بخش ۲ - گفتار اندر فضیلت خاموشی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۲ - گفتار اندر فضیلت خاموشی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - گفتار اندر فضیلت خاموشی به خوانش عندلیب
بخش ۲ - گفتار اندر فضیلت خاموشی به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
پای در دامن آوردن کنایه از گوشه گرفتن است
مگر در بیت پنجم به معنی بی هیچ شرطی یا حتما به کار رفته است
من این شعر را دوست دارم
نفس به لری می شود هنس و هناسه ، انه و هنه شاید نفس عربی و هنس کردی و لری و لکی از روی هم درست شده باشند هن و هن در فارسی عامیانه به معنی نفس نفس است به فرانسه henir صدای شیهه اسب که نوعی دمیدن و نفس زدن است ، نفس فکر میکردی نامت این قدر پیچیدگی داشته باشد
برای باطل لغت های خوبی داریم یکی یاوه است دیگری ژاژ که اینجا هم امده است اما گزافه برای ادعا بهتر است
خجالت اصلن در عربی نیست و همان خجله را بکار میبرند مانند دخالت که همه نتیجه شیرین کاری های دبیران نان به نرخ روز خور درباری بوده است برای خجالت شرمساری و ازرمداری را داریم برای دخالت میانجی گری و برای عدم دخالت کرانجی گری را داریم و از کران یعنی کنار برساخته شده است
فرایستگی خیلی زیلاست به جای فضیلت
فرایسته همان فزایسته است از فزودن و فزاییدن یعنی زیاد کردن و اگر فضل را به معنی برتری و بیشتری بگیریم بلی گرته برداری خوبی است سپاس از شما
سر افکندگی هم داریم به جای خجالت و شرم و آزرم چنان که فردوسی حکیم میفرماید
نشسته سر افکنده بی گفت و گوی ز شرم آستین را گرفته به روی
ولی گویا سرافکندگی خود خجالت نیست و نتیجه شرم وخجالت است
سعدی راست میگه واسه همینه عاشقشم.....اخه به کی میشه اعتماد کرد"زنده باد سعدی شیرازی "
"شهربند" به معنی زندانی و کسی است که حق خروج از شهر معینی را نداشته باشد. در اینجا به اشتباه با یک فاصله و به شکل "شهر بند" نوشته شده است.
فراوان سخن
زهرا خانم این شعر چه ربطی به اعتماد داره؟ یه بار دیگه شر رو بخونید لطفا
دوستان سلام 27 . 6 . 1395
شرح بیت اول باب هفتم (در عالم تربیت)
اگر پای در دامن آری چو کوه سرت زآسمان بگذرد در شکوه
پای در دامن آوردن = پای دردامن کشیدن: کنایه ازقناعت یا تواضع.
معنی بیت:اگرقناعت کنی (فروتن باشی)،سرافراز می شوی.
* نکات بلاغی:این بیت دو خوانش دارد؛درخوانشی ،«ی»=تو درفعل «آری» مشبّه است وکوه مشبّه به و در خوانش دیگر، سر مشبّه وکوه مشبّه به است.
وجه شبه در اینجا «پای در دامن آوردن»است که آریۀ استخدام دارد.
«سر از آسمان گذشتن»نیز استخدام دارد زیرا با کوه به معنای ارتفاع وبا انسان به معنای رفعت و ارزش معنوی یافتن است.
د
آرایه که در بیت آخر این شعر است واقعا تاثیرگذاره، یک حسن تعلیل برای سکوت مرد دانا که سعدی علت آن رو سوختن شمع از زبان میداند
بنظر در بیت چهار، آکنده درست باشد نه آگنده .
به به!... واااقعا به به...! عالی...
بنظر میرسد این موضوع با این بیت از خود سعدی در تضاد باشد...
تا مرد سخن نگفته باشد / عیب و هنرش نهفته باشد
اما حقیقت این است که در فحوای کلام سعدی تنها گفتاری بر سکوت و خاموشی ارجحیت دارد که گفتنش ارزشمندتر از سکوت و خاموشی باشد..
در نهایت شیخ اجل به ما توصیه می کند که سکوت اختیار کنیم مگر آنکه بخواهیم سخنی ارزشمندتر از سکوت و خاموشی بگوییم ...
یادش بخیر این شعر از زمان دبیرستان تو ذهنم ثبت شده...بسیار ماندگار و قابل تامل
منظور زهرا خانم اینه ک باید زبونتو حفظ کنی و سفره دلتو پیش هرکسی باز نکنی ک سعدی ب خوبی و وضوح بهش اشاره کرده
بیت پنج مصرع دوم اینگونه است: حلاوت نبینی ز گفتار کس . و نیست
این شعر به شدت ارتجاعی است و سکوت را به فضیلتی اجتماعی بدل می کند با انواع توجیهات....در فن سخنوری سعدی یک چهره بارز، ولی در حوزه سیاست و جامعه و روابط پیچیده اجتماعی سخت ارتجاعی و سرکوبگر است.
با سلام.
در پاسخ دوست عزیز آقا ابراهیم خان عرض میکنم که هر موضوعی رو باید در ظرف زمان و مکان خود سنجید.مقایسه حال با دوران سعدی سخت اشتباه است. ضمنا سعدی هر سکوتی رو فضیلت ندانسته.به طور مثال میفرماید: تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد و .....ایشان بیهوده گویی رو مذمت میکنند.چیزی که اکنون باب شده است. در عصر مشروطه به غلط بر سعدی تاختند که ارتجاعی است و یکی از موارد هم همین بود.
برای قدر و ارزش پیدا کردن، تاختن بر سعدی کار سخت اشتباهی بود.
ضمنا اگر در جامعه هم مردم کم گویی پیشه کنند و به جا سخن بگن و به یک کلام با تدبیر پیش بروند، این همه مصیبتی که با آن دست و پنجه نرم میکنیم وجود نداشت.