اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
زیرا که نه روییست کز او صبر توان کرد
معنی: اینکه معشوق چهرهٔ دلربای خویش را پنهان کرد،
انصاف نبود؛ زیرا چهرهٔ او رویی نیست که بشود آن را ندید و شکیبا ماند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
امروز یقین شد که تو محبوب خدایی
کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد
معنی: امروز بر من مسلّم شد که تو مورد توجه خدایی
و او تو را دوست دارد؛ زیرا خدا از عالم جان دلهای بیشماری را برای عشق ورزیدن
به تو همراهت روانه کرده است. - منبع: شرح غزلهای سعدی
مشتاق تو را کی بود آرام و صبوری؟
هرگز نشنیدم که کسی صبر ز جان کرد
معنی: چگونه ممکن است دوستدار و مشتاق تو شکیبا
بماند؟ تو مثل جان هستی و هیچ کس نمیتواند دور از جان صابر بماند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تا کوه گرفتم ز فراقت مژهام آب
چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد
هوش مصنوعی: در اثر دوری تو، چنان اشکی ریختم که به کوه رسید و بر سنگها نشانهای از آن باقی ماند.
زنهار که از دمدمهٔ کوس رحیلت
چون رایت منصور چه دلها خفقان کرد
معنی: بدان که وقتی صدای نواخته شدن طبل کوچ تو
شنیده شد، دلهای بسیاری مثل درفش پیروز پادشاه به حرکت درآمد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
باران به بساط اول این سال ببارید
ابر این همه تأخیر که کرد از پی آن کرد
معنی: باران فقط در آغاز این سال به گستره زمین
بارید و تأخیر و دیرکردِ ابر در باریدن برای آن بود که، - منبع: شرح غزلهای سعدی
تا در نظرت باد صبا عذر بخواهد
هر جور که بر طُرف چمن باد خزان کرد
معنی: تا باد صبا فرصت بیابد و در پیش تو از ستمی
که باد خزانی به چمنزاران کرده است، عذر بخواهد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
گل مژدهٔ بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پُر زر مصریش دهان کرد
معنی: گل خبر خوش بازآمدنت را در چمن پخش کرد به
همین مناسبت باد صبا چونان فرمانروایی دهان گل را به مژدگانی آن خبر خوش پر از طلای
ناب کرد. / . گل: گل سرخ / زر مصری: «زر خالص تمام عیار،
در ملک مغرب کانی است که زر بهتر حاصل نمیشود، چون مصر به ملک مغرب قرب دارد،
بیشتر از مغرب به مصر فروخته میشود؛ لهذا زر مذکور را به مصر نسبت کنند.» (لغتنامه) - منبع: شرح غزلهای سعدی
از دامن کُه تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لالهفشان کرد
معنی: (باد صبا) از دامنه کوه تا دروازه شهر فرشی
از سبزه پهن کرد و روی آن لالهافشانی کرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
شاید که زمین حله بپوشد که چو سعدی
پیرانه سرش دولت روی تو جوان کرد
معنی: شایسته است که زمین لباس حریر سبزه به تن
کند؛ زیرا دولت دیدار تو (معشوق) زمین را مثل سعدی در سر پیری جوان و تازهروی کرده
است. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
حاشیه ها
پر زر مصری
فاصله رعایت نشده
سلطان صبا پرزر مصریش دهان کرد
تا کوه گرفتم ز فراقت مژهای آب
چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد
از آن دم که از دوری تو ویلان و سرگردان راه کوه را پیش گرفتم آنچنان گریسته ام که داغ این جدایی و اشکهایم بر سنگ نشان شده است
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
زنهار که از دمدمه کوس رحیلت
چون رایت منصور چه دلها خفقان کرد
داد و بیداد آنگاه که هیاهوی کوس رفتن تو به گوش میرسد چه دلها که از این جدایی به لرزه در می آید بسان لرزش پرچم لشکر پیروز
گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد
گل سرخ پیام آور بازآمدنت به گلزار(سرزمین مادری) شد،زمانی که شکوفا شد و دهانش به لطف باد صبا پر از زر مصری(ریسه زرد) شد.
از دامن که تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
از دامن کوه تا دروازه شهر بساطی از سبزه بگسترد و لاله افشانی کرد.
1400/04/26 15:06
احمـــدترکمانی
گل مژده باز آمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پُر زر مصریش دهان کرد
از دامن کُه تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
((آسمان چه خیمه زیبایی زده امروز))
1403/10/25 00:12
جلال ارغوانی
قارون که کلید زر او حمل نمی شد
چون گفته سعدی نشنیده است زیان کرد