گنجور

بخش ۲۷ - حکایت درویش صاحب‌نظر و بقراط حکیم

یکی صورتی دید صاحب جمال
بگردیدش از شورش‌ِ عشقْ حال
بر انداخت بیچاره چندان عرق
که شبنم بر اردیبهشتی ورق
گذر کرد بقراط بر وی سوار
بپرسید کاین را چه افتاده کار؟
کسی گفتش این عابد‌ی پارسا‌ست
که هرگز خطایی ز دستش نخاست
رود روز و شب در بیابان و کوه
ز صحبت گریزان‌، ز مردم ستوه
ربوده‌ست خاطر‌فریبی دلش
فرو رفته پای نظر در گلش
چو آید ز خلقش ملامت به گوش
بگرید که چند از ملامت‌؟ خموش
مگوی ار بنالم که معذور نیست
که فریاد‌م از علتی دور نیست
نه این نقشْ دل می‌رباید ز دست
دل آن می‌رباید که این نقش بست
شنید این سخن مرد کار آزمای
کهنسال پروردهٔ پخته‌رای
بگفت ار چه صیت نکویی رود
نه با هر کسی هر چه گویی رود
نگارنده را خود همین نقش بود
که شوریده را دل به یغما ربود؟
چرا طفل یک روزه هوشش نبرد؟
که در صنع دیدن چه بالغ چه خرد
محقق همان بیند اندر ابل
که در خوبرویان چین و چگل
نقابی است هر سطر من زین کتیب
فرو هشته بر عارضی دل فریب
معانی است در زیر حرف سیاه
چو در پرده معشوق و در میغ ماه
در اوراق سعدی نگنجد ملال
که دارد پس پرده چندین جمال
مرا کاین سخن‌هاست مجلس فروز
چو آتش در او روشنایی و سوز
نرنجم ز خصمان اگر بر تپند
کز این آتش پارسی در تبند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی صورتی دید صاحب جمال
بگردیدش از شورش‌ِ عشقْ حال
هوش مصنوعی: شخصی به زیبایی کسی نگاه کرد و از شدت شور و احساس عاشقانه‌اش دچار تغییر حال و احوال شد.
بر انداخت بیچاره چندان عرق
که شبنم بر اردیبهشتی ورق
هوش مصنوعی: او به اندازه‌ای عرق ریخت که شبنم بر برگ‌های بهاری نمی‌تواند به آن اندازه باشد.
گذر کرد بقراط بر وی سوار
بپرسید کاین را چه افتاده کار؟
هوش مصنوعی: بقراط، در حینی که سوار بر اسب بود، از کناری گذشت و از حال کسی که حالش خوب نبود پرسید که چه بر او گذشته است.
کسی گفتش این عابد‌ی پارسا‌ست
که هرگز خطایی ز دستش نخاست
هوش مصنوعی: کسی گفت این عابد انسان پاکی است که هرگز اشتباهی از او سر نمی‌زند.
رود روز و شب در بیابان و کوه
ز صحبت گریزان‌، ز مردم ستوه
هوش مصنوعی: رود در روز و شب، در بیابان و کوه جاری است و از صحبت با انسان‌ها دوری می‌کند، زیرا از آنها خسته و آزرده خاطر است.
ربوده‌ست خاطر‌فریبی دلش
فرو رفته پای نظر در گلش
هوش مصنوعی: دلش به خاطر زیبایی‌اش مجذوب شده و نگاهش آنچنان در دنیای زیبایی‌اش غرق شده که انگار پاهایش در گل آن فرورفته است.
چو آید ز خلقش ملامت به گوش
بگرید که چند از ملامت‌؟ خموش
هوش مصنوعی: وقتی که از طرف مردم مورد سرزنش قرار می‌گیرد، از شدت ناراحتی اشک می‌ریزد و می‌گوید: چرا باید زیاد به سرزنش‌ها اهمیت دهم؟ بهتر است ساکت بمانم.
مگوی ار بنالم که معذور نیست
که فریاد‌م از علتی دور نیست
هوش مصنوعی: نگو اگر به زاری و شکایت بپردازم، بی‌دلیل نیست؛ چون فریاد من ناشی از یک علت مشخص و نزدیک است.
نه این نقشْ دل می‌رباید ز دست
دل آن می‌رباید که این نقش بست
هوش مصنوعی: این نقش از دلت نمی‌رباید، آن چیزی دل را می‌برد که این تصویر به وجود آورده است.
شنید این سخن مرد کار آزمای
کهنسال پروردهٔ پخته‌رای
هوش مصنوعی: مرد باتجربه و آزموده‌ای این حرف را شنید که به خوبی پرورش یافته و دارای اندیشه‌های سنجیده است.
بگفت ار چه صیت نکویی رود
نه با هر کسی هر چه گویی رود
هوش مصنوعی: این سخن بیان می‌کند که اگرچه نام و شهرت نیکی کسی ممکن است به گوش برسد، اما نباید هر چیزی را به هر کسی گفت. باید دقت کرد که با چه کسانی صحبت می‌کنیم و چه مسائلی را در میان می‌گذاریم.
نگارنده را خود همین نقش بود
که شوریده را دل به یغما ربود؟
هوش مصنوعی: این تصویرگری خود اینگونه است که آیا دل دیوانه برای کسی به غارت رفته است؟
چرا طفل یک روزه هوشش نبرد؟
که در صنع دیدن چه بالغ چه خرد
هوش مصنوعی: چرا نوزاد یک روزه نمی‌تواند درک کند؟ زیرا در هنر و آفرینش، چه بزرگ و چه کوچک، هنوز ناتوان است.
محقق همان بیند اندر ابل
که در خوبرویان چین و چگل
هوش مصنوعی: محقق به زیبایی و ظاهر اشخاص توجه دارد و در زیبایی آن‌ها دقت می‌کند، همانطور که در چهره‌های زیبا و دلربا مشهود است.
نقابی است هر سطر من زین کتیب
فرو هشته بر عارضی دل فریب
هوش مصنوعی: هر کلمه‌ای که می‌نویسم، مثل نقابی است که بر روی زیبایی دل‌انگیز و خاصی قرار گرفته است.
معانی است در زیر حرف سیاه
چو در پرده معشوق و در میغ ماه
هوش مصنوعی: معانی بسیاری در زیر کلمات ظاهری نهفته است، همان‌طور که در پرده‌ی معشوق زیبایی‌هایی پنهان است و در ابر ماه، روشنایی خاصی وجود دارد.
در اوراق سعدی نگنجد ملال
که دارد پس پرده چندین جمال
هوش مصنوعی: در نوشته‌های سعدی نمی‌توان ناراحتی و غم را گنجاند، زیرا پشت پرده زیبایی‌های زیادی نهفته است.
مرا کاین سخن‌هاست مجلس فروز
چو آتش در او روشنایی و سوز
هوش مصنوعی: این گفت‌وگو مانند یک مجلس پرنور است که همچون آتش در آن، روشنی و گرما وجود دارد.
نرنجم ز خصمان اگر بر تپند
کز این آتش پارسی در تبند
هوش مصنوعی: من از دشمنان ناراحت نخواهم شد حتی اگر به من حمله کنند، چون از این آتش که به خاطر پارسی بودنم در وجودم شعله‌ور است، دچار تلاطم می‌شوم.

