بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر
اتابک محمد شه نیکبخت
خداوند تاج و خداوند تخت
جوان جوانبخت روشنضمیر
به دولت جوان و به تدبیر پیر
به دانش بزرگ و به همت بلند
به بازو دلیر و به دل هوشمند
زهی دولت مادر روزگار
که رودی چنین پرورد در کنار
به دست کرم آب دریا ببرد
به رفعت محل ثریا ببرد
زهی چشم دولت به روی تو باز
سر شهریاران گردن فراز
صدف را که بینی ز دردانه پر
نه آن قدر دارد که یکدانه در
تو آن در مکنون یکدانهای
که پیرایهٔ سلطنت خانهای
نگه دار یارب به چشم خودش
بپرهیز از آسیب چشم بدش
خدایا در آفاق نامی کنش
به توفیق طاعت گرامی کنش
مقیمش در انصاف و تقوی بدار
مرادش به دنیا و عقبی برآر
غم از دشمن ناپسندش مباد
وز اندیشه بر دل گزندش مباد
بهشتی درخت آورد چون تو بار
پسر نامجوی و پدر نامدار
از آن خاندان خیر بیگانه دان
که باشند بدخواه این خاندان
زهی دین و دانش، زهی عدل و داد
زهی ملک و دولت که پاینده باد
نگنجد کرمهای حق در قیاس
چه خدمت گزارد زبان سپاس؟
خدایا تو این شاه درویش دوست
که آسایش خلق در ظل اوست
بسی بر سر خلق پاینده دار
به توفیق طاعت دلش زنده دار
برومند دارش درخت امید
سرش سبز و رویش به رحمت سفید
به راه تکلف مرو سعدیا
اگر صدق داری بیار و بیا
تو منزل شناسی و شه راهرو
تو حقگوی و خسرو حقایق شنو
چه حاجت که نه کرسی آسمان
نهی زیر پای قزل ارسلان
مگو پای عزت بر افلاک نه
بگو روی اخلاص بر خاک نه
بطاعت بنه چهره بر آستان
که این است سر جاده راستان
اگر بندهای سر بر این در بنه
کلاه خداوندی از سر بنه
به درگاه فرمانده ذوالجلال
چو درویش پیش توانگر بنال
چو طاعت کنی لبس شاهی مپوش
چو درویش مخلص برآور خروش
که پروردگارا توانگر تویی
توانا و درویش پرور تویی
نه کشور خدایم نه فرماندهم
یکی از گدایان این درگهم
تو بر خیر و نیکی دهم دسترس
وگر نه چه خیر آید از من به کس؟
دعا کن به شب چون گدایان به سوز
اگر میکنی پادشاهی به روز
کمر بسته گردن کشان بر درت
تو بر آستان عبادت سرت
زهی بندگان را خداوندگار
خداوند را بندهٔ حق گزار
بخش ۴ - مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی: مرا طبع از این نوع خواهان نبودبخش ۶ - حکایت: حکایت کنند از بزرگان دین
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اتابک محمد شه نیکبخت
خداوند تاج و خداوند تخت
هوش مصنوعی: محمد اتابک، شاه خوشبخت، کسی است که هم تاج سلطنت را دارد و هم تخت پادشاهی.
جوان جوانبخت روشنضمیر
به دولت جوان و به تدبیر پیر
هوش مصنوعی: شخص جوان و خوشاقبالی که دارای فکری روشن است، با کمک نعمت جوانی و تدبیر و خردی که از کسانی با تجربهتر میگیرد، موفقیتهایی به دست میآورد.
به دانش بزرگ و به همت بلند
به بازو دلیر و به دل هوشمند
هوش مصنوعی: با دانش فراوان و اراده قوی، با قدرت جسمانی و دل هوشیار، میتوان به موفقیت رسید.
زهی دولت مادر روزگار
که رودی چنین پرورد در کنار
هوش مصنوعی: چه خوشبختی و چه نعمتی است برای دوران، که چنین رود پرآبی را در کنار خود پرورانده است.
به دست کرم آب دریا ببرد
به رفعت محل ثریا ببرد
هوش مصنوعی: با لطف و بخشش خداوند، آب دریا میتواند به عرش آسمان اوج بگیرد و به بلندای ستارگان برسد.
