اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شب از بهر آسایش توست و روز
مه روشن و مهر گیتیفروز
هوش مصنوعی: شب برای آرامش و استراحت توست و روز نیز با نور ماه روشنایی بخش و دوستدار زندگی است.
سپهر از برای تو فراش وار
همیگستراند بساط بهار
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر تو مانند یک خدمتکار، سفرهای از زیباییهای بهار را گسترده است.
اگر باد و برف است و باران و میغ
وگر رعد چوگان زند برق تیغ
هوش مصنوعی: اگر باران و برف و باد باشد و همچنین اگر رعد و برق در آسمان بزند، همهی اینها نمیتواند مانع حرکت من شود.
همه کارداران فرمانبرند
که تخم تو در خاک میپرورند
هوش مصنوعی: تمام کارگزاران و مدیران در حال خدمت هستند و در حال پرورش و رشد وجود تو هستند.
اگر تشنه مانی، ز سختی مجوش
که سقای ابر آبت آرد به دوش
هوش مصنوعی: اگر تشنه هستی، از سختی و مشکل نترس، چون باران تو را سیراب خواهد کرد و نعمتهای آسمان بهطرزی شگفتانگیز برایت خواهد آمد.
ز خاک آورد رنگ و بوی و طعام
تماشاگه دیده و مغز و کام
هوش مصنوعی: از خاک، رنگ و بوی خوش و غذاهایی برای تماشا و لذت بردن به ارمغان آورده شده است.
عسل دادت از نحل و من از هوا
رطب دادت از نخل و نخل از نوی
هوش مصنوعی: عسل را از زنبور عسل به تو دادم و من از هوا برایت خرما آوردم، و خرما از نخل و نخل تازه است.
همه نخلبندان بخایند دست
ز حیرت که نخلی چنین کس نبست!
هوش مصنوعی: همه باغبانان در شگفتی هستند که چگونه نخیلی اینگونه رشد کرده است!
خور و ماه و پروین برای تواند
قنادیلِ سقف سرای تواند
هوش مصنوعی: خورشید و ماه و ستارههای پروین برای تو همچون چراغهایی در سقف خانهات میدرخشند.
ز خارت گل آورد و از نافه مشک
زر از کان و برگ ِ تر از چوب خشک
هوش مصنوعی: از تو گل میریزد و عطر مشک از نافهات به مشام میرسد، مانند زرو و برگ تر که از چوب خشک میتوان یافت.
به دست خودت چشم و ابرو نگاشت
که محرم به اغیار نتوان گذاشت
هوش مصنوعی: تو به خاطر خودت چشمان و ابروانت را شکل دادهای، زیرا نمیتوانی آنها را به دست دیگران بسپاری.
توانا که او نازنین پرورد
به الوان نعمت چنین پرورد
هوش مصنوعی: آن کس که توانایی دارد، همان نازنین را با انواع نعمتها پرورش داده است.
به جان گفت باید نفس بر نفس
که شکرش نه کار زبان است و بس
هوش مصنوعی: به جان تو سوگند که باید خود را بر خود برسانی، زیرا قدردانی از این همه نعمت تنها به زبان گفتن کافی نیست و باید آن را در عمل نشان دهی.
خدایا دلم خون شد و دیده ریش
که میبینم انعامت از گفت بیش
هوش مصنوعی: خدایا، دلم به شدت غمگین و چشمهایم پر از اشک شده است چون میبینم که پاداشهای تو بیشتر از آن چیزی است که من میتوانم بگویم یا شکرگزار باشم.
نگویم دد و دام و مور و سمک
که فوج ملائک بر اوج فلک
هوش مصنوعی: نمیگویم دربارهی جانوران و حشرات، بلکه گروهی از فرشتگان در بالای آسمان هستند.
هنوزت سپاس اندکی گفتهاند
ز بیوَر هزاران یکی گفتهاند
هوش مصنوعی: هنوز هم از تو قدری تشکر شده، اما از شگفتیها و زیباییهای تو به اندازه هزاران گفتاند.
برو سعدیا دست و دفتر بشوی
به راهی که پایان ندارد مپوی
دست: ورق.
حاشیه ها
1395/09/21 23:11
محمد ضیااحمدی
شب که از ماه اندکی روشن است برای آسایش تو ست و روز که دارای آفتاب رخشان و جهان تاب است برای کار کردن تو می باشد . به استعاره میگوید : اکنون که همه درکار و کوشش اند ، تو هم باید کار کنی.
1396/08/25 09:10
محمد حنیفه نژاد
به نظر می رسد بیت « توانا که او نازنین پرورد / به الوان نعمت چنین پرورد » در اصل چنین بوده باشد : تو یی آن که او نازنین پرورد / به الوان نعمت چنین پرورد
1399/03/06 17:06
نگار بهشتی پور
مجوش: در اینجا یعنی بی تاب و ناراحت مشو.
مَنّ:غذایی که خدا برای بنی اسرائیل فرستاد و آنان در سالهای سرگردانی از آن تغذیه میکردند تا به سر حد کنعان رسیدند.
نَحل:زنبور عسل
نَوی: هسته های خرما
دست خاییدن: دست گزیدن . به دندان گرفتن دست به علامت حسرت و پشیمانی . اظهار پشیمانی کردن
قنادیل سقف: اشاره دارد به سوره ی ملک، آیه ی 5 "وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ"
نافه:کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج میشود.
توانا که او نازنین پرورد:یادآور به آیه ی 14 سوره ی مومنون "فتبارک الله احسن الخالقین"
سَمَک: ماهی
بیوَر:ده هزار
مپوی:از پوییدن
1401/08/02 10:11
مبارکه عابدپور
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری