بخش ۲ - حکایت پیرمرد و تحسر او بر روزگار جوانی
شبی در جوانی و طیب نعم
جوانان نشستیم چندی بهم
چو بلبل، سرایان چو گل تازه روی
ز شوخی در افکنده غلغل به کوی
جهاندیده پیری ز ما بر کنار
ز دور فلک لیل مویش نهار
چو فندق دهان از سخن بسته بود
نه چون ما لب از خنده چون پسته بود
جوانی فرا رفت کای پیرمرد
چه در کنج حسرت نشینی به درد؟
یکی سر برآر از گریبان غم
به آرام دل با جوانان بچم
برآورد سر سالخورد از نهفت
جوابش نگر تا چه پیرانه گفت
چو باد صبا بر گلستان وزد
چمیدن درخت جوان را سزد
چمد تا جوان است و سرسبز خوید
شکسته شود چون به زردی رسید
بهاران که بید آورد بید مشک
بریزد درخت گشن برگ خشک
نزیبد مرا با جوانان چمید
که بر عارضم صبح پیری دمید
به قید اندرم جره بازی که بود
دمادم سر رشته خواهد ربود
شما راست نوبت بر این خوان نشست
که ما از تنعم بشستیم دست
چو بر سر نشست از بزرگی غبار
دگر چشم عیش جوانی مدار
مرا برف باریده بر پر زاغ
نشاید چو بلبل تماشای باغ
کند جلوه طاووس صاحب جمال
چه میخواهی از باز برکنده بال؟
مرا غله تنگ اندر آمد درو
شما را کنون میدمد سبزه نو
گلستان ما را طراوت گذشت
که گل دسته بندد چو پژمرده گشت؟
مرا تکیه جان پدر بر عصاست
دگر تکیه بر زندگانی خطاست
مسلم جوان راست بر پای جست
که پیران برند استعانت به دست
گل سرخ رویم نگر زر ناب
فرو رفت، چون زرد شد آفتاب
هوس پختن از کودک ناتمام
چنان زشت نبود که از پیر خام
مرا میبباید چو طفلان گریست
ز شرم گناهان، نه طفلانه زیست
نکو گفت لقمان که نازیستن
به از سالها بر خطا زیستن
هم از بامدادان در کلبه بست
به از سود و سرمایه دادن ز دست
جوان تا رساند سیاهی به نور
برد پیر مسکین سپیدی به گور
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۲ - حکایت پیرمرد و تحسر او بر روزگار جوانی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - حکایت پیرمرد و تحسر او بر روزگار جوانی به خوانش عندلیب
بخش ۲ - حکایت پیرمرد و تحسر او بر روزگار جوانی به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1390/01/06 13:04
فقیر
با تشکر از زحمات شما و تشکر از این سایت جامع.
در بیت 10
بهاران که بید آرد و بید مشک
صحیح می باشد.
باز هم سپاس فراوان از شما...
1394/10/14 16:01
محمد
کلبه در این شغر منظوردکاناست
1401/07/18 20:10
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
مرا تکیه جانِ پدر بر عصاست/ دگر تکیه بر زندگانی خطاست
1401/07/18 20:10
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
نکو گفت لقمان که نازیستن
به از سالها بر خطا زیستن
1403/03/31 14:05
دانیال ابری
سایت عالی ای دارید واقعا، خوندن شعر رو ساده میکنه.
ممنون از زحماتتون.