گنجور

بخش ۲۳ - گفتار اندر پروردن فرزندان

پسر چون ز ده بر گذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نشاید فروخت
که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت
چو خواهی که نامت بماند به جای
پسر را خردمندی آموز و رای
که گر عقل و طبعش نباشد بسی
بمیری و از تو نماند کسی
بسا روزگارا که سختی برد
پسر چون پدر نازکش پرورد
خردمند و پرهیزگارش بر آر
گرش دوست داری به نازش مدار
به خردی درش زجر و تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن
نوآموز را ذکر و تحسین و زه
ز توبیخ و تهدید استاد به
بیاموز پرورده را دسترنج
وگر دست داری چو قارون به گنج
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
که باشد که نعمت نماند به دست
به پایان رسد کیسهٔ سیم و زر
نگردد تهی کیسهٔ پیشه‌ور
چه دانی که گردیدن روزگار
به غربت بگرداندش در دیار
چو بر پیشه‌ای باشدش دسترس
کجا دست حاجت برد پیش کس؟
ندانی که سعدی مراد از چه یافت؟
نه هامون نوشت و نه دریا شکافت
به خردی بخورد از بزرگان قفا
خدا دادش اندر بزرگی صفا
هر آن کس که گردن به فرمان نهد
بسی بر نیاید که فرمان دهد
هر آن طفل کاو جور آموزگار
نبیند، جفا بیند از روزگار
پسر را نکو دار و راحت رسان
که چشمش نماند به دست کسان
هر آن کس که فرزند را غم نخورد
دگر کس غمش خورد و بدنام کرد
نگه‌دار از آمیزگار بدش
که بدبخت و بی ره کند چون خودش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پسر چون ز ده بر گذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
هوش مصنوعی: هنگامی که پسر به سنی رسید که از ده خارج شد، باید از افراد نامحرم فاصله بگیرد و از آنها دوری کند.
بر پنبه آتش نشاید فروخت
که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت
هوش مصنوعی: فروش چیزهای بی‌ارزش مثل پنبه، به راحتی می‌تواند به خسارت‌های بزرگ منجر شود، چرا که ممکن است حادثه‌ای ناگهانی و غیرمنتظره اتفاق بیفتد و همه چیز خراب شود.
چو خواهی که نامت بماند به جای
پسر را خردمندی آموز و رای
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نامت همواره در یادها باقی بماند، پسر را به حکمت و درایت آموزش بده.
که گر عقل و طبعش نباشد بسی
بمیری و از تو نماند کسی
هوش مصنوعی: اگر عقل و طبیعت او نباشد، تو حتی اگر بمیری، کسی از تو یاد نمی‌کند و نامی از تو نمی‌ماند.
بسا روزگارا که سختی برد
پسر چون پدر نازکش پرورد
هوش مصنوعی: بسیاری از روزها بود که سختی‌ها و مشکلاتی بر فرزند وارد شد، مانند آنکه پدر او را با محبت و ناز بزرگ کرده است.
خردمند و پرهیزگارش بر آر
گرش دوست داری به نازش مدار
هوش مصنوعی: اگر به شخصی دانا و پرهیزگار علاقه‌مندی، احترامش را حفظ کن و با نازش رفتار نکن.
به خردی درش زجر و تعلیم کن
به نیک و بدش وعده و بیم کن
هوش مصنوعی: به او بیاموز که در زندگی با تدبیر و دانش رفتار کند و از خوبی‌ها دلگرم و از بدی‌ها بر حذر باشد.
نوآموز را ذکر و تحسین و زه
ز توبیخ و تهدید استاد به
هوش مصنوعی: نوآموز را با ذکر و تحسین تشویق کن تا از تنبیه و تهدید استاد دوری کند.
بیاموز پرورده را دسترنج
وگر دست داری چو قارون به گنج
هوش مصنوعی: آموختن و تربیت فرد پرورده، ارزشمندتر از ثروت بزرگی است که ممکن است به راحتی به دست آید. اگر هم ثروت و دارایی فراوانی داری، بهتر است که از آن به نحو صحیح و مفید استفاده کنی.
مکن تکیه بر دستگاهی که هست
که باشد که نعمت نماند به دست
هوش مصنوعی: به چیزی که فکر می‌کنی به آن تکیه کنی، اطمینان نکن؛ زیرا ممکن است این نعمت یا امکانات به زودی از دست بروند.
به پایان رسد کیسهٔ سیم و زر
نگردد تهی کیسهٔ پیشه‌ور
هوش مصنوعی: زمانی که کیسه‌های پر از طلا و نقره به پایان برسند، کیسه‌ی کسی که شغل و حرفه‌ای دارد هرگز خالی نمی‌شود.
چه دانی که گردیدن روزگار
به غربت بگرداندش در دیار
هوش مصنوعی: تو نمی‌دانی که چگونه تغییرات زمان ممکن است فردی را در غربت و دور از دیار خود بگرداند.
چو بر پیشه‌ای باشدش دسترس
کجا دست حاجت برد پیش کس؟
هوش مصنوعی: وقتی کسی به مهارت و حرفه‌ای دست یافته باشد، دیگر نیازی به درخواست کمک از دیگران ندارد.
ندانی که سعدی مراد از چه یافت؟
نه هامون نوشت و نه دریا شکافت
هوش مصنوعی: سعدی به دنبال چه چیزی رفته است؟ نه از هامون چیزی نوشت و نه دریا را شکافت.
به خردی بخورد از بزرگان قفا
خدا دادش اندر بزرگی صفا
هوش مصنوعی: او با درک و خردی که از بزرگان دریافت کرده است، توانسته است به مقام بزرگی دست یابد و خداوند به او صفای درونی عطا کرده است.
هر آن کس که گردن به فرمان نهد
بسی بر نیاید که فرمان دهد
هوش مصنوعی: هر کسی که تسلیم فرمان باشد، به سادگی قدرتی نخواهد داشت که خود فرماندهی کند.
هر آن طفل کاو جور آموزگار
نبیند، جفا بیند از روزگار
هوش مصنوعی: هر کودکی که از معلم درست چیزی یاد نگیرد، از روزگار و محیط خود آسیب می‌بیند.
پسر را نکو دار و راحت رسان
که چشمش نماند به دست کسان
هوش مصنوعی: فرزندت را به خوبی تربیت کن و راحتی او را فراهم کن تا چشمش به دست دیگران نیفتد.
هر آن کس که فرزند را غم نخورد
دگر کس غمش خورد و بدنام کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که برای فرزند خود غصه نخورد، دیگران برای او غصه خواهند خورد و او را بدنام خواهند کرد.
نگه‌دار از آمیزگار بدش
که بدبخت و بی ره کند چون خودش
هوش مصنوعی: مواظب باش که با انسان‌های بد معاشرت نکنی، چون آنها هم خودشان بدبخت و گمراهند و تو را هم به همانا گرفتار خواهند کرد.