زهی چشم دولت به روی تو باز
سر شهریاران گردن فراز
هوش مصنوعی: وای بر آن چشم که به روی تو دلخوش باشد، چرا که تو همچون تاج سر برتر از دیگران هستی.
صدف را که بینی ز دردانه پر
نه آن قدر دارد که یکدانه در
هوش مصنوعی: وقتی صدف را میبینی که پر از مروارید است، باید بدانید که در واقع درون آن تنها یک دانه مروارید وجود دارد. بنابراین، هرچند ظاهرش پر از زیبایی است، در حقیقت چیزی بیشتر از یک چیز ارزشمند ندارد.
تو آن در مکنون یکدانهای
که پیرایهٔ سلطنت خانهای
هوش مصنوعی: تو یک گوهر بینظیری هستی که زینتبخش کاخ سلطنتی میباشی.
نگه دار یارب به چشم خودش
بپرهیز از آسیب چشم بدش
هوش مصنوعی: خدایا، از چشم بدی که ممکن است به چشم او آسیب برساند، حفظش کن.
خدایا در آفاق نامی کنش
به توفیق طاعت گرامی کنش
هوش مصنوعی: پروردگارا، در جهان نامی از خودت بگذار و توفیق عبادت و اطاعت را به دیگران عطا کن.
مقیمش در انصاف و تقوی بدار
مرادش به دنیا و عقبی برآر
هوش مصنوعی: او را در دقت و انصاف نگهدار و آرزوهایش را در دنیا و آخرت برآورده کن.
غم از دشمن ناپسندش مباد
وز اندیشه بر دل گزندش مباد
هوش مصنوعی: غم و ناراحتی از دشمن نداشته باش و نگذار اندیشههای منفی به قلبت آسیب بزند.
بهشتی درخت آورد چون تو بار
پسر نامجوی و پدر نامدار
هوش مصنوعی: بهشتی درختی را به ارمغان آورد که مانند تو پر از میوه و حاصل است، پسر کسی که نامش را میجویی و پدر کسی که نامش بلندآوازه است.
از آن خاندان خیر بیگانه دان
که باشند بدخواه این خاندان
هوش مصنوعی: از آن خانوادهی نیکو، افرادی را بشناس که به این خانواده حسد میورزند و بدخواه آن هستند.
زهی دین و دانش، زهی عدل و داد
زهی ملک و دولت که پاینده باد
هوش مصنوعی: دین و دانش بسیار ستودنی است، عدالت و انصاف نیز تحسین برانگیز هستند. پادشاهی و حکومت را نیز باید گرامی داشت و از دوام و بقا آن خوشنود بود.
نگنجد کرمهای حق در قیاس
چه خدمت گزارد زبان سپاس؟
هوش مصنوعی: نمیتوان با هیچ مقیاسی محبتها و نعمتهای خدا را اندازهگیری کرد، بنابراین زبان سپاسگزاری چگونه میتواند به درستی از آنها قدردانی کند؟
خدایا تو این شاه درویش دوست
که آسایش خلق در ظل اوست
هوش مصنوعی: خدایا، تو دوست این شاه درویش هستی که آرامش و راحتی مردم در سایه وجود اوست.
بسی بر سر خلق پاینده دار
به توفیق طاعت دلش زنده دار
هوش مصنوعی: بسیار به خاطر مردم، زندگی را با موفقیت و اطاعت از تو حفظ کن و دلشان را شاد نگهدار.
برومند دارش درخت امید
سرش سبز و رویش به رحمت سفید
هوش مصنوعی: درخت امیدی که سرش سبز است و رشدش به دلیل رحمت و برکت سفید رنگ است.
به راه تکلف مرو سعدیا
اگر صدق داری بیار و بیا
هوش مصنوعی: ای سعدی، اگر راست میگویی به راه تظاهر و تکلف نرو، ساده و بیپرده بیا و خودت را نشان بده.
تو منزل شناسی و شه راهرو
تو حقگوی و خسرو حقایق شنو
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که راه و مقصد را خوب میشناسی و میتوانی به درستی آگاهی بدهی؛ تو همچنین پادشاهی هستی که حقایق را به گوش میرسانی.
