غزل شمارهٔ ۱۷۸
کیست آن فتنه که با تیر و کمان میگذرد؟
وان چه تیرست که در جوشن جان میگذرد؟
آن نه شخصی که جهانیست پر از لطف و کمال
عمر ضایع مکن ای دل که جهان میگذرد
آشکارا نپسندد دگر آن روی چو ماه
گر بداند که چه بر خلق نهان میگذرد
آخر ای نادرهٔ دور زمان! از سر لطف
بر ما آی زمانی که زمان میگذرد
صورت روی تو ای ماه دلارای چنانک
صورت حال من از شرح و بیان میگذرد
تا دگر باد صبایی به چمن بازآید
عمر میبینم و چون برق یمان میگذرد
آتشی در دل سعدی به محبت زدهای
دود آنست که وقتی به زبان میگذرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کیست آن فتنه که با تیر و کمان میگذرد؟
وان چه تیرست که در جوشن جان میگذرد؟
معنی: آن معشوقی که با نگاه نافذ و ابروان کمانی
میگذرد کیست؟ و آن چه تیر نگاهی است که از جان آنچنان عبور میکند که از جوشن؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
آن نه شخصی که جهانیست پر از لطف و کمال
عمر ضایع مکن ای دل که جهان میگذرد
معنی: او یک شخص نیست بلکه دنیایی از لطافت و
تمامیّت است؛ پس ای دل، روزگار خویش را تباه مساز و مراقب باش که جهان از برابرت
میگذرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
آشکارا نپسندد دگر آن روی چو ماه
گر بداند که چه بر خلق نهان میگذرد
معنی: آن روی چون ماه تابان اگر بداند که بر مردم
در نهان چه میگذرد، نمیپسندد که آشکارا نمایان شود. - منبع: شرح غزلهای سعدی
آخر ای نادرهٔ دور زمان! از سر لطف
بر ما آی زمانی که زمان میگذرد
معنی: آخر ای یگانه در روزگاران، از روی لطف و
مهربانی لحظهای به نزد ما بیا؛ زیرا زمان سپری میشود و ما از وجودت محروم میمانیم. - منبع: شرح غزلهای سعدی
صورت روی تو ای ماه دلارای چنانک
صورت حال من از شرح و بیان میگذرد
معنی: ای ماه دلربای، وصف و تصویر کردن چهره تو
همانند وصف کردن احوال من، از حد شرح و بیان میگذرد و هیچ کدام قابل توصیف نیست. - منبع: شرح غزلهای سعدی
تا دگر باد صبایی به چمن بازآید
عمر میبینم و چون برق یمان میگذرد
معنی: دیگر نمیتوانم شاهد آمدن باد صبا به چمنزار
باشم. میبینم که عمرم مثل برق یمانی میگذرد و سپری میشود و عمر برای دیدن باد
صبا در نوبتی دیگر باقی نمیماند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
آتشی در دل سعدی به محبت زدهای
دود آنست که وقتی به زبان میگذرد
معنی: با محبت خویش دل سعدی را به آتش کشیدهای و
این سخنانی که بر زبان جاری میگردد، دود و اثر آن آتش درون است. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
خوانش ها
غزل ۱۷۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۷۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۷۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۷۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۷۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۷۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۷۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۷۸ به خوانش محمدرضا مومن نژاد
حاشیه ها
1403/10/04 16:01
جلال ارغوانی
تا که آن سرو روان رفت روان از برما
سعدی خوش سخنش گفت روان می گذرد
1404/06/12 17:09
داود شبان
ای کاش خانوم زندی به شرح غزلیات زیبای استاد ادامه میداد.

سعدی