بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه
غریب آمدم در سواد حبش
دل از دهر فارغ سر از عیش خوش
به ره بر یکی دکه دیدم بلند
تنی چند مسکین بر او پای بند
بسیج سفر کردم اندر نفس
بیابان گرفتم چو مرغ از قفس
یکی گفت کاین بندیان شبروند
نصیحت نگیرند و حق نشنوند
چو بر کس نیامد ز دستت ستم
تو را گر جهان شحنه گیرد چه غم؟
نیاورده عامل غش اندر میان
نیندیشد از رفع دیوانیان
وگر عفتت را فریب است زیر
زبان حسابت نگردد دلیر
نکونام را کس نگیرد اسیر
بترس از خدای و مترس از امیر
چو خدمت پسندیده آرم به جای
نیندیشم از دشمن تیره رای
اگر بنده کوشش کند بندهوار
عزیزش بدارد خداوندگار
وگر کند رای است در بندگی
ز جانداری افتد به خربندگی
قدم پیش نه کز ملک بگذری
که گر باز مانی ز دد کمتری
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غریب آمدم در سواد حبش
دل از دهر فارغ سر از عیش خوش
هوش مصنوعی: من در سرزمین دور و غریب حبش پا گذاشتم، و دل خود را از دغدغههای زندگی رها کرده و به خوشیها پرداختم.
به ره بر یکی دکه دیدم بلند
تنی چند مسکین بر او پای بند
هوش مصنوعی: در راه، دکهای را مشاهده کردم که تعدادی از افراد بیخانمان در اطراف آن جمع شده و منتظر بودند.
بسیج سفر کردم اندر نفس
بیابان گرفتم چو مرغ از قفس
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به سفری درون خود اشاره میکند که شبیه به سفر در یک بیابان است. او در این مسیر احساس آزادی کرده و مانند پرندهای است که از قفس رهایی یافته است.
یکی گفت کاین بندیان شبروند
نصیحت نگیرند و حق نشنوند
هوش مصنوعی: یکی گفت که این زندانیان به نصیحت گوش نمیدهند و حقایق را نمیپذیرند.
چو بر کس نیامد ز دستت ستم
تو را گر جهان شحنه گیرد چه غم؟
هوش مصنوعی: اگر هیچکس از ظلم تو آسیب نبیند، پس اگر کل جهان هم در مقابل تو بایستد، چه اهمیتی دارد؟
نیاورده عامل غش اندر میان
نیندیشد از رفع دیوانیان
هوش مصنوعی: یکی نباید در کار مردم فریب و نیرنگی به کار گیرد، چرا که فکر نکند که این کار میتواند مشکلاتی برای مسئولان و دیوانسالاران ایجاد کند.
وگر عفتت را فریب است زیر
زبان حسابت نگردد دلیر
هوش مصنوعی: اگر عفت و پاکدامنیات فریب بخورد، هیچگاه دلیری و شجاعت تو زیر زبانت پنهان نخواهد ماند.
نکونام را کس نگیرد اسیر
بترس از خدای و مترس از امیر
هوش مصنوعی: نیکان و خوبان را هیچکس به بند نمیکشد، پس از خدا بترس و از حاکم نترس.
چو خدمت پسندیده آرم به جای
نیندیشم از دشمن تیره رای
هوش مصنوعی: زمانی که من خدمت و کار خوب و پسندیدهای انجام میدهم، به هیچوجه نگران بدخواهیهای دشمنان نیستم.
اگر بنده کوشش کند بندهوار
عزیزش بدارد خداوندگار
هوش مصنوعی: اگر فردی با جدیت و تلاش عمل کند، خداوند او را به عنوان بندهای ارزشمند و گرامی خواهد شناخت.
وگر کند رای است در بندگی
ز جانداری افتد به خربندگی
هوش مصنوعی: اگر انسان در خضوع و بندگی خود تفکر و رای درست نداشته باشد، از مقام انسانی پایین میآید و به حالت جانورانه و بیارزشی میرسد.
قدم پیش نه کز ملک بگذری
که گر باز مانی ز دد کمتری
هوش مصنوعی: برای موفقیت و پیشرفت، قدمی به جلو بردار و از دنیای مادی دور شو. اگر در جا بمانی و حرکت نکنی، در واقع به موجودات پایینتر و ناکارآمدتری تبدیل خواهی شد.
خوانش ها
بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه به خوانش عندلیب
بخش ۲۰ - حکایت سفر حبشه به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1394/01/26 08:03
تماشاگه راز
عزیزش بدارد خداوندگار
1395/09/16 19:12
فرخ مردان
منظور از حًبًش محلی است در ناحیه بصره.سعدی هیچوقت به جبشه نرفته تا جاییکه می دانم! تیتر انتخابی برای این شعر اصلاح باید شود.
1396/02/28 11:04
۷
یکی گفت کاین بندیان شبروند
نصیحت نگیرند و حق نشنوند
شبرو=دزد
چون در گذشته دزدها شرم داشتند و بیشتر دزدیها در شب و تاریکی انجام میشد و نه مانند این زمانه در روز روشن
خلاصه دزدان زبردست امروزی را باید روزرو،روشنرو نامید و گروه دزدان را روشن روان
به ره بر یکی دکه دیدم بلند
تنی چند مسکین بر او پای بند
دکه:سکو،جای تخت
1400/09/05 17:12
افسانه چراغی
دُکّه به معنی بند و زندان