گنجور

بخش ۸ - حکایت

دو کس گرد دیدند و آشوب و جنگ
پراکنده نعلین و پرنده سنگ
یکی فتنه دید از طرف بر شکست
یکی در میان آمد و سر شکست
کسی خوشتر از خویشتن دار نیست
که با خوب و زشت کسش کار نیست
تو را دیده در سر نهادند و گوش
دهان جای گفتار و دل جای هوش
مگر باز دانی نشیب از فراز
نگویی که این کوته است، آن دراز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دو کس گرد دیدند و آشوب و جنگ
پراکنده نعلین و پرنده سنگ
دو کس (به‌جایی رسیدند‌) و دیدند که گرد و غبار جنگ برخاسته و کفش‌ها به کناری انداخته شده بود و سنگ از هر سو پرّان.
یکی فتنه دید از طرف بر شکست
یکی در میان آمد و سر شکست
یکی از آن‌دو شخص فتنه دید و به‌کنار ایستاد اما دیگری به میانجی‌گری به‌میان جنگ رفت و سرش شکست.
کسی خوشتر از خویشتن دار نیست
که با خوب و زشت کسش کار نیست
کسی خوش‌تر و خوشحال‌تر از آدم خویشتن‌دار نیست‌؛ آنکه با خوب و زشت دیگران کاری ندارد.
تو را دیده در سر نهادند و گوش
دهان جای گفتار و دل جای هوش
هوش مصنوعی: تو را در نظر نگه داشتند و به جای گفتن، گوش به دهان سپردند و دل را جای عقل قرار دادند.
مگر باز دانی نشیب از فراز
نگویی که این کوته است، آن دراز
تا شاید بلندی و پستی را ببینی و بشناسی اما یکی را کوتاه و دیگری را دراز نخوانی.

خوانش ها

بخش ۸ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۸ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۸ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۸ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1395/06/08 16:09
علی

یکی فتنه دید از طرف بر شکست. یعنی چی؟

1396/10/22 18:12
محمدرضا

فکر کنم منظور سعدی این است که آن شخص وارد آشوب نشد.
هردو فتنه را دیدند ، یکی وارد آشوب شد و دیگری از طرف برشکست (یعنی راهشو کج کرد). البته مطمئن نیستم علی جان

1397/11/28 14:01
محمود رزاقی

پراکنده نعلین که به نظر شخصی سرآسیمه میاد یا شاید هم هرزه در مواجه با فتنه روی بر می تلفن ... ولی کسی خوشتر از خویشتن دار نیست ...

1397/11/15 12:02

@علی:
در این مقاله به قلم دکتر محمد علی صادقیان (که گویا در مجله‌ای با نام «خرد و کوشش» چاپ شده ) با عنوان «نقدی بر شرح بوستان دکتر محمد خزائلی» در صفحات 6 و 7 فایل PDF و 162 و 163 مجله راجع به دو بیت ابتدایی این حکایت توضیحاتی داده شده که معنی را روشن می‌کند. نوشته شده است:
«
لفظ «بر» جزئی از فعل مرکب «بر شکستن» است. مؤلفان برهان قاطع، آنندراج و معین « برشکستن» را کنایه از برگشتن، واگذاشتن و اعراض نمودن دانسته‌اند. پس بهتر است ابیات مذکور بدین صورت معنی شود: دو نفر گرد و غبارجنگ دیدند و مشاهده کردند که متخاصمان به یکدیگر سنگ و کفش می اندازند. یکی در میان معرکه رفت تا میانجی شود، سرش را شکستند اما دیگر از گوشه‌ای برگشت (خود را کنار کشید) در نتیجه از آن غائله به سلامت جست. شرح بوستان مصطفائی چاپ هند این نظر را تأیید میکند ولی معنایی که در بهار بوستان آمده با آنچه بیان شد اندکی اختلاف دارد. در آنجا بیت دوم، چنین معنی شده است: «یکی فتنه و جنگ دید طرف را گذاشت و سلامت بدر آمد و دیگری به میان رفت و سرش شکست.»
»

1397/12/10 09:03
لیرا

بنظر میرسه بیت اول داره موقعیت و شدت دعوا و بیان میکنه
یعنی: دو نفر دیدند که جایی دعوا و آشوبه
بطوری دعواست و ضد و خورده که نعلین(کفشها) دعوا کنندگان از این سو به اون سو پرت میشه یا کفش به سمت هم پرتاب می کنند و سنگ هست که پرتاب میشه

1399/08/15 06:11
محمدرضا

اگر به بیت دوم دقت کنیم:
یکی فتنه دید از طرف برشکست...این کنار نشستن و دوری گزیدن از جنگ و دعوا ناشی از ترس نیست! بلکه دریافت ماجرا یک فتنه ویا دعوای ساختگی است که برنده وبازنده ای نخواهد داشت وبسرعت تمام میشود البته با چند مجروح و زخمی.

1404/08/23 02:10
داود حسن‌زاده

گویا مطلب به کل وارونه می‌نماید! بنده فکر می‌کنم که اصولا شخص ثالث و رابعی در کار نیست! تمام داستان بینِ دو کس اتفاق افتاده است و سعدی آن دو را به خویشتن‌داری دعوت کرده است؛ چرا که یکی فتنه و جفا دیده و دیگری خم شده و سرش شکسته است. تا اساتید چه خواهند گفت ..

1404/08/23 02:10
داود حسن‌زاده

اگر در میان آمدن را وساطت و برشکستن را فرار و دوری‌گزیدن معنا کنیم، حکایت بی‌ستون می‌نماید! یکی از صحنه‌ای که هیچ ارتباطی با او نداشته گریخته و دیگری قربانی امرِ خیرش که همانا وساطت باشد شده است. 

اما اگر برشکستن را مغلوب شدن، فتنه دیدن و شکستِ طرف اول و در میان آمدن را جراحتِ طرف دوم بگیریم، همانا این دو، به اسناد بیت پنجم، بر یکدیگر خرده گرفته و آنجاست مشخص می‌شود که چرا از اول در جنگ آمده‌اند.

 

1404/08/23 03:10
داود حسن‌زاده

دو کس گرد دیدند و آشوب و جنگ

پراکنده نعلین و پرنده سنگ

اگر فعل مصرع اول اشتباه درج شده باشد و آن را به‌شکلِ زیر تغییر دهیم، تمام آنچه بیان کردم رنگ می‌گیرد:

دو کس گرد کردند و آشوب و جنگ

پراکنده نعلین و پرنده سنگ