خوانش ها

بخش ۲۷ - حکایت درویش صاحب نظر و بقراط حکیم به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۷ - حکایت درویش صاحب نظر و بقراط حکیم به خوانش عندلیب
بخش ۲۷ - حکایت درویش صاحب‌نظر و بقراط حکیم به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1395/11/09 09:02
مجتبی

نگارنده را خود همین نقش بود
دال واژه ی "خود" جاافتاده است.

1397/02/28 13:04
ارتقایی

یک بیت آخر مانده مصرع دوم «چو آتش در او روشنایی و سوز»
جو آتش معنا ندارد ،که اینجا جو نه به معنی جوینده است نه جو خوردنی

1397/03/13 13:06
دکتر همایون یکتا aa.yekta@yahoo.com

یکی صورتی دید صاحب جمال
بگردیدش از شورش عشق حال
مصرع دوم وزنش خراب است به نظر بنده بایداینگونه نوشته شود
یکی صورتی دید صاحب جمال
بگردیدش از شورعشقش حال
یا
بگردیدش از عشق او شور وحال

1398/06/12 21:09
علی رضا صادقی

در پاسخ دوست عزیز: سید علی اکوچکیان
بیت در متن صحیح است و نحوه قرائت درست آن به شرح ذیل:
یکی صورتی دید صاحب جمال
بگردیدش از شورشِ عشق، حال
بِ/ گَر/ دی/ دَ/ شَز/ شو/ رِ/ شِ/ عش/قْ/ حا/لْ
فعولن/ فعولن/ فعولن/ فعول(فَعَل)

1399/03/01 04:06
نگار بهشتی پور

بگرید که چند از ملامت؟:‌چقدر مرا ملامت می کنید؟
صیت:‌آوازه و نام نیک
بگفت ار چه صیت نکویی رود/نه با هر کسی هر چه گویی رود:‌گفت اگرچه آوازه ی پارسایی این مرد در میان است نه چنان است که در مورد هرکسی آنچه می گویند راست باشد.
ابل: شتر، به آیه ی 17 سوره ی غاشیه اشاره دارد: ‌أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَی الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ- آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟
چِگِل:‌نام یکی از قبائل ترک تبار خاور دور و از ترکان خَلُّخ (ناحیه‌ای در حدود کاشغر) است. اهالی چگل به شجاعت و زیبارویی معروفند.
کتیب: در اینجا مقصود کتاب بوستان است که سعدی آن را توصیف می کند.
فروهشته:‌ فرو افکنده

1401/08/28 09:10
مبارکه عابدپور

چرا طفل یک روزه هوشش نبرد؟

که در صنع دیدن چه بالغ ، چه خرد

بقراط میگه چرا کودک یک روزه نتوانست هوش و حواسش را ببرد؟ در حالی که اگر منظور دیدن آفریده باشد، تفاوتی میان آفریده بزرگسال و آفریده خردسال وجود ندارد...  ودل در گرو معشوق پریچهر دادن رو به خدا ربطش نده  و اشاره به همان آیه قرآنی که در شتر هم تامل میشه کرد و بیت بعدیست اگه  منظور آفریدگار باشه .

1401/08/28 09:10
مبارکه عابدپور

مرا کاین سخنهاست مجلس فروز

چو آتش در او روشنایی و سوز

نرنجم ز خصمان اگر بر تپند

کز این آتش پارسی در تبند

  سعدی به دشمنان زبان پارسی  مباهات و فخر می فروشه و می گه از بی قراری های این دشمنان رنجشی ندارم چون اینان از شیوایی زبان پارسی دارن می سوزند و برتری کلام خودش رو به رخ می کشه

1401/10/13 14:01
بابک میرحسینی

نگارنده را خود همین نقش بود

که شوریده را دل به یغما ربود؟

خداوند تنها همین یک زیبارو را آفریده بود؟ که این آشفته را گرفتار کمند مهر ساخت

1403/07/13 09:10
هادی اسدی

نه این نقشْ دل می‌رباید ز دست

دل آن می‌رباید که این نقش بست

چقدر این بیت قابل تامله واقعا لذت میبرم 😍