خوانش ها

بخش ۲۳ - گفتار اندر پروردن فرزندان به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۳ - گفتار اندر پروردن فرزندان به خوانش عندلیب
بخش ۲۳ - گفتار اندر پروردن فرزندان به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/05/14 19:08
محسن خادمی

لطفاً اولین مصرع اصلاح گردد:
پسر چون زده بر گذشتش سنین ------>
پسر چون ز ده (عدد 10) بر ...

1394/05/29 18:07
الهه جابری

"ندانی که سعدی مراد از چه یافت "صحیح می باشد

1395/05/05 05:08
Zar

سعدی کجایی که الان تو کل دنیا حتی ایران و شیراز شما، همآغوشی پنبه و آتیش چه. بلایی سر بشریت آورده و میاره. خود کرده را تدبیر نیست..

1396/09/23 21:11
حمید سامانی

آقای خادمی کاملاً درست گفته اند، در اولین مصراع بیت اول بین ز و ده بایستی فاصله رعایت شود
یعنی سن پسر از ده (سالگی) که گذشت
مصراع دوم بیت ششم به نازش مدار صحیح است نه "بنازش" مدار
مصراع اول بیت شانزدهم کاو (مخفف که او) صحیح است نه کو - ولی کو خوانده میشود حرف الف صامت است
همینطور نظر خانم جابری بسیار صحیح و منطقی به نظر میرسد

1399/02/20 16:04
فرزین

به خردی درش اشتباست.به خردی ،درش زجر و تعلیم کن درست است.لطفا دقت بیشتری به خرج بدهید

1399/02/20 19:04

@فرزین:
«به خردی درش، زجر و تعلیم کن» یعنی در خردیش او را سختی بده و آموزش بده. («به ... در» در کلام قدما معنی «در» می‌دهد، شبیه این را سعدی جاهای دیگر دارد مثلاً «به صنعا درم طفلی اندر گذشت» یعنی کودکی از من (بچهٔ من) در صنعا مرد).

1399/03/29 23:05
نگار بهشتی پور

ز دَه برگذشتش سنین:‌از ده سال سنش گذشت
فراتر نشین:‌دورتر بنشین
فروخت:‌افروخت
طبع:‌طبع سلیم
ذکر: در اینجا به معنی ستایش است
بیاموز پرورده را دسترنج:‌به پسر و دست پرورده ی خود پیشه و صنعتی یاد بده.
دستگاه:‌ثروت
نه هامون نَوَشت: نه دشت و بیابان پیمود. نَوَشتن:‌در نوردیدن، طی کردن
آمیزگار:‌معاشرت

1399/04/23 10:06
مجید رحمانی

اگه میشه معنی شعر هم بزارید

1399/08/22 23:10

مصرع اول پسر نیست دختر هست