گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۹

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد
خطاست این که دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
امیر خوبان آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد
بکی العذول علی ماجری لاجفانی
رفیق غافل از این ماجرا چه غم دارد
هزار دشمن اگر در قفاست عارف را
چو روی خوب تو دید از قفا چه غم دارد
قضا به تلخی و شیرینی ای پسر رفتست
تو گر ترش بنشینی قضا چه غم دارد
بلای عشق عظیمست لاابالی را
چو دل به مرگ نهاد از بلا چه غم دارد
جفا و هر چه توانی بکن که سعدی را
که ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
صبا: نسیم صبحگاهی. / کنایه: چراغ مردن (خاموش شدن) / تشبیه مرکب: بی خبر بودن تو از حال ما، مثل بی خبر ماندن باد صبا از خاموش کردن چراغ است. / معنی: تو از حال آشفته ما چه اندوهی به دل راه می‌دهی؟ به راستی اگر چراغی خاموش  شود، باد صبا که موجب خاموشی آن است چه غمی خواهد داشت؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
بی‌مرادی: ناکامی / کنایه: از پیش رفتن (عملی شدن و انجام یافتن کار) / معنی: تو که به تمام آرزوهایت نایل می‌شوی، از ناکامی‌های ما چه اندوهی خواهی داشت. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
تو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد
همه شب: سراسر شب، هر شب / تضاد: پادشاه، پاسبان / تشبیه: تو (معشوق) به پادشاه مانند شده است. / معنی: تو همانند پادشاه هستی، اگر در تمام طول شب چشم پاسبان در مراقبت از پادشاه بر هم نیاید، او چه غمی به دل راه می‌دهد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
خطاست این که دل دوستان بیازاری
ولیک قاتل عمد از خطا چه غم دارد
عمد: از روی قصد و نیت / نوعى رد الصدر على العجز: بين دو «خطا» / معنی: اینکه دل دوستان را آزرده سازی کاری نارواست؛ اما آن که به عمد کسی را  می‌کشد چه غمی از خطا بودن کار خود دارد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
امیر خوبان آخر گدای خیل توایم
جواب ده که امیر از گدا چه غم دارد
خوبان: جمع خوب، زیبارویان / خیل: لشکر و سپاه، طایفه و گروه / تضاد: امیر، گدا / معنی: ای پادشاه زیبارویان آخر ما گدای کوی توایم به نیاز ما پاسخی ده؛ اما امیر چه غمی از فقیر به دل راه می‌دهد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بکی العذول علی ماجری لاجفانی
رفیق غافل از این ماجرا چه غم دارد
ترجمهٔ عبارت عربی: ملامتگر بر آنچه که از چشمان ما جاری شد، گریست؛ یعنی آن قدر اشکم فراوان بود که دلش به حال من سوخت. / تلميع: مصراع اول عربی و مصراع دوم فارسی / معنی: ملامتگر بر آنچه از دیدگانم جاری است، گریست؛ ولی دوست که غافل از این اشک است چه غصّه‌ای خواهد داشت؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
هزار دشمن اگر در قفاست عارف را
چو روی خوب تو دید از قفا چه غم دارد
قفا: پشت، سر / عارف: دانا و شناسنده / ایهام تضاد: بین «روی» در معنی مقابل که در اینجا مراد نیست با «قفا» / ایهام: قفا  ۱ - پشت سر ۲ - پس گردنی و سیلی / جناس تام بین دو « قفا ». / معنی: چنانچه هزار دشمن عارف را تعقیب کنند، وقتی روی زیبای تو را ببیند، دیگر از دشمنان پشت سر خویش و نیز از سیلی آنها چه غمی خواهد داشت؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
قضا به تلخی و شیرینی ای پسر رفتست
تو گر ترش بنشینی قضا چه غم دارد
کنایه: قضا رفتن (مقدّر و نوشته شدن سرنوشت). تلخ و شیرین (بد و خوب). ترش نشستن (غمگین و افسرده نشستن) / تضاد: تلخ و شیرین و ترش / نوعى رد الصدر على العجز: قضا / ایهام تناسب و تضاد: بین «ترش» در معنای غیر منظورش در بیت با «تلخ» تناسب و با «شیرین» تضاد دارد. / معنی: ای پسر، تقدیر از لحاظ تلخی و شیرینی از پیش تعیین شده است. اگر تو از این حالت گله و شکایتی داشته باشی، قضا چه غصه‌ای دارد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بلای عشق عظیمست لاابالی را
چو دل به مرگ نهاد از بلا چه غم دارد
لا ابالی: صيغه متکلم وحده از مضارع به معنی باک ندارم و نمی‌ترسم، در فارسی بیشتر به معنی بی‌باک و بی‌مبالات استعمال شود. (لغت نامه) / نوعی ردّ الصدر على العجز: بلا / نوعی جناس قلب: بین بلای و ابالی / تشبیه: عشق به بلا  (اضافه تشبیهی) / معنی: گرفتاری و بلای عشق بسیار بزرگ است؛ اما وقتی عاشق آماده هلاک در این راه  شد، دیگر چه غمی دارد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی
جفا و هر چه توانی بکن که سعدی را
که ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد
کنایه: ترک خویش گفتن (خود را فراموش کردن و ندیدن). / معنی: ستم و هر کار دیگری که می‌توانی روا دار. سعدی که از خود گذشته است و به  خود نمی اندیشد، از ستم تو چه غمی دارد؟ - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی

