غزل شمارهٔ ۱۴۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۱۴۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۴۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۴۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۴۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۱۴۸ به خوانش مریم فقیهی کیا
حاشیه ها
ز آفتابی که میتابد از گریبانت به جای
که آفتاب که میتابد از گریبانت
غلام همت شنگولیان و رندانم ...
شنگول . [ ش َ ] (ص ) سخت شادان و خرم . (آدمی ) سرخوش نیم مست . بانشاط. باروح . دل زنده . فیران . کسی که بر اثر خوردن شراب یا به علت توفیق یافتن در کار و پیروز شدن بر مشکلات خویش خوشحال و بانشاط شده باشد. (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ). || شوخ و ظریف و زیبا. (برهان ). شوخ و زیبا. (غیاث اللغات ) :
به غفلت عمر شد حافظ بیا با ما به میخانه
که شنگولان سرمستت بیاموزند کاری خوش .
ما لولی و شنگولی بی مکسب و مشغولی
جز مال مسلمانان مال که بریم آخر.
مولوی .
وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن
معنی بیت اول
۱_ از آنجا که نمی توان از پرداختن به تو چشم پوشید ، پس ناگزیر باید همانند گوی ضربه های چوگانت را تحمل کرد
[احتمال : تحمل کردن / تناسب : میدان ،گوی ، چوگان ]
معنی بیت دوم
۲ _ به حقیقت سوگند یاد می کنم که از تو قطع امید نخواهم کرد و به دوستی قسم می خورم که عهد و میثاق با تو را نخواهم شکست .
[ به راستی : قسم به راستی و حقیقت ، اگر قید در نظر گرفته شود به معنی در حقیقت .]
معنی بیت سوم
۳_ اگر می پسندی که هلاکم سازی و چنانچه اراده کرده ای که مرا باقی بگذاری ، برایم یکسان است، زیرا هر چیزی که دستور دهی ،فرمانت روان و موثر است .
[ نافذ بودن فرمان : روان و جاری بودن فرمان و حکم / تضاد : هلاک ،بقا / جناس لاحق : گرم ، ورم / تناسب : حکم ، فرمان ]
معنی بیت چهارم
۴_ ای محبوب من ، اگر تو که عیدی میمون و خجسته هستی ، پیمان خویش نگه داری و بد آن عمل کنی ، بخیلم اگر خود را قربانی تو نسازم .
[ به عهد باز آمدن : به پیمان باز آمدن ، بر سر قول و میثاق باز گشتن / تشبیه : تو ( معشوق ) به عید همایون مانند شده است / تناسب : عید ، قربان ]
معنی بیت پنجم
۵ _ دیگر ماه تمام روشنایی زیادی ندارد ، زیرا سپیدی گردن و سینه ات که چونان آفتابی از گریبانت می تابد ، به آن مجال پرتو افشانی نمی دهد .
[ مه دو هفته : ماه شب چهار ده ، بدر / فروغ : روشنی و درخشش / گریبان : یقه /تناسب : مه ، آفتاب ، تابیدن /استعاره ء مصرحه : آفتاب ، سپیدی گردن و سینه ]
معنی بیت ششم
۶ _ سرو نه حتی ، اگر درخت بهشتی طوبی هم به باغ می آمد و خرامیدن قامت تو را می دید ، شرمسار می شد.
[ خرامان : خوش رفتار ، رونده ء با ناز و تکبر / تناسب : سرو ، طوبی ، باغ /:تشبیه : قد خرامان یار به سرو طوبی و برتری قد معشوق بر آن دو ]
معنی بیت هفتم
۷ _ هیچ صاحب دلی وجود ندارد که به چشمان فتان تو بنگرد و دل از کف ندهد.
[ نظر : نگاه /کنایه : صاحب دل ( بینا و آگاه ، پارسا و روشن دل ) بیدل ( دل خسته و آزرده خاطر ، دل باخته و عاشق )/ ایهام تضاد : بین "بیدل " در معنای "نداشتن دل " که اینجا منظور نیست با" صاحب دل "]
معنی بیت هشتم
۸ _ عزم و اراده ء سر خوشان و رندان عاشق پیشه را می ستایم که به تو صادقانه عشق می ورزند و بیزارم از کردار زاهدان که در نهان دل با تو دارند ، ولی شهامت آشکار کردن عشق در آنان نیست .
[ شنگولیان : جمع ِ شنگولی و شنگولی منسوب به شنگول در معنی زیبا و رعنا ،شوخ و ظریف / رندان : جمع رند بیت دوم غزل ۱۱ / زاهد : پارسا ، بی میل به دنیا /نظر : نگاه / کنایه : غلام همت کسی بودن ]
معنی بیت نهم
۹ _ گر چه یکسره با ما جفا کرده ای ، نیکی نصیبت باد ! باز گرد که دعای نیکمردان تو را از چشم بد در امان می دارد .
[ چشم بد : " چشم زخم ، آزار و نقصانی که از اثر نظر بد به کسی و یا چیزی رسد ،چشم شور " /تضاد : بد ، نیک / آرایه ء تکرار : نیک ]
معنی بیت دهم
۱۰ _ به خاک پایت سوگند یاد می کنم که اگر سعدی در راه عشق تو سر ببازد ،هنوز هم در ادای دین نسبت به نیکی تو کوتاهی کرده است.
[ به خاک پات : سوگند به خاک پای تو / مقصر : آن که در کار سستی می کند ، کوتاهی کننده / ادا : به جای آوردن ،گزاردن دَین و رساندن وام ]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
دو عالم از گفته سعدی شده حیران
به جان عالمیان سعدی است حیرانت