غزل شمارهٔ ۱۲۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۱۲۸ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۱۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۱۲۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۱۲۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۱۲۸ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۲۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۱۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۱۲۸ به خوانش مریم فقیهی کیا
حاشیه ها
حلقه فرنگی به چه معناست
آیا واژه فرنگ به معنای امروزی در زمان
سعدی وجود داشته؟
مقصود از حلقه زره است. بدین ترتیب زلف پزشکن شاهد به حلقه های زره فرنگی تشبیه شده است.
واژه فرنگ به صلیبیون اشاره دارد ولو از قوم فرانک هم نباشند کما این که در گلستان می گوید اسیر قید فرنگ شدم.
غزل ۱۲۸
وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان
۱. ترک : در ادب فارسی مظهر زیبایی و غارتگری است /شاهد: معشوق زیبا / شنگی : خوش دلی و شادی ، زیبایی / شکن : پیچ و تاب / حلقه : زره و ریسمان (لغت نامه ) /فرنگی : منسوب به فرنگ ،اروپایی .
تناسب : ترک و فرنگی ، زلف و حلقه .
معنی : هیچ زیبا رویی از لحاظ شیرینی حرکات به پای معشوق زیبا روی من نمی رسد و هیچ حلقه ای حتی حلقه های ساخت فرنگ هم با آن برابری نمی کند.
۲. تنگ بودن دهان معشوق : در سنّت ادبی شاعران دهان معشوق را به هیچ مانند کرده اند و دهان هر چه کوچکتر باشد زیباتر است / نیک : قید است ، دقیق و کامل .
تشبیه تفضیلی : دل شاعر به دهان معشوق و برتری دل به دهان او از لحاظ تنگی .
معنی : با وجود آنکه جز در هنگام سخن گفتن نمی توانی دهان او را ببینی ،اگر خوب دقت کنی ، در می یابی که دهان او از دل من تنگتر نیست.
۳.غمزه : ناز و عشوه ،اشاره به چشم و ابرو / با : در معنی مقابله است ، در برابرِ .
تشبیه : غمزه به تیغ ( اضافه تشبیهی ) / تناسب : تیغ ، لشکر ،مرد جنگی .
معنی تو توانایی آن را داری که با شمشیر کرشمه های خونریزت لشکری را از پای در آوری . بزن ؛ زیرا در آن سپاه هیچ مردی که بتواند با تو بستیزد وجود ندارد.
۴. قوی : سخت و محکم / دولت : سعادت و اقبال .
تشبیه : کنایه : (نیرومندی و چابکی و چالاکی )/استعاره ء مکنیّه : دامن وصل ( دامن جامهء وصل ) .
معنی : دامن وصل را سخت و محکم به دست گرفته بودم ؛اما دریغا که رسیدن به دولت و سعادت با قوی پنجگی امکان پذیر نیست !و به شرط دیگری وابسته است ؛ از این روی، به هجران مبتلا گشتم.
۵. دوم نداشتن : مثل و مانند نداشتن / سعد ابوبکر سعد زنگی: از اتابکان فارس و ممدوح شیخ اجلّ ، سعدی است ۳ / ۲۵۶ .
آرایه ء التفات : از حاضر (من ) به غایب (سعدی ).
معنی : معشوق من از لحاظ لطافت دومی ندارد و بی نظیر است.در شگفتم که چرا همانند سعدی ،که او نیز در لطافت گفتار بی نظیر است ، به غلامی سعد ابو بکر (ممدوح سعدی ) کمر نمی بندد.!
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمد رضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت زِ گُل طبقی ؟
از گلستان من ببر ورقی
شاد و تندرست باشید
می پندارم که مخاطب این غزل هم چون تعداد زیادی از غزل های سعدی یک مرد باشد!؟
درود خواستم در معنی حلقه فرنگی از نظر دوستان استفاده ببرم آنچه می دانم اینست که در شرحِ آقای خَطیب رَهبر یا مرحومِ برگنیسی «فرنگی» و «حلقه فرنگی» را با زرهِ فرنگی و زرهِ ساخته فرنگ تطبیق کردهاند و احتمالا آنهم از بیت زیر نشات گرفته است :
خطِ ماهرویان چو مشکِ تتاری سرِ زلفِ خوبان چو درعِ فرنگی
بنظر حقیر شاید معنی زنار هم بدهد اما احتمال اینکه منظورشان زنجیرهای ساخت فرنگ بوده باشد هم هست زیرا تشبیه حلقه و زنجیر و زلف رایج بوده است .
سلسلۀ موی دوست حلقۀ دام بلاست
مهربانی
به شعر تر ودیده تر سعدی نظر نکنی
گمان برم به سختی دلت هیچ سنگی نیست