خوانش ها

غزل ۱۶۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۶۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۶۹ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۶۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۶۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش مصطفی حسینی کومله
غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۶۹ به خوانش مریم فقیهی کیا

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"آواز اصفهان"
با صدای ادیب خوانساری (آلبوم مجموعه آثار ۱ و ۲)

حاشیه ها

1392/05/28 07:07
عبدالکریم

تو پادشاهی گر چشم پاسبانان همه شب
به نظر می رسد این درست تر باشد :
تو پادشاهی و گر چشم پاسبان همه شب

1393/09/06 04:12
منوچهر

پادشاهی گر
باید احتمالا پادشاهی اگر باشد که روان تر است

1394/10/13 20:01
برگی از کتابی بینام

با درود و سپاس برای ایجاد این سایت بسیار خوب و مفید….
در مورد این مصرع از این غزل
تو پادشاهی گر چشم پاسبانان همه شب
به نظرم باید در اصل اینطور باشه
تو پادشاهی اگر چشم پاسبان همه شب

پاسبانان از لحاظ عروضی وزن رو میشکونه و پاسبان درسته

1395/01/23 08:03
مصطفی

در مصرع دوم بیت آخر بنظر میاد به جای "که" میبایستی از "چو" استفاده میشده و بخوانیم:
چو ترک خویش گرفت از جفا چه غم دارد

1395/04/12 11:07
ارش

سلام. دوستان این بیت چه معنایی دارد
بکی العذول علی ماجری لا جفانی
رفیق غافل از این ماجرا چه غم دارد

1401/05/29 02:07
مسلم ناظمی

ملامتگران نیز بر آنچه که بر چشم‌های من رفت، گریستند.

1395/05/14 15:08
میلادی رومی

آقای عبدالکریم ؛ منوچهر بسیار ممنون از نظرات دقیق و ارزندتون...

1397/07/07 16:10
ایرانی

تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
اگر چراغ بمیرد صبا چه غم دارد
تو را که هر چه مرادست می‌رود از پیش
ز بی مرادی امثال ما چه غم دارد
تو پادشاهی گر چشم پاسبان همه شب
به خواب درنرود پادشا چه غم دارد.

1403/10/04 17:01
جلال ارغوانی

نصیحتی شنو از سعدی گهر گفتار

هرکه شد زجهان رها، چه غم دارد