غزل شمارهٔ ۱۷۹
کیست آن ماه منور که چنین میگذرد
تشنه جان میدهد و ماء معین میگذرد
سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
نتوان گفت که زیباتر از این میگذرد
حور عین میگذرد در نظر سوختگان
یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد
کام از او کس نگرفتست مگر باد بهار
که بر آن زلف و بناگوش و جبین میگذرد
مردم زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین میگذرد
پای گو بر سر عاشق نه و بر دیده دوست
حیف باشد که چنین کس به زمین میگذرد
هر که در شهر دلی دارد و دینی دارد
گو حذر کن که هلاک دل و دین میگذرد
از خیال آمدن و رفتنش اندر دل و چشم
با گمان افتم و گر خود به یقین میگذرد
گر کند روی به ما یا نکند حکم او راست
پادشاهیست که بر ملک یمین میگذرد
سعدیا گوشه نشینی کن و شاهدبازی
شاهد آنست که بر گوشه نشین میگذرد
غزل شمارهٔ ۱۷۸: کیست آن فتنه که با تیر و کمان میگذردغزل شمارهٔ ۱۸۰: انصاف نبود آن رخ دلبند نهان کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیست آن ماه منور که چنین میگذرد
تشنه جان میدهد و ماء معین میگذرد
هوش مصنوعی: کیست آن ماه روشنی که اینطور از کنار ما میگذرد؟ او که جانم را تشنه میکند و در عین حال مانند آب زلال و گوارا به آرامی عبور میکند.
سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
نتوان گفت که زیباتر از این میگذرد
هوش مصنوعی: اگر سرو هم تغییر مکان دهد، باز نمیتوان گفت که زیباتر از این جایی است که برود.
حور عین میگذرد در نظر سوختگان
یا مه چارده یا لعبت چین میگذرد
هوش مصنوعی: زنی زیبا و دلربا در برابر چشمهای عاشقان میگذرد، همانند ماه چهاردهم یا دختری بازیگوش از چین.
کام از او کس نگرفتست مگر باد بهار
که بر آن زلف و بناگوش و جبین میگذرد
هوش مصنوعی: هیچکس از او درخواست خوشی و لذت نکرده است جز نسیم بهاری که بر روی موها، گوشها و پیشانیاش میوزد.
مردم زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین میگذرد
هوش مصنوعی: مردم فکر میکنند که آنچه در بالای آسمان میگذرد، خورشید است، در حالی که در واقع آنها به زیر زمین رفتهاند و نمیتوانند واقعیت را ببینند.
پای گو بر سر عاشق نه و بر دیده دوست
حیف باشد که چنین کس به زمین میگذرد
هوش مصنوعی: عاشق را با محبت و احترام نگاه کن و بر او ارزش بگذار، زیرا افرادی که چنین ویژگیهایی دارند، شایستهی احترام و تقدیر هستند و نباید به بیاهمیتی از کنارشان گذشت.
هر که در شهر دلی دارد و دینی دارد
گو حذر کن که هلاک دل و دین میگذرد
هوش مصنوعی: هرکسی که در این شهر محبت و اعتقادی دارد، باید احتیاط کند؛ زیرا خطراتی وجود دارد که میتواند او را از عشق و ایمانش دور کند.
از خیال آمدن و رفتنش اندر دل و چشم
با گمان افتم و گر خود به یقین میگذرد
هوش مصنوعی: فکر آمدن و رفتن کسی در دل و چشم من قرار دارد و من با شک و تردید در مورد این احساسات دست و پنجه نرم میکنم، در حالی که اگر خود آن شخص به طور یقینی از کنارم بگذرد، این احساس واضحتر خواهد شد.
گر کند روی به ما یا نکند حکم او راست
پادشاهیست که بر ملک یمین میگذرد
هوش مصنوعی: اگر به ما توجه کند یا نکند، مهم نیست؛ زیرا تصمیم او همیشه درست است. او همچون پادشاهی است که بر سرزمین خود سلطنت میکند.
سعدیا گوشه نشینی کن و شاهدبازی
شاهد آنست که بر گوشه نشین میگذرد
هوش مصنوعی: ای سعدی، بهتر است که در گوشهای بنشینی و به تماشای زیباییها بپردازی، زیرا زیباییها و لذتها در همان گوشهنشینی برایت در دسترس خواهد بود.
خوانش ها
غزل ۱۷۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۷۹ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۷۹ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۷۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۷۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۷۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۷۹ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1389/01/01 00:04
سلام.
مصرع دوم بیت اول:
تشنه جان می دهد و ماه معین می گذرد
اشتباه است. صورت صحیح:
تشنه جان می دهد و ماء معین می گذرد
با توجه به قرائن ماء معین صحیح است به معنای آب گوارا
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1395/05/03 19:08
۷
سعدیا گوشه نشینی کن و شاهدبازی
شاهد آنست که بر گوشه نشین میگذرد
عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم
1395/07/12 09:10
۷
مردم زیر زمین رفتن او پندارند
کآفتابست که بر اوج برین میگذرد
آنگاه که در حال حرکت و رفتن است پریان میپندارند که آفتاب است که از اوج آسمان در حال گذر است
1403/08/11 22:11
احمد احمدی
در بیت نهم، برای حفظ وزن شعر، «حکم وِراست» به جای «حکم او راست» صحیح است.
1403/09/22 00:11
جلال ارغوانی
نه عجب صحبت سعدی همه عالم بگرفت
قصه اش برملک پرده نشین می گذرد