گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۱

کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد
به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
که نیم کشته به خون چند بار برگردد
به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد
گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از عشق و وطن خود روی گردان شود، مگر اینکه روزگار چنان تغییر کند که او را مجبور به این کار کند.
تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
هوش مصنوعی: کسی که نمی‌تواند برای رسیدن به خواسته‌هایش زحمت بکشد، نباید مورد سرزنش قرار گیرد اگر در مسیرش با موانع و مشکلاتی روبه‌رو شود.
به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد
هوش مصنوعی: اگر کسی در برابر دشمن خود به ترفندها و فریب‌ها شکست بخورد، مجبور است که به صورت حقیر و ناامید به عقب برگردد.
به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
که نیم کشته به خون چند بار برگردد
هوش مصنوعی: دل من به شدت به مرگ و پایان زندگی تمایل دارد، گویی که در آب تیغی که به سرعت می‌آید تشنه است؛ حتی اگر چند بار به حالت نیمه‌جان بازگردد، باز هم به سرنوشتش فکر می‌کند.
به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
هوش مصنوعی: در برابر سختی‌ها و مشکلات، چه راهی داریم جز اینکه مانند ماری به آرامی و به پهلو بچرخیم و تلاش کنیم تا از آنها عبور کنیم؟
دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد
هوش مصنوعی: دل من دیگر طاقت ندارد، پس این اشک‌هایی که هر لحظه مانند یاقوت در چشمانم می‌چکد، چیست؟
گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد
هوش مصنوعی: اگر سعدی از دیار و محیطی که در آن زندگی می‌کند ناراضی و دلگیر شود، به این معنی نیست که به خاطر محبت و دوستی از یار خود دست برمی‌دارد.

خوانش ها

غزل ۱۶۱ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۶۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۶۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۶۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۶۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۶۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۶۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۶۱ به خوانش مریم فقیهی کیا

حاشیه ها

1394/01/02 18:04
کاظم ایاصوفی

بیت چهارم بهتر است تشنه است نوشته شود نه تشنست

1401/11/26 09:01
فاطمه زندی

وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن 

کس این کند که ز یار و دیار برگردد؟!!

کند هرآینه ، چون روزگار برگردد

معنی بیت :آیا کسی از شهر و دیار کس و کار خویش بر می گردد؟ ! آری ، آنگاه که روزگار بر گردد ، او چنین می کند .[ دیار : جمع دار ، خانه ها ، شهر و سر زمین / هر آینه : قید ، البته ، بی شک / جناس زاید : یار ،دیار/ کنایه : روزگار بر گشتن 

۲_  تُنُک دلی که نیارد کشید زحمت گل

ملامتش نکنند، اَر ز خار برگردد

معنی بیت : آن نازک دلی که زحمت ِ رسیدن به گل را تحمل نمی کند ،اگر در اثر خلیدن خار به دستش از موهبت گل چشم پوشد ، کسی او را ملامت نخواهد  کرد .[ یارستن : توانستن / ملامت : عتاب و سرزنش / کنایه : تُنُک دل ( کم صبر و کم تحمل ، رقیق القلب /استعارهء مصرّحه : گل ( معشوق زیبا روی ) خار ( زحمت و رنج فراق )/تضاد : گل ، خار ]

۳_به جنگ خصم کسی کز حیَل فرومانَد

ضرورتست که بیچاره وار  برگردد

معنی بیت : اگر کسی در جنگ با دشمن از چاره باز ماند ، ناگزیر باید مثل در ماندگان از جنگ روی گرداند .[حیل : جمع حیله ، چاره ها / فرو ماندن : عاجز گردیدن و در ماندن / ضرورت است : لازم است : / بیچاره وار : مانند بیچارگان ]

۴_به آب تیغ اجل تشنه است مرغِ دلم

که نیم کُشته به خون چند بار برگردد؟

معنی بیت :دلم همانند مرغی تشنه ء شمشیر آبدار اجل است آخر مرغ نیم بسمل چند بار به خون خویش در غلتد ؟[ اجل : مرگ / نیم کشته : نیم بسمل ، مجروح محتضری که رمقی و نیم جانی دارد /تشبیه : اجل به تیغ و دل به مرغ / تلمیح : اشاره به رسم آب دادن به مرغ قبل از سر بریدن آن ]

۵_ به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند؟

جز این قَدَر که به پهلو چو مار بر گردد 

معنی بیت : آدمی در زیر سنگ حادثه چه تدبیری می تواند بیندیشد ؟ جز این اندازه چاره گری که مانند ماری در زیر سنگی که بر سرش فرود آمده ، پهلو به پهلو شود تا هلاک گردد .[ تشبیه : حوادث به سنگ / کنایه : چون مار پهلو به پهلو گشتن ( از درد و رنج همچون مار به خود پیچیدن ) / اشاره : یاد آور کوفتن سر مار به سنگ ]

۶_دلم نماند، پس این خون چیست هر ساعت 

که در دو دیده ء یاقوت بار بر گردد ؟

معنی بیت : دلی برایم نمانده است ، پس این چه خونی است که هر لحظه از دو چشم خونبارم به گردش در می آید ؟[ کنایه : دل نماندن ( بیدل و عاشق شدن ) /استعاره ء مصرّحه : یاقوت ( اشک خونین )

۷_گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی 

گمان مبر که   به   معنی ز یار   بر گردد 

معنی بیت : اگر سعدی از شهر و دیار خویش دلتنگ گردد، تصور مکن که حقیقتا از محبوب خویش نیز روی گردان میشود .[ملول : آزرده و دلتنگ / به معنی : به حقیقت .]

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید ..

 

1403/10/04 16:01
جلال ارغوانی

 

امید ملک سخن سعدی نگار پرست

نمی امید هست که آن نگار برگردد