اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ملک زادهای ز اسب ادهم فتاد
به گردن درش مهره بر هم فتاد
هوش مصنوعی: یک پسر از خانوادهی اشراف بر روی اسب سیاهی سقوط کرد و یک گردنبند پر از مهره نیز بر روی او افتاد.
چو پیلش فرو رفت گردن به تن
نگشتی سرش تا نگشتی بدن
هوش مصنوعی: وقتی فیل به درون آب میرود، گردن خود را زیر میبرد و سرش نیز پنهان میشود تا زمانی که بدنش به طور کامل در آب غوطهور شده باشد.
پزشکان بماندند حیران در این
مگر فیلسوفی ز یونان زمین
هوش مصنوعی: پزشکان در برابر این موضوع شگفتزده ماندهاند، مگر اینکه یک فیلسوف از یونان بیاید و توضیحاتی ارائه دهد.
سرش باز پیچید و رگ راست شد
وگر وی نبودی زمن خواست شد
هوش مصنوعی: او دوباره در افکارش غرق شد و به حالت طبیعی خود بازگشت و اگر تو در کنار من نبودی، این احساس را نمیداشتم.
دگر نوبت آمد به نزدیک شاه
به عین عنایت نکردش نگاه
هوش مصنوعی: وقتی نوبت او رسید تا به نزد شاه برود، شاه حتی نگاهی پر از لطف به او نیفکند.
خردمند را سر فرو شد به شرم
شنیدم که میرفت و میگفت نرم
هوش مصنوعی: یک فرد دانا و با فهم، به خاطر شنیدن چیزی که باعث شرمندگیاش شده، سرش را پایین انداخت و در حالی که در حال حرکت بود، به آرامی صحبت میکرد.
اگر دی نپیچیدمی گردنش
نپیچیدی امروز روی از منش
هوش مصنوعی: اگر دیوانهوار به خودم نمیپیچیدم، تو هم امروز رویت را از من نمیگرداندی.
فرستاد تخمی به دست رهی
که باید که بر عودسوزش نهی
هوش مصنوعی: یک تخم را به دست کسی فرستادند که باید آن را بر آتش بسوزاند.
ملک را یکی عطسه آمد ز دود
سر و گردنش همچنان شد که بود
هوش مصنوعی: استخوانی با نام ملک، به خاطر دود دچار عطسهای شد و سر و گردنش به همان حال اولیه خود بازگشت.
به عذر از پی مرد بشتافتند
بجستند بسیار و کم یافتند
هوش مصنوعی: به خاطر عذر و ملامت آن مرد، سریعاً به جستجو پرداختند و زحمات زیادی کشیدند، اما نتایج کمی به دست آوردند.
مکن، گردن از شکر منعم مپیچ
که روز پسین سر بر آری به هیچ
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نباید از نعمتهای شیرین و لذتبخش زندگی دوری کرد، زیرا در روزهای آینده ممکن است دیگر نتوانی از آنها بهرهمند شوی. پس بهتر است از شکر و نعمتهای موجود استفاده کنی و از آنها لذت ببری.
شنیدم که پیری پسر را به خشم
ملامت همی کرد کای شوخ چشم
هوش مصنوعی: شنیدهام که مردی سالخورده پسرش را به شدت سرزنش میکرد و میگفت: «ای کسی که چشمانت بازیگوش است!»
تو را تیشه دادم که هیزم شکن
نگفتم که دیوار مسجد بکن
هوش مصنوعی: به تو ابزاری دادم که برای شکستن هیزم استفاده کنی، نه اینکه از آن برای خوردن و ویران کردن دیوار مسجد بهره ببری.
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
به غیبت نگرداندش حق شناس
هوش مصنوعی: زبان برای شکرگزاری و سپاسگزاری آمده است و نمیتواند به غیبت و بدگویی بپردازد.
گذرگاه قرآن و پند است گوش
به بهتان و باطل شنیدن مکوش
هوش مصنوعی: راهی که پیموده میشود، مسیر قرآن و نصیحت است. از شنیدن شایعات و دروغها پرهیز کن و خود را محافظت کن.
دو چشم از پی صنع باری نکوست
ز عیب برادر فرو گیر و دوست
هوش مصنوعی: دو چشم به خاطر خلق و آفرینش خوب خداوند به زیباییها نگاه میکنند، اما برادر خود را از عیبهایش دور نگهدار و به دوستی ادامه بده.
حاشیه ها
1392/02/04 14:05
امین کیخا
پزشک را به فارسی درستبد هم می گفته اند و نیز به عبری روفه یعنی پزشک و نام مبارک رافاییل فرشته مقرب اللهی از روفه است او عهده دار شفای بیمار ان است به قولی
1392/02/04 14:05
امین کیخا
به عربی هم طبیب یعنی پزشک گروهی میگویند از طیب یعنی خوب است یعنی کسی که ادم را خوب می کند و گروهی می گویند از تب فارسی است یعنی کسی که علت تب می داند
1395/05/21 14:08
کامران کسریی
مدیریت محترم سایت
با سلام و تشکر از زحمات شما. در بیت زیر:
زبان آمد از بهر شکر و سپاش
به غیبت نگرداندش حق شناس
(بجای سپاش - سپاس درست تر به نظر میرسد. در اینصورت اگر غلط تایپی است تصحیح بفرمایید. چون در دیکشنری واژه یاب خود سایت - لغت سپاش یافت نشد)
خیر پیش
1395/05/21 14:08
کامران کسریی
زبان آمد از بهر شکر و سپاش
به غیبت نگرداندش حق شناس
بیت اول: سپاس - به نظر صحیح است
با سلام جناب کیخا
به نظر بنده چنین آمد که بیت " تو را تیشه دادم..."
به این صورت زیبا تر و به زبان سعدی نزدیکتر است
تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که بنیاد مردم کنی
یا بنیان مردم
1398/01/11 05:04
Hamid Azhdehfar
اشتباه تایپی رخ داده است
بجای سپاس ، تایپ شده است سپاش
درستش را در زیر مینویسم :
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
به بهتان و باطل شنیدن مکوش
1398/01/11 05:04
Hamid Azhdehfar
در آخر مصرع اول از بیت چهارده ام
بجای سپاس تایپ شده سپاش
درستش را در زیر مینویسم
زبان آمد از بهر شکر و سپاس
1401/08/02 10:11
مبارکه عابدپور
در تصحیح فروغی بیتی با این مضمون
یکی گوش کودک بمالید سخت
که ای بوالعجب رای برگشته بخت
به جای بیت :
شنیدم که پیری پسر را به خشم
ملامت همی کرد کای شوخ چشم
درج شده