معنی: مقصود همانند درختی میوه‌دار است و میوه آن بلندتر از آن است که دست کوتاه ما توان دست یازیدن بدآن را داشته باشد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
مسلمش نبود عشق یار آتشروی
مگر کسی که چو پروانه سوزد و سازد
معنی: عشق ورزیدن به چهرهٔ آتشین محبوب جز برای عاشقی که همانند پروانه می‌سوزد و می‌سازد، مسلّم و محقّق نیست. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
مده به دست فراقم پس از وصال چو چنگ
که مطربش بزند بعد از آن که بنوازد
معنی: ای معشوق، مرا همچون چنگ‌نواز که در آغاز چنگ را آرام نوازش می‌کند و سپس با زخمه می‌زند، به درد فراق و هجران گرفتار مکن. (بعد از آنکه ملاطفت وصال را چشیدم بی‌رحمانه به دست کوبه‌های فراق مسپار.) - منبع: شرح غزل‌های سعدی
خلاف عهد تو هرگز نیاید از سعدی
دلی که از تو بپرداخت با که پردازد
معنی: پیمان‌شکنی و خلاف ورزیدن با تو از سعدی بر نمی‌آید؛ به راستی کسی که دلش را از مهر تو تهی کرده، با عشق چه کسی پر کند و پس از تو به عشق چه کسی پردازد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۸۵ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۸۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۸۵ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۸۵ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۸۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۸۵ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۸۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۸۵ به خوانش محمدرضا مومن نژاد

حاشیه ها

1396/03/26 18:05

درخت میوه مقصود از آن بلندترست
که دست قدرت کوتاه ما بر او یازد
رطب شیرین و دست از نخل کوتاه
زلال اندر میان و تشنه محروم
سعدی
پای ما لنگ است و منزل بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
حافظ

1396/03/28 19:05
۷

تو درخت خوب منظر همه میوه‌ای ولیکن
چه کنم به دست کوته که نمی‌رسد به سیبت
تو خود ای شب جدایی چه شبی بدین درازی
بگذر که جان سعدی بگداخت از نهیبت

1403/10/25 00:12
جلال ارغوانی

فلک به روزگار نبیند دگرچو تو سعدی

که جمله عشق وطراوات زگفته اش  آید