اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
زیرا که نه روییست کز او صبر توان کرد
هوش مصنوعی: اینکه بخواهد آن چهره دلربا را پنهان کند انصاف نیست، زیرا او چهرهای ندارد که بتوان به خاطرش صبر کرد.
امروز یقین شد که تو محبوب خدایی
کز عالم جان این همه دل با تو روان کرد
هوش مصنوعی: امروز به وضوح مشخص شد که تو محبوب خدا هستی، زیرا از جهان هستی این همه دلها به سوی تو روان شدهاند.
مشتاق تو را کی بود آرام و صبوری؟
هرگز نشنیدم که کسی صبر ز جان کرد
هوش مصنوعی: کسی که به تو علاقهمند است، هرگز نمیتواند آرام و صبور باشد. هرگز نشنیدهام که کسی برای عشقش به دیگران صبر کند و از زندگیاش بگذرد.
تا کوه گرفتم ز فراقت مژهام آب
چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد
هوش مصنوعی: در اثر دوری تو، چنان اشکی ریختم که به کوه رسید و بر سنگها نشانهای از آن باقی ماند.
زنهار که از دمدمهٔ کوس رحیلت
چون رایت منصور چه دلها خفقان کرد
هوش مصنوعی: مراقب باش که در هنگام شروع سفر، مانند پرچم پیروزی منصور، دلها را به تنگی و سکوت نیاورید.
باران به بساط اول این سال ببارید
ابر این همه تأخیر که کرد از پی آن کرد
هوش مصنوعی: باران در ابتدای سال به زمین نبارید و ابر بعد از مدت طولانی تأخیر، بالاخره باران را نازل کرد.
تا در نظرت باد صبا عذر بخواهد
هر جور که بر طُرف چمن باد خزان کرد
هوش مصنوعی: در نظر تو، وقتی باد لطیف بهار از چیزی پوزش میطلبد، هر طور که باد پاییز بر لبهی چمن اثر گذاشته است، این موضوع را نیز باید در نظر بگیری.
گل مژدهٔ بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پُر زر مصریش دهان کرد
هوش مصنوعی: سلطان نسیم بهاری گل را به میدان آورد و با صدای دلانگیزش، خبر بازگشت تو را در باغ پخش کرد.
از دامن کُه تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لالهفشان کرد
هوش مصنوعی: از دامن کوه تا دروازه شهر، فرشی از سبزه گسترده شده و بر روی آن لالهها شکوفه کردهاند.
شاید که زمین حله بپوشد که چو سعدی
پیرانه سرش دولت روی تو جوان کرد
هوش مصنوعی: شاید زمین دوباره لباس زیبایی به تن کند، زیرا که سعدی در سن پیری به تازگی جمال تو را جوان کرده است.
حاشیه ها
پر زر مصری
فاصله رعایت نشده
سلطان صبا پرزر مصریش دهان کرد
تا کوه گرفتم ز فراقت مژهای آب
چندان بچکانید که بر سنگ نشان کرد
از آن دم که از دوری تو ویلان و سرگردان راه کوه را پیش گرفتم آنچنان گریسته ام که داغ این جدایی و اشکهایم بر سنگ نشان شده است
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
زنهار که از دمدمه کوس رحیلت
چون رایت منصور چه دلها خفقان کرد
داد و بیداد آنگاه که هیاهوی کوس رفتن تو به گوش میرسد چه دلها که از این جدایی به لرزه در می آید بسان لرزش پرچم لشکر پیروز
گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد
گل سرخ پیام آور بازآمدنت به گلزار(سرزمین مادری) شد،زمانی که شکوفا شد و دهانش به لطف باد صبا پر از زر مصری(ریسه زرد) شد.
از دامن که تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
از دامن کوه تا دروازه شهر بساطی از سبزه بگسترد و لاله افشانی کرد.
1400/04/26 15:06
میــــرِ سلطان احمـــد
گل مژده باز آمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پُر زر مصریش دهان کرد
از دامن کُه تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
((آسمان چه خیمه زیبایی زده امروز))
1403/10/25 00:12
جلال ارغوانی
قارون که کلید زر او حمل نمی شد
چون گفته سعدی نشنیده است زیان کرد