بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام به خوانش فرید حامد
بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام به خوانش عندلیب
بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲ - فی نعت سید المرسلین علیه الصلوة و السلام به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
ترا عزلولاک تمکین بس است
ثنای توطه و یسین بس است
یعنی چه؟
سلام به دوستان 26 - 6 - 1395
صفت های فاعلی مرکّب مرخّم بوستان سعدی«فی نعت سیدالمرسلین علیه الصلوة و السلام»
در این بخش از بوستان که 30 بیت دارد،دو مورد «صفت فاعلی مرکّب مرخّم» هست.این نوع از کلمه در زبان فارسی به فراوانی دیده می شود و قابل جستجو است و می تواند یکی از نشانه های « ترکیبی »بودن زبان فارسی باشد.بسامد این گونه واژه ها در متون مختلف متفاوت،امّا بسیار است.
1 – یک مورد در بیت 18، «پیـرو» ( پیروان )
2 – مورد دیگر در بیت 25،کلمۀ « زمین بوس» به معنای تکریم کننده و احترام گذارنده.
درپاسخ به سوال فرزانه خانم که از بیت
توراعزلولاک تمکین بس است پرسیدند
گویالولاک اشاره به حدیث قدسی زیر داشته باشد
(لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی لما خلقتک ولولا فاطمه لما خلقتکما)
(اگرتونبودی افلاک را خلق نمیکردم واگرعلی نبود توراخلق نمی کردم واگر فاطمه نبود هیچ یک از شما راخلق نمی کردم)
طه ویس هم که خطاب های ذات اقدس الهی به پیغمبر دردوسوره مختلف است.
با سلام خدمت دوستان من اینجا برای معنی مصرع زیر آمدم
به لا قامت لات بشکست خرد
منظور و مفهوم کلمه " به لا" را می خواستم
اما با توجه به گفته های دوستان جملات زیر را برای شما می نگارم ضمنا در مورد موضوع بالا تقاضای کمک دارم
بدون تردید سعدی در نظامیه بغداد درس خوانده و با صراحت خودش به این نکته اشاره کرده: «مرا در نظامیه ادرار بود». او درس خوانده نظامیه است. او در بغداد درس خوانده که مرکز نظامیهها بوده. یکی از مهمترین دانشگاههای جهان اسلام، دانشگاههای نظامیه در سراسر جهان اسلام بوده که دقیقاً مثل دانشگاههای امروز ضوابط داشته. این امر تدبیر خواجه نظامالملک بوده و از نظر تشکیلات منظم بوده، اما محتوای این دانشگاهها فقه شافعی و کلام اشعری بوده و بس. البته ادبیات را که مقدمات بوده، باید میخواندند. ادبیات عربی و فقه شافعی و کلام اشعری. سعدی درس خواندۀ نظامیه است. در این امر هیچ تردیدی نیست و مسلماً در او اثر داشته،
اما هیچ یک از اینها سعدی را نساخته، سعدی را زمان خود ساخته و سعدی معاصر عصر خود بوده است. یعنی عصر خودش را دریافت. اگر میخواست حرفهای دیگران را تکرار کند، تکرار میکرد. اگر میخواست حرفهای نظامیه را تکرار کند، یک قران به درد نمیخورد. نه فقه شافعی و نه کلام اشعری هیچ کدام به درد نمیخورد.
اما سعدی روح زمانۀ خود را گرفت. آن استعدادی که خدا به او داده بود. او معاصر با عصرش بود و مبدأ تاریخ و دورانساز شد و تا زبان فارسی، در حیات است، سعدی همچنان میدرخشد و بلکه تا سعدی، سعدی است، زبان فارسی همچنان میدرخشد.
ما تحصیلکرده نظامیه در جهان اسلام ایرانی فراوان داریم که غزالی از جمله آنهاست. غزالی و سعدی دو چهره بزرگ هستند. اینها اشعری مسلک بودند و اشعریالمدرسه، اما به حکم اینکه به عالم عرفان قدم گذاشتهاند و سعدی هم وارد حوزهی عرفان شده، عارف بزرگی است. عارف نمیتواند که اشعری بماند و باید عبور کند. ممکن است اصطلاحات اشعری بهکار ببرد و میبرد و ممکن است شکل و قیافه اشعریگونه در بیانش باشد و هست، اما عارف دیگر نمیتواند اشعری باشد؛
منبع :دکتر غلامحسین ابراهیمیدینانی
دوست عزیز
"لا" به معنی "نه" اشاره دارد به جمله"لا اله ..." که هم اکنون بیشتر کاربرد شعارگونه دارد..
هم آنگونه که احترام گذاشتن به بزرگان (به دلیل عدم شناخت و تقلید و هزار گمراهی دیگر) متاسفانه همواره تبدیل به بت ساختن از آنها شده است و می شود و خواهد شد...
پیشِ بی حد، هرچه محدودست، "لا"ست ..
