اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرشتهست بارئ شفا در عسل
نه چندان که زور آورد با اجل
هوش مصنوعی: در عسل خاصیتی وجود دارد که میتواند بیماریها را درمان کند، اما این به معنای این نیست که بتواند مرگ را به تعویق بیندازد.
عسل خوش کند زندگان را مزاج
ولی درد مردن ندارد علاج
هوش مصنوعی: عسل زندگی را برای مردم خوشایند میکند، اما درد مردن درمانی ندارد.
رمق ماندهای را که جان از بدن
برآمد، چه سود انگبین در دهن؟
هوش مصنوعی: وقتی که کسی به شدت خسته و از پا افتاده باشد و روحش از بدنش جدا شود، دیگر چه فایدهای به وجود عسل در دهانش خواهد بود؟
یکی گرز پولاد بر مغز خورد
کسی گفت صندل بمالش به درد
هوش مصنوعی: اگر کسی به سرش ضربهای محکم بزند، دیگران پیشنهاد میدهند که او را با صندل ماساژ دهند تا دردش کم شود.
ز پیش خطر تا توانی گریز
ولیکن مکن با قضا پنجه تیز
هوش مصنوعی: تا جایی که میتوانی از خطر دوری کن، اما هرگز با سرنوشت به شدت در نیفت.
درون تا بود قابل شرب و اکل
بدن تازه روی است و پاکیزه شکل
هوش مصنوعی: تا وقتی که درون انسان خوب و پاک باشد، بدن نیز شاداب و زیبا خواهد بود.
خراب آنگه این خانه گردد تمام
که با هم نسازند طبع و طعام
هوش مصنوعی: این خانه زمانی به ویرانی میافتد که دل و خواستههای افراد با یکدیگر هماهنگ و سازگار نباشد.
طبایع تر و خشک و گرم است و سرد
مرکب از این چار طبع است مرد
هوش مصنوعی: انسانها دارای چهار نوع طبع هستند: تر، خشک، گرم و سرد. این چهار طبع ترکیبهای مختلفی را در شخصیت و رفتار انسانها ایجاد میکند.
یکی زین چو بر دیگری یافت دست
ترازوی عدل طبیعت شکست
هوش مصنوعی: وقتی یکی از آنها بر دیگری غلبه پیدا کرد، تعادل و انصاف طبیعت به هم خورد.
اگر باد سرد نفس نگذرد
تف معده جان در خروش آورد
هوش مصنوعی: اگر باد سرد به داخل نمیرسد، جوش و خروش معده جان را به تحرک درمیآورد.
وگر دیگ معده نجوشد طعام
تن نازنین را شود کار خام
هوش مصنوعی: اگر دیگ معده به جوش نیاید، غذا به بدن نازنین نمیرسد و کار به سامان نمیرسد.
در اینان نبندد دل، اهل شناخت
که پیوسته با هم نخواهند ساخت
هوش مصنوعی: دل به این افراد نبند که اهل درک و فهم هستند؛ زیرا آنها همیشه نمیتوانند کنار هم بمانند و ارتباط برقرار کنند.
توانایی تن مدان از خورش
که لطف حقت میدهد پرورش
هوش مصنوعی: ظرفیت و توانایی جسم خود را از خوراک ندان، چرا که پرورش و رشد تو از لطف و رحمت خداوند است.
به حقش که گر دیده بر تیغ و کارد
نهی، حق شکرش نخواهی گزارد
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت نگاه کنی و بر روی تیغ و چاقو بیفتی، نمیتوانی حق نعمتش را ادا کنی.
چو رویی به طاعت نهی بر زمین
خدا را ثناگوی و خود را مبین
هوش مصنوعی: وقتی که روی خود را به اطاعت از خدا میسازید، بر زمین او را ستایش کنید و خود را فراموش کنید.
گدایی است تسبیح و ذکر و حضور
گدا را نباید که باشد غرور
هوش مصنوعی: فقر و نیازمندی باعث نمیشود که انسان به خود ببالد یا در خود بزرگبینی کند، حتی اگر مشغول عبادت و ذکر خداوند باشد. در واقع، باید با تواضع و خضوع در برابر خداوند به دعای خود ادامه دهد.
گرفتم که خود خدمتی کردهای
نه پیوسته اقطاع او خوردهای؟
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که تو تنها برای خودت کاری کردهای، نه اینکه همیشه از امتیازات دیگران بهرهبرداری کردهای؟
حاشیه ها
برای غلبه گمان کنم یافت دست زیبا باشد در کنار چیرگی
1392/08/25 01:10
امین کیخا
به عربی لغت مزاج را بیشتر از اخلاق به کار می برند . مثلا مزاجه سی ء یعنی اخلاقش بد است .
1392/08/25 01:10
امین کیخا
البته دست یافت با دست امد به معنی نتیجه و محصول جابجا گرفته می شود اما زیباست
1392/08/25 01:10
امین کیخا
تکدی از لغت گدایی است
با سلام در بیت زیر
طبایعتر و خشک و گرم است و سرد
باید بعد از طبایع، یک ویرگول گذاشته شود. سعدی می خواهد بگوید طبایع شامل چهار طبع می شود که عبارتند از: تر و خشک و گرم و سرد.
پس باید بیت به این صورت نوشته شود:
طبایع، تر و خشک و گرم است و سرد
اگر این ویرگول گذاشته نشود تر به معنی صفت تفضیلی خوانده می شود مثل خوب تر ، سیاه تر، ظالم تر.
در صورتی که این تر به معنی خیسی است نه صفت تفضیلی
www.digiasal.com
1399/05/05 17:08
نگار بهشتی پور
صَندَل:درختی کوچک که چوب آن بصورت گرد مصرف دارویی داشته است به خصوص برای آماس جگر و معده و دردسر. در مصرع دوم منظور درمان بی حاصل کردن است.
شُرب و اَکل:آشامیدن و خوردن
تَف:گرمی، حرارت
به حقش: به حق خدا
اِقطاع:بخشیدن مِلک یا قطعۀ زمین از جانب سلطان یا خلیفه به کسی که از درآمد آن استفاده کند.
1402/07/03 11:10
حسن حاتمی
سرشتهست باری شفا در عسل
باری: حضرت باری تعالی، البارئ از اسماءالله است بمعنی خالق و نوآفرین و زندگی دهنده زندگان