گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۲

هر آن ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد
چه کار اندر بهشت آن مدعی را
که میل امروز با حوری ندارد؟
چه ذوق از ذکر پیدا آید آن را
که پنهان شوق مذکوری ندارد؟
میان عارفان صاحب‌نظر نیست
که خاطر پیش منظوری ندارد
اگر سیمرغی اندر دام زلفی
بماند تاب عصفوری ندارد
طبیب ما یکی نامهربان‌ست
که گویی هیچ رنجوری ندارد
ولیکن چون عسل بشناخت سعدی
فغان از دست زنبوری ندارد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر آن ناظر که منظوری ندارد
چراغ دولتش نوری ندارد
ناظر: چشم. / کنایه: منظور (معشوق) / جناس اشتقاق: ناظر، منظور / تشبیه: دولت به چراغ (اضافه تشبیهی) / تناسب: چراغ، نور / معنی: هر نگرنده‌ای که معشوقی برای نگریستن نداشته باشد دولت و اقبالش چراغی بی‌نور است. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
چه کار اندر بهشت آن مدعی را
که میل امروز با حوری ندارد؟
مدعی: ادعا کننده و لاف زن و کسی که دعوی هنر و عشق کند؛ ولی کم مایه و دروغگوست. / حوری: ۵۲٫۱  / کنایه: امروز (این دنیا) / تناسب: بهشت، حوری / معنی: آن لاف زنی که امروز و در دوران حیات خویش به معشوقی حوروش عشق نمی‌ورزد، فردا به بهشت که جایگاه حوران است، نخواهد رفت. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
چه ذوق از ذکر پیدا آید آن را
که پنهان شوق مذکوری ندارد؟
ذوق: نشاط و شادی / ذکر: ۱- یاد ۲- دعا ۳- کلماتی که مرشد به سالک می آموزد و او موظف است که آنها را همیشه در زیر لب تکرار نماید. / شوق: -> ۷۲٫۵ / کنایه: مذکور (معشوق و محبوب) / جناس اشتقاق: ذکر، مذکور. / معنی: آن کس که در نهان اشتیاقی برای دیدن معشوق ندارد، از ذکر نام یار و محبوب چه لذّتی در می‌یابد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
میان عارفان صاحب‌نظر نیست
که خاطر پیش منظوری ندارد
عارفان: دانایان و شناسندگان / صاحب نظر: روشن دل و آگاه، آن که به چشم دل در کارها نگرد / خاطر: فکر و اندیشه، دل. / جناس اشتقاق: نظر، منظور / معنی: آن کسی که دل به معشوقی سپرده باشد، در میان عارفان صاحب دل شناخته نمی‌شود. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
اگر سیمرغی اندر دام زلفی
بماند تاب عصفوری ندارد
تاب: نیرو و توان / عصفور: گنجشک / استعاره مصرحه: سیمرغ (انسان قوی و شجاع) -> ۱٫۴ / تشبیه زلف به دام ( اضافه  تشبيهي ) ٫ تضاد معنوی: سیمرغ، عصفور. / معنی: اگر پرنده‌ای قدرتمند چون سیمرغ اسیر دام زلف معشوق گردد، به اندازه  گنجشکی تحمّل نتواند کرد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
طبیب ما یکی نامهربان‌ست
که گویی هیچ رنجوری ندارد
رنجور: بیمار / استعاره مصرحه: طبيب (معشوق) / معنى: طبيب ما نامهربانی است که گویی اصلاً بیمار رنجوری ندارد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
ولیکن چون عسل بشناخت سعدی
فغان از دست زنبوری ندارد
استعاره مرکب: بیت در معنایی جز معنای حقیقی خود با توجه به فضای غزل به کار رفته است. / معنی: اما وقتی سعدی عسل و شیرینی معشوق را شناخت و لذت آن را دریافت، دیگر از دست زنبور ملامتگر و نیش او آه و فغانی نخواهد کرد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۷۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۷۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۷۲ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۷۲ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۷۲ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۷۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۷۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۷۲ به خوانش مریم فقیهی کیا

حاشیه ها

1394/01/22 13:03
س

بارک الله....چه کار اندر بهشت آن مدعی را؟؟ که میل امروز با حوری ندارد...
یعنی همه چیزو برد زیر سوال با این بیت هفتصد سال قبل....سعدی اولین کسیست که عشق وجمال پرستی را وارد ادبیات ایران کرد وگرنه کسی بهتر از او چنین نکرد........دوستان اگر شجریان خونره باشه میشناسند..اگرنه میل ورغبتی به خواندن سعدی وحافظ ندارند.....دریغ

1394/04/16 23:07
کسرا

س عزیز...
امیدوارم با سعدی محشور شی... البته ایشالا 100 سال زنده باشی ها...

برای من سوالی پیش اومده
اینکه مصراع اول،ناظر و منظور،همان ناظر و منظور ی هستند که وحشی بافقی گفته؟
آیا داستان ناظر و منظور قبل از وحشی بافقی و جود داشته؟
مثلا در مصراع"شاه خوبانی و منظور گدایان شده ای"از حافظ باز به این داستان اشاره داره؟
ممنون میشم به من کمک کنید
یا منابعی رو معرفی کنید

1395/10/28 07:12
سجاد

سلام دوستان گنجوری
کسی میدونه کلا کلمه طبیب در اشعار سعدی و حافظ چه معنی ای میده؟چه حسی رو میخاد منتقل کنه؟اصلا اطبا اون زمان چه جایگاهی داشتن و دلیل و برداشت از آوردن کلمه طبیب چی میشه؟

1403/10/25 18:12
جلال ارغوانی

کلام  ناب سعدی یک کلام است

دل ما طاقت دوری ندارد