سامی یوسف هنرمند ایرانی الاصل بریتانیایی این شعر رو به زیبایی و بدون ساز اجرا کردند که ارزش شنیدن دارد
تشکر عالی بود
در ادامه سخن جناب نادر عرض میکنم که ؛ اولا اشتباهی که جناب رهام کردهاند این بوده که کلمه را «به لا » گرفته اند در حالیکه معنی این مصراع اینگونه است که : پیامبر با توحیدی که عرضه کرد ، شرک را از میان برداشتند و مراد از «لا» همانطور که دوست عزیز جناب نادر گفتند ؛ در معنی « لا اله الا الله » هست ، اصطلاحا در ادبیات به آن گفته میشود ؛ مجاز به علاقه جز از کل و خود معنی عبارت « لا اله الا الله » هم مجازاً به معنی ایمان و توحید هست به علاقه سببیت همانطور که « لات » که اسم یکی از بتهای جاهلیت بوده ، مجازا در معنی شرک هست.
اما نکته این است که در اقوال متصوفه از کلمات این عبارت تهلیل « لا اله الا الله » به گونه های مختلف تاویل کردهاند که لا مقام کثرت است و الا وحدت بعد از کثرت است و اولی در مقام نفی و دومی در مقام ثبوت و از این دست سخنان که از نظر بنده در اینجا اون مفاهیم هم مورد نظر نبوده و همان برداشت اولی صحیح است که در معنی « لا اله الا الله » و مجازا به معنی توحید است.
اما اشتباهی که صورت گرفته از اینکه « به لا » تعبیر شده ، نمیدانم جناب دکتر دینانی چنین مطلبی را گفتند و مرادشان از « به لا » مقام تعین اول و در معنی به شرط لا بوده ( از اصطلاحات عرفان محیالدینی ) که البته اصلا همچین معنی از شعر بر نمیآید و نیز سعدی هم چنین مشربی نداشته. والله اعلم بالصواب
این ابیات از سعدی نیست
در همه نسخه وجود دارد. و سعدی مثل همه دانشمندان مشهور ایران به دین مبین اسلام گرایش داشته است.
همه ی شاعران را اگر بگوییم نامسلمان اند در مورد سعدی امکان ندارد ،
این دیگه حافظ نیستش که بگید جعل می کنید
حود شعره
اصلا بگیم شعر جعلیه
بازم اسناد و ابیات دیگه هست که نشان میده مسلمانه ،
اصلا اگه نه شعر باشه و نه حکایت
همه متفق القول اند در مسلمان بودنش
ضمنا کسی در نظامیه درس می خونه باید مسلمان شافعی باشه
درود دوستان
در این بیت از غزل آیا شما هم سکته گی را حس کردید.
خدایا به حق بنی فاطمه
که بر قولم ایمان کنم خاتمه
که اصلاً با روانی و شیوایی ابیات دیگر مرتبط نیست.
بنابراین گمان می برم این بیت هم مال سعدی نیست.
تا کجا جعل و تحریف ؟!
سلام. شما هرجا به نفعتان نیست میگویید تحریف شده و برعکس!مثلا چه میخواهید بگویید سعدی مسلمان نبوده؟! راجب هر شاعری بتوانید این را بگویید راجب سعدی نمیتوانید بگویید.چراکه در اشعار مختلف حتی ادیان دیگر مانند (آتش پرستی(زردشتی گری) ) را با دیده تحقیر نگاه کرده . در ضمن به راحتی نمیتوان اشعار را (مخصوصا شاعری در سطح برادرم مسلمانم سعدی را) تحریف کرد . در همه جا وجود دارد و نسخه هایش در دسترس است. همچنین اگر بیت را با سواد ادبی بخوانی مشکلی ندارد.
سلام.
ابتدا میگویید گمان میکنم چنین و چنان است بعد دقیقا پایینش میگویید جعل و تحریف تا کی؟! و بعد بفرمایید بر چه اساس؟ دقیقا فعولن فعولن فعلون فعل چه سکتهای دارد؟ با شیوایی دیگر ابیات مرتبط نیست چه معیاری دارد؟ در کدام نسخه این بیت وجود نداره؟
آقای پارسا
در بیتی که ذکر کردید، حرف م اضافه است. صحیح آن به این صورت است:
خدایا به حق بنی فاطمه
که بر قول ایمان کنم خاتمه
قول (گفتار) ایمان هم، کلمه لا اله الا الله است.
دوستان محترم....معنی این واژه ها چیست و این القاب در قرآن خطاب به کیست؟..
امین خدا
کلیم خدا
خواجه بعث و نشر
نور خدا
چرخ فلک طور کیست
جسیم
مطاع
امام رسل
کسی که خداوند بوسیله او آسمانها وزمین را خلق کرده است
دارالسلام
چه کسی مخلوق و بنده خداست اما دیگر بشر خاکی نیست
والاتر از همه کیست؟
راهنمایی: این القاب برای
۱_حضرت اعلی
۲_روح و کلمه خدا
۳_ روح القدس و کلیم خداست
منظور پیامبر هستند.حسن یوسف دم عیسی ید بیضا داری....آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری
جناب پرویز شیخی هر چه که مطابق میل شما نباشد نباید رد کنی وبگویی این شعر از سعدی نیست
ضمنا جناب پیلتن بوستان کلا مثنوی است دقت کنید کدام غزل ؟ کجای آن دچار سکته شده؟
این بیهودگویی شما مرا به یاد این سخن صائب می اندازد که می فرماید پسته بی مغز اگر لب وا کند رسوا شود.
حداقل اگر خود را سعدی شناس می دانید این کلام استاد را بر خود بخوانید
نادان را به از خاموشی نیست واگر این بدانستی نادان نبودی.