گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۱

گر جان طلبی فدای جانت
سهلست جواب امتحانت
سوگند به جانت ار فروشم
یک موی به هر که در جهانت
با آن که تو مهر کس نداری
کس نیست که نیست مهربانت
وین سر که تو داری ای ستمکار
بس سر برود بر آستانت
بس فتنه که در زمین به پا شد
از روی چو ماه آسمانت
من در تو رسم به جهد؟ هیهات
کز باد سَبَق برد عنانت
بی یاد تو نیستم زمانی
تا یاد کنم دگر زمانت
کوته نظران کنند و حیفست
تشبیه به سرو بوستانت
و ابرو که تو داری ای پری‌زاد
در صید چه حاجت کمانت
گویی بدن ضعیف سعدی
نقشیست گرفته از میانت
گر واسطهٔ سخن نبودی
در وهم نیامدی دهانت
شیرینتر از این سخن نباشد
الا دهن شکرفشانت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر جان طلبی فدای جانت
سهلست جواب امتحانت
اگر جانم را بخواهی، فدای جانت باد. پاسخ این آزمون که جانم را قربان تو سازم، بسیار آسان است. [امتحان: آزمودن.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
سوگند به جانت ار فروشم
یک موی به هر که در جهانت
به جانت قسم یاد می‌کنم که مویی از سر تو را با هیچ کس در جهان عوض نخواهم کرد. - منبع: شرح غزل‌های سعدی
با آن که تو مهر کس نداری
کس نیست که نیست مهربانت
با وجود آنکه تو مهر هیچ کس را به دل راه نمی‌دهی، هیچ کس وجود ندارد که به تو مهر نورزد. [ مهر: دوستی / مهربان: عاشق / جناس زاید: مهر، مهربان / جناس تام: نیست (وجود ندارد)، نیست (فعل ربطی).] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
وین سر که تو داری ای ستمکار
بس سر برود بر آستانت
ای ستمگر، این اندیشه‌ای که در سر داری، موجب می‌شود که سرهای زیادی در راه رسیدن به آستانت از دست برود. [ آستان: درگاه و پیشگاه / مجاز: سر (اول) فکر، اندیشه / کنایه: سر بر آستان رفتن (اظهار بندگی کردن) / ایهام: بس سر برود بر آستانت ۱_ سرهای زیادی در راه تو به باد رود ۲_ سرهای زیادی بر آستانت نهاده شود.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بس فتنه که در زمین به پا شد
از روی چو ماه آسمانت
چه فتنه‌هایی که رخسار همانند ماه آسمان تو در زمین به پا کرده است. [ فتنه: آشوب و غوغا، عشق و شیفتگی / به پا شدن: آشکار گشتن، به وجود آمدن / تشبیه: روی به ماه آسمان / تضاد معنوی: زمین، ماه، آسمان.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
من در تو رسم به جهد؟ هیهات
کز باد سَبَق برد عنانت
آیا می‌توانم با جهد و کوشش به تو که از باد هم تندتر می‌روی برسم؟ دور و بعید است! [ سبق بردن: پیشی گرفتن / کنایه: سبق بردن عنان تو از باد (پیشی گرفتن تو بر باد) ] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
بی یاد تو نیستم زمانی
تا یاد کنم دگر زمانت
من هیچ وقت تو را فراموش نکرده‌ام که بخواهم بار دیگر تو را به یاد آورم. ("کی رفته‌ای زدل که تمنا کنم تو را") [ زمانی: لحظه‌ای، آنی / دگر زمان: زمان دیگر، تقدم صفت بر موصوف / آرایهٔ تکرار: یاد ] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
کوته نظران کنند و حیفست
تشبیه به سرو بوستانت
کوته نظران تو را به سرو بوستان تشبیه می‌کنند و دریغا که خطا می‌کنند! [ حیف: در فارسی کلمه‌ای است برای نشان دادن حسرت و تاسف، دریغا، افسوس و به فتح اول (حَیف) به معنی ظلم و ستم / کنایه: کوته نظران (تنگ نظران و غافلان) / تضاد معنوی: کوته نظران و سرو (که نماد بلندی و راستی است) / تشبیه تفضیلی: تو (معشوق) به سرو و برتری تو بر سرو.]  - منبع: شرح غزل‌های سعدی
و ابرو که تو داری ای پری‌زاد
در صید چه حاجت کمانت
ای پری زاده، با وجود ابروان کمانی خویش برای صید کردن چه نیازی به کمان داری؟ [ کنایه: پری‌زاد ( زیبا رو ) / تناسب: صید، کمان / تشبیه مضمر: ابرو به کمان مانند شده است.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
گویی بدن ضعیف سعدی
نقشیست گرفته از میانت
پنداری که بدن لاغر و ضعیف سعدی نقشی است که آن را از روی کمر باریک تو کشیده‌اند. [ نقش گرفتن: اثر گرفتن و صورت پذیرفتن / میان: کمر / تشبیه مضمر: بدن سعدی در لاغری و باریکی به نقش میان تو (معشوق) مانند شده است. ] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
گر واسطهٔ سخن نبودی
در وهم نیامدی دهانت
اگر کلام به عنوان میانجی برای توصیف دهانت به کار نمی‌رفت، حتی نیروی وهم هم نمی‌توانست دهانت را از غایت خُردی تصور نماید. [ واسطه: میانجی، علت و سبب / وهم: گمان و خیال قوه ادراک / تنگ بودن دهان معشوق: -> بیت دوم غزل ۵۱ / غلوّ: کوچکی دهان معشوق که به وصف نمی‌آید.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی
شیرینتر از این سخن نباشد
الا دهن شکرفشانت
هیچ سخنی از سخن من شیرین‌تر نیست و تنها چیزی که می‌تواند از آن شیرین‌تر باشد، دهن شکر افشان تو است. [ کنایه: دهن شکر فشان (شیرین سخن و نیک گفتار) / تناسب: شیرین، شکر / استثنای مقطع: شکر دهانی معشوق که از سخن شیرین استثنا شده است.] - منبع: شرح غزل‌های سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی 

خوانش ها

غزل ۱۵۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۵۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۱۵۱ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۱۵۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۵۱ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۵۱ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۵۱ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۵۱ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۱۵۱ به خوانش افرا عباسی

حاشیه ها

1396/11/28 16:01
خشایار

در عشق پایداری ما چون حباب نیست/موجیم و جاودانه به ساحل نشسته ایم. واقعا عالی بود. زینت گفتار سعدی در تک تک حروف هویداست..

1397/02/13 01:05
۷

ابرو در اصل بروگ و بورگ بوده است.

1401/07/27 11:09
فاطمه زندی

غزل ۱۵۱ سعدی 

وزن مفعول مفاعلن فعولن 

معنی بیت اول 

۱_ اگر جانم را بخواهی ،فدای جانت باد. پاسخ این آزمون که جانم را قربان تو سازم ، بسیار آسان است .

[ امتحان : آزمودن .]

معنی بیت دوم 

۲_ به جانت قسم یاد می کنم که مویی از سر تو را با هیچ کس در جهان عوض نخواهم کرد.

معنی بیت سوم 

۳_ با وجود آنکه تو مهر هیچ کس را به دل راه نمی دهی ، هیچ کس وجود ندارد که به تو مهر نورزد .

[ مهر : دوستی / مهربان : عاشق / جناس زاید : مهر ، مهربان / جناس تام : نیست ( وجود ندارد ) ، نیست ( فعل ربطی ).]

معنی بیت چهارم 

۴_ای ستمگر ، این اندیشه ای که در سر داری ، موجب می شود که سرهای زیادی در راه رسیدن به آستانت از دست برود .

[ آستان : درگاه و پیشگاه /مجاز : سر ( اول) فکر ، اندیشه / کنایه : سر بر آستان رفتن ( اظهار بندگی کردن ) / ایهام : بس سر برود بر آستانت ۱_ سرهای زیادی در راه تو به باد رود ۲_ سرهای زیادی بر آستانت نهاده شود .]

معنی بیت پنجم 

۵_ چه فتنه هایی که رخسار همانند ماه آسمان تو در زمین به پا کرده است .

[ فتنه : آشوب و غوغا ، عشق و شیفتگی / به پا شدن : آشکار گشتن ، به وجود آمدن ./ تشبیه : روی به ماه آسمان / تضاد معنوی : زمین ، ماه ، آسمان .]

معنی بیت ششم 

۶ _ آیا می توانم با جهد و کوشش به تو که از باد هم تندتر می روی برسم ؟ دور و بعید است ! 

[ سبق بردن : پیشی گرفتن / کنایه : سبق بردن عنان تو از باد سبق بردن ( پیش گرفتن تو بر باد ) ]

معنی بیت هفتم 

۷_ من هیچ وقت تو را فراموش نکرده ام که بخواهم بار دیگر تو را به یاد آورم .

" کی رفته ای زدل که تمنا کنم تورا " 

[ زمانی : لحظه ای آنی / دگر زمان : زمان دیگر ، تقدیم صفت بر موصوف ./ آرایه ء تکرار : باد ] 

معنی بیت هشتم 

۸_ کوته نظران تو را به سرو بوستان تشبیه می کنند و دریغا که خطا می کنند !

[ حیف : در فارسی کلمه ای است برای نشان دادن حسرت و تاسف ،دریغا ،افسوس و به فتح اول ( حَیف ) به معنی ظلم و ستم / کنایه : کوته نظران ،تنگ نظران و غافلان / تضاد معنوی : کوته نظران و سرو ( که نماد بلندی و راستی است ) / تشبیه تفضیلی : تو به سرو و برتری تو بر سرو .] 

معنی بیت نهم 

۹_ ای پری زاده ،با وجود ابروان کمانی خویش برای صید کردن چه نیازی به کمان داری؟ 

[ کنایه : پری زاد ( زیبا رو ) /تناسب : صید ،کمان / تشبیه مضمر : ابرو به کمان مانند شده است .]

معنی بیت دهم 

۱۰ _ پنداری که بدن لاغر و ضعیف سعدی نقشی است که آن را از روی کمر باریک تو کشیده اند .

[ نقش گرفتن : اثر گرفتن و صورت پذیرفتن / میان : کمر / تشبیه مضمر : بدن سعدی در لاغری و باریکی به نقش میان تو ( معشوق ) مانند شده است ]

معنی بیت یازدهم 

۱۱_ اگر کلام به عنوان میانجی برای توصیف دهانت به کار نمی رفت ، حتی نیروی وهم هم نمی،توانست دهانت را از غایت خُردی تصور نماید .

[ واسطه : میانجی ، علت و سبب / وهم : گمان و خیال قوه ادراک / تنگ بودن دهان معشوق : ---> بیت دوم غزل ۵۱ /غلو : کوچکی دهان معشوق که به وصف نمی آید .] 

معنی بیت دوازدهم 

۱۲_ هیچ سخنی از سخن من شیرین تر نیست و تنها چیزی که می تواند از آن شیرین تر باشد ، دهم شکر افشان تو است.

[کنایه : دهن شکر فشان ( شیرین سخن و نیک گفتار ) /تناسب : شیرین ، شکر / استثنای مقطع : شکر دهانی معشوق که از سخن شیرین استثنا شده است .]

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید .

1403/08/10 01:11
جلال ارغوانی

سعدی همه جهان گرفتی

با این سخن شکر فشانت