چه حاجت که نه کرسی آسمان
نهی زیر پای قزل ارسلان
هوش مصنوعی: چرا نیاویزی جایگاه آسمان را زیر پای قزلارسلان بگذاری؟
مگو پای عزت بر افلاک نه
بگو روی اخلاص بر خاک نه
هوش مصنوعی: نگو که پای قدرت به آسمانها رسیده است، بلکه بگو که چهرهی صداقت بر زمین است.
بطاعت بنه چهره بر آستان
که این است سر جاده راستان
هوش مصنوعی: برو و با نهایت احترام و فروتنی، چهرهات را بر درگاه بگذار، زیرا این کار، راه درست را به تو نشان خواهد داد.
اگر بندهای سر بر این در بنه
کلاه خداوندی از سر بنه
هوش مصنوعی: اگر کسی در مقابل خداوند سر به خاک نهد و خضوع کند، باید از arrogance و بزرگمنشی فاصله بگیرد و فروتنی را در خود بپروراند.
به درگاه فرمانده ذوالجلال
چو درویش پیش توانگر بنال
هوش مصنوعی: برای بزرگترین فرمانده با شکوه، چون درویشی در برابر ثروتمند، درخواست کمک کن و زار زار از او بخواه.
چو طاعت کنی لبس شاهی مپوش
چو درویش مخلص برآور خروش
هوش مصنوعی: هرگاه که فرمانبرداری کنی، مانند پادشاه رفتار نکن. مانند یک درویشِ خالص، سر و صدا و اعتراض خود را بلند کن.
که پروردگارا توانگر تویی
توانا و درویش پرور تویی
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو خود سرشار از توانگری و نیرومندی هستی و به فقرای درویش نیز لطف و پرورش عطا میکنی.
نه کشور خدایم نه فرماندهم
یکی از گدایان این درگهم
هوش مصنوعی: نه من کشور و سرزمینی برای خود دارم، نه فرمانروایی. من یکی از گدایان این درگاه هستم.
تو بر خیر و نیکی دهم دسترس
وگر نه چه خیر آید از من به کس؟
هوش مصنوعی: اگر من به نیکی و خوبی کسی کمک نکنم، چه نیکیای از من به کسی میرسد؟
دعا کن به شب چون گدایان به سوز
اگر میکنی پادشاهی به روز
هوش مصنوعی: در شب، همچون گدایان با دل سوخته دعا کن، اگر میخواهی در روز به مقام والاست دست یابی.
کمر بسته گردن کشان بر درت
تو بر آستان عبادت سرت
هوش مصنوعی: کمر را محکم کرده و با وقار به درگاه تو میآیم، در حالی که در آستان عبادتت سر به خاک نهادهام.
زهی بندگان را خداوندگار
خداوند را بندهٔ حق گزار
هوش مصنوعی: خوشا به حال بندگانی که خداوند را دارند، چرا که خداوند خودش بندهای از بندگانش را پذیرفته و به او ارزش و مقام داده است.
خوانش ها
مدح محمد بن سعد بن ابوبکر به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر به خوانش فرید حامد
بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر به خوانش عندلیب
بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر به خوانش فاطمه زندی
بخش ۵ - مدح محمد بن سعد بن ابوبکر به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
1391/08/18 10:11
محمد عسگری
بیت24مصرع دوم سجّاده درست است.منبع لغت نامه علامه دهخدا.ذیل سجاده
1396/11/25 15:01
۷
بطاعت بنه چهره بر آستان
که این است سر جاده راستان
سر جاده نادرست است و درست سجاده است
به طاعت بنه چهره بر آستان
که این است سجاده راستان
1399/11/23 23:01
مسعود کاوسیان
در نسخه محمد علی فروغی ،در ادامه مصرع خداوند بنده حقکزار ،10 بیت نیز جاب شده است
1400/09/24 13:11
ahad.r
بیت دوازده در تصحیح غلامحسین یوسفی چنین آمده:
غم از دشمن ناپسندت مباد
ز دوران گیتی گزندت مباد