گنجور

بخش ۷ - حکایت

شنیدم که در بزم ترکان مست
مریدی دف و چنگ مطرب شکست
چو چنگش کشیدند حالی به موی
غلامان و چون دف زدندش به روی
شب از درد چوگان و سیلی نخفت
دگر روز پیرش به تعلیم گفت
نخواهی که باشی چو دف روی ریش
چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم که در بزم ترکان مست
مریدی دف و چنگ مطرب شکست
هوش مصنوعی: در یک جشن و میهمانی که ترکان در آن حضور داشتند، شنیدم که مریدی از شدت شادی و مستی، دفتری را که برای نواختن موسیقی بود، شکست.
چو چنگش کشیدند حالی به موی
غلامان و چون دف زدندش به روی
همچون ساز چنگ که مو‌ها و تارهایش را می‌کشند و می‌نوازند، غلامان موی او را گرفتند و (بر زمینش) کشیدند و همچون دف روی او را نواختند و زدند.
شب از درد چوگان و سیلی نخفت
دگر روز پیرش به تعلیم گفت
هوش مصنوعی: شب به خاطر درد و زخم‌های ناشی از چوگان و سیلی نتوانست بخوابد و روز بعد، پیر به او گفت که باید یاد بگیرد و درس بگیرد.
نخواهی که باشی چو دف روی ریش
چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که مانند دف بر روی ریش خود چون چنگ باشی، برادر، پس سر خود را پایین بینداز.

خوانش ها

بخش ۷ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۷ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۷ - حکایت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/12/13 16:03
مصطفی

سلام و عرض ادب شعرش چند تا بیت دیگه داره که استادش در خواب واسه ش داستان تعریف میکنه که دو نفر با هم دعوا میکنن و دو نفر میبینن و یکی میره جدا کنه که میزنن سرش میشکنه و...و یه بیتش رو یادمه که میگه
کسی بهتر از خویشتندار نیست*که با خوب و زشت کسش کار نیست

1399/03/23 22:05
بهزاد علوی (باب)

چو چنگش کشیدند خالی به موی
خالی