غزل شمارهٔ ۱۴۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۱۴۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۴۹ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۴۹ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۴۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۴۹ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۴۹ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۴۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۴۹ به خوانش مریم فقیهی کیا
حاشیه ها
بیت 5
غلط : به یانت
درست : بیانت
---
پاسخ: جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.
لطفا معنی دقیق مصراع دوم بیت اول را بنویسید
متشکرم.
اگر اشتباه نکنم:
آه اگر دستم مانند کمربند به کمرت می رسید...
«م» در کمرم مضاف الیه برای دست میشه.
سعدی جای دیگه ای همین مفهوم رو آورده:
صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر / بینم که دست من چو کمر در میان توست
ببخشایید جسارتم را
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت، درین ماناست:
چه می شد اگر مرا دست به میانت می رسید چون کمر بند.
میم را می توان ” مرا “ تلقی کرد
"برخی" در بیت یکی مانده به پایان به معنی" قربانی" یا "فدایی" است.
دوستان، در بیت "من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، جایی خواندم که به جای "گر تو باشی"، "گر تو خواهی" آمده بود که معنی سادهتری دارد.کدام درست است؟اگر صورت کنونی -گر تو باشی- درست است، مصرع دوم به چه معناست؟
اگر در این بیت :"من همه عمر بر آنم که دعاگوی تو باشم/ گر تو باشی که نباشم تن من برخی جانت"، صورت کنونی -گر تو باشی- درست باشد،شاید "که" به معنی "ولی" و " اما" باشد، چنانچه در جای دیگری سعدی فرموده "ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی / برکَنَم دیده که من دیده از او برنکَنم".این معنی قدیمی برای "که" در لغتنامه دهخدا آمده است.در این صورت شاید معنی "گر" نیز در اینجا "همانا" و " که" باشد (باز این معنی در لغتنامه آمده است)؛ مجموعن شاید معنی بیت این شود که " تصمیم دارم در همه عمر برایت دعا کنم که تو باشی ولی من نباشم،تن من فدای جان تو باد".
البته در اینکه لغتنامه دهخدا منبع این معانی باشد کاملن مطمئن نیستم،دسترسی مستقیم به لغت نامه دهخدا ندارم و از دیگر منابع موجود در اینترنت بهره بردم.اگر لغزشی دراینباره هست از صاحبنظران عذرمیخواهم.
آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
منظور سعدی بزرگ این است که عشق چونان دریایی است که به میانه کمرم رسیده است و دارم در دریای عشقت غرق می شوم و کاش دست من نیز به میانه تو می رسید
این هم شاهدی از سعدی:
ضرورتست که روزی به کوه رفته ز دستت
چنان بگرید سعدی که آب تا کمر آید
امیدوارم منظورم را درست رسانده باشم
غزل ۱۴۹ سعدی
وزن : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن
معنی بیت اول
۱ _ لباس بر قامت بلند و موزونت چه لطافتی دارد! ای کاش دستم مثل کمر بند به میانت می رسید !
[کمر : کمر بند / میان : کمر / تشبیه : تن به سرو روان مانند شده است / ایهام تناسب : بین " روان " در معنای غیر منظورش ، یعنی "جان " با " تن " و نیز " کمر " با " میان " ]
معنی بیت دوم
۲ _ جز اندیشه ء وصال تو در خاطرم چیزی نمی گذرد ،آری ، تو کسی نیستی که دیگری بتواند جایت را در دل اشغال نماید .
[ مگر : کلمه ء استثناست در معنی الا ، به غیر ، به جز / مکان : جا ، مقام و منزلت .]معنی بیت سوم
۳_ اگر تو اراده کنی که به کسی سخن تلخی بگویی ، آن سخن به دلیل بر آمدن از دهان تو شیرین می شود و دیگر تلخی نخواهد داشت
[ کنایه : سخن تلخ گفتن ( دشنام دادن ، سخن تند و درشت گفتن ]
معنی بیت چهارم
۴_این تنها من نیستم که به دلیل هوا داری از روی زیبایت شهره ء شهر گشته ام ، بلکه تو نیز شهره ای و مردم همه به تو می نگرند و نگرانت هستند.
[کنایه : انگشت نما بودن ( مشهور بودن ) ، هوا داری ( عاشقی و شیفتگی ) / ایهام : نگران ۱_نگرنده ۲_ پریشان و بی قرار .]
معنی بیت پنجم
۵_ اندیشه را به کناری نهادم و قلم خیال و پندار را در هم شکستم ، زیرا تو زیباتر از آنی هستی که اندیشه و قلم من بتواند تو را وصف و بیان کند .
[ تشبیه : وهم به قلم / استعاره ء مکنیه : درِ اندیشه ( درِ مخزن اندیشه ) /لفّ و نشر معکوس : اندیشه و قلم ، وصف و بیان . وصف به قلم و بیان به اندیشه باز می گردد .]
معنی بیت ششم
۶_ سرو قامت رعنایی دارد و ماه رخساری زیبا . تو سرو و ماه نیستی ، اما تو هم رعنایی و هم زیبایی را بیش از آنها داری .
[ خوب : زیبا و آراسته ]
معنی بیت هفتم
۷_ ای نگهبان ، اگر درِ معشوق را به رویم باز نمی کنی، دست کم به او بگو که فلان تو را دعا کرد.
[باز نمودن : خبر دادن و آگاه کردن / فلان : در اینجا مراد خود سعدی است ./کنایه : دلبند ( معشوق و محبوب ) /ایهام ترادف : بین "باز " در معنای غیر منظورش در بیت .مترادف گشودن به نظر می آید /ایهام تضاد : نوعی از ایهام تضاد تضاد میان "بند" در "دلبند" و "گشودن " مشاهده می شود .
معنی بیت هشتم
۸_من می خواهم که در تمام عمر تو را دعا گویم ، اگر تو میخواهی تو را دعا نکنم ، یا می خواهی که من وجود نداشته باشم ،تنم فدای جانت باد !
[ برخی : فدایی و قربانی ./ایهام :،گر تو خواهی که نباشم ۱_اگر تو می خواهی دعاگوی تو نباشم ۲_ اگر می خواهی که من وجود نداشته باشم /جناس لاحق : آن ،جان /تضاد : تن ، جان ]
معنی بیت نهم
۹_ ای سعدی ، از پایداری و شکیبایی و بردباری گزیری نیست . من که به تو نیازمندم بار سنگین جور و جفای این راه را بر خود هموار خواهم ساخت .
[ مدارا : صلح و آشتی ، رفق و نرمی /کنایه : بار گران کسی را بردن ( تحمل رنج و بردباری از کسی کردن / آرایه ء التفات : از مخاطب (سعدی ) به متکلم (من ).]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
به به..روحم تازه شد
سعدیا چون شکر لعل لبش را بچشیدی
کس ندیدست به شیرینی شهد